Dictiornary-Farsi | اعلان جمهوریت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 128 (7 milliseconds)

English	Persian
proclamation of the republic	اعلان جمهوریت


Other Matches

rupublicanism	جمهوریت
advertisers	اعلان کننده اعلان
advertiser	اعلان کننده اعلان
signboards	تخته اعلان اعلان
signboard	تخته اعلان اعلان
notices	اعلان
announcements	اعلان
announcement	اعلان
denunciation of treaty	اعلان
posters	اعلان
proclamation	اعلان
noticed	اعلان
notice	اعلان
noticing	اعلان
advertising	اعلان
advertisements	اعلان
advertisement	اعلان
proclamations	اعلان
poster	اعلان
declarations	اعلان
declaration	اعلان
assertion	اعلان
announcers	اعلان کننده
dot prompt	نقطه اعلان
advertize	اعلان کردن
Over and out!	پایان اعلان !
announcer	اعلان کننده
declared	اعلان شده
To stick (put,fix)up a notice (poster).	اعلان زدن
affiche	اعلان دیواری
proclamation of the republic	اعلان جمهوری
fly bill	اعلان دستی
gazette	اعلان و اگهی
give out	اعلان کردن
indigitation	اعلان شمارش
macro declaration	درشت اعلان
notice to mariner	اعلان دریایی
proclamation of independence	اعلان استقلال
play bill	اعلان نمایش
dos prompt	اعلان DOS
publishment	اشاعه اعلان
array declaration	اعلان ارایه
billsticker	اعلان چسبان
declaration of bankruptcy	اعلان ورشکستگی
throwaway	ورقهی اعلان
vendition	اعلان فروش
they proclaimed him sovereign	اعلان کردند
system prompt	اعلان سیستم
declaration of neutrality	اعلان بیطرفی
declaration of war	اعلان جنگ
procedure declaration	اعلان رویه
advertise	اعلان کردن
proclaims	اعلان کردن
proclaim	اعلان کردن
playbills	اعلان نمایش
playbill	اعلان نمایش
proclaimed	اعلان کردن
signposts	تابلو اعلان
proclaiming	اعلان کردن
declare	اعلان کردن
signpost	تابلو اعلان
declaring	اعلان کردن
declares	اعلان کردن
poster	اعلان نصب کردن
posters	اعلان نصب کردن
declaration	افهار افهارنامه اعلان
show bill	تابلو اعلان نمایش
declarations	افهار افهارنامه اعلان
bans	اعلان ازدواج در کلیسا
to file for bankruptcy	اعلان ورشکستگی کردن
denunciation	اعلان الغاء یا خاتمه
denunciations	اعلان الغاء یا خاتمه
To stick a poster on the wall.	اعلان به دیوار چسباندن
ban	اعلان ازدواج در کلیسا
to proclaim war	اعلان جنگ دادن
placard	اعلامیه رسمی اعلان
declare martial	اعلان حکومت نظامی
declaration of war	اعلان جنگ دادن
banning	اعلان ازدواج در کلیسا
audible alarm	اعلان خطر سمعی
alarm	اعلان خطر اخطار
alarmed	اعلان خطر اخطار
alarmingly	اعلان خطر اخطار
proclamation of martial law	اعلان حکومت نظامی
denouncement	اعلان قطع رابطه
dimension statement	حکم اعلان بعد
placards	اعلامیه رسمی اعلان
alarms	اعلان خطر اخطار
to declare oneself bankrupt	خود را ورشکست اعلان کردن
to declare a state of emergency	اعلان کردن حالت اضطراری
Hereby I declare ...	بدین وسیله اعلان می کنم که...
to declare something well-founded	چیزی را مستدل اعلان کردن
to declare war upon a nation	اعلان جنگ به ملتی دادن
declare martial	اعلان حالت زمان جنگ
advertised	اعلان کردن انتشار دادن
leaflet	اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leafleted	اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
proclamation of martial law	اعلان حالت زمان جنگ
to declare a divident	سود سهام را اعلان کردن
leafleting	اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leaflets	اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
advertises	اعلان کردن انتشار دادن
signpost	تیر حامل اعلان تابلو راهنما
to declare something solemnly [publicly]	چیزی را رسما [علنا ] اعلان کردن
signposts	تیر حامل اعلان تابلو راهنما
to off negotiations	اعلان قطع گفتگو یا روابط کردن
to put a notice on a door	اگهی روی در چسباندن اعلان بدر زدن
top billing	بالاترین قسمت اگهی سینما صدر اعلان
billboard	هرقسمت از نرده ودیوار که روی ان اعلان نصب شود
billboards	هرقسمت از نرده ودیوار که روی ان اعلان نصب شود
obituarian	کسیکه در گذشتهای تازه راباشرح حال درگذشتگان درروزنامه اعلان می کنند
obituarist	کسیکه در گذشتهای تازه رابا شرح حال در گذشتگان درروزنامه اعلان می کنند
banns	اعلان پیشنهاد ازدواج درکلیساتا کسانی که اعتراضی به صلاحیت زوجین دارنداطلاع دهند
prompt	کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompts	کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompted	کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
placard	حمل یا نصب اعلان شعار حمل کردن
placards	حمل یا نصب اعلان شعار حمل کردن
post	اگهی کردن اعلان کردن
announces	اعلان کردن اخطار کردن
post-	اگهی کردن اعلان کردن
notice to airmen	اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
posts	اگهی کردن اعلان کردن
announced	اعلان کردن اخطار کردن
announce	اعلان کردن اخطار کردن
announcing	اعلان کردن اخطار کردن
posted	اگهی کردن اعلان کردن