Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (10 milliseconds)
English
Persian
galleys
اعمال شاقه
hard labour
اعمال شاقه
hard labor
اعمال شاقه
labourhardl
اعمال شاقه
peonage
اعمال شاقه
the galleys
اعمال شاقه
Search result with all words
imprisonment with hard labour
حبس با اعمال شاقه
penal servitude
حبس با اعمال شاقه
Other Matches
agents
مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agent
مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
contructive larcency
مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
brain washing
مغزشویی روشی که به وسیله ان و ازطریق اعمال تدابیر و اعمال مختلف افکار و اعتقادات فردرا زایل و اعتقادات دیگری راجایگزین ان می کنند
erasable
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
exercise
اعمال
acts
اعمال
exercises
اعمال
exercising a right
اعمال حق
exercised
اعمال
exercising
اعمال
undertakings
اعمال
doings
اعمال
applications
اعمال
application
اعمال
exertion
اعمال
exertions
اعمال
takeover
اعمال کنترل
exerting
اعمال کردن
lobbying
اعمال نفوذ
applicator
اعمال کننده
applicatory
اعمال شدنی
takeovers
اعمال کنترل
applier
اعمال کننده
exerts
اعمال کردن
exerted
اعمال کردن
exert
اعمال کردن
exertion
اعمال زور
exertions
اعمال زور
imposes
اعمال نفوذکردن
impose
اعمال نفوذکردن
strong-arm
اعمال زورکردن
strong arm
اعمال زورکردن
applicative
اعمال کردنی
preventative actions
اعمال بازدارنده
showing partial views
اعمال نظر
impressment
اعمال زور
to have the pull of
اعمال نفوذکردن بر
workable
قابل اعمال
exercising force
اعمال زور
applies
اعمال کردن
apply
اعمال کردن
applying
اعمال کردن
willable
قابل اعمال
To bring pressure to bear . To exert pressure .
اعمال فشار کردن
showing partial views
اعمال نظر کردن
To use force(violence)
اعمال زور کردن
to use one's influence upon
اعمال نفوذ کردن بر
undue influence
اعمال نفوذ ناروا
unfair trade practice
اعمال تجاری نادرست
use one's influence
اعمال نفوذ کردن
copy protection
جلوگیری از اعمال کپی
alteration
تغییر اعمال شده
non serverign acts
اعمال تصدی دولت
house keeping operation
اعمال خانه داری
governance
اعمال قوه اختیارداری
embraceor
اعمال نفوذ کننده
capitalization
اعمال سیستم سرمایه داری
squeeze
[آبگیری از فرش با اعمال فشار]
applied magnetic field
میدان مغناطیسی اعمال شده
embracer
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
put on
اعمال کردن بکار گماردن
modification
تغییر اعمال شده به چیزی
confidential
است نه اعمال تصدی موجودباشد
imposed deformation
تغییر شکل اعمال شده
encode
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
encodes
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
jars
اعمال شوک شدید به یک وسیله
jarred
اعمال شوک شدید به یک وسیله
jar
اعمال شوک شدید به یک وسیله
intervention
عمل اعمال تغییر در سیستم
interventions
عمل اعمال تغییر در سیستم
pulse
اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
technology
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
powers
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
pulsed
اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
power
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
the exercised thier veto
انها حق وتوی خود را اعمال کردند
powering
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
procrustean
بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
embracery
اعمال نفوذاز راه رشوه یا تهدیدوغیره
powered
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
action
شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
technologies
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
track records
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
actions
شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
track record
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
powering
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powers
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
embraceor
متهم به اعمال نفوذ درهیئت منصفه یا دادگاه
dynamically
تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
powered
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
dynamic
تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
embracery
جرم اعمال نفوذ در هیئت منصفه یا دادگاه
power
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
argument
متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
arithmetic
تابع ریاضی اعمال شده روی داده
arguments
متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
interactive
پردازش آن و اعمال عکس العمل بلاد رنگ روی آن
syntax
قوانین گرامری اعمال شده به یک زبان برنامه نویسی
correctional custudy
روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
impressure
اعمال نیرو بر روی چیزی فشار و زور درامری
hash
عدد ایجاد شده پس از اعمال کلید در تابع hash
equitable mortgage
از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
phosphor
مادهای که در اثر اعمال انرژی نور تولید میکند
knowledge
دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
non procedural language
بلکه یک مجموعه قواعدی وضع میکند که اعمال می شوند
take over bid
پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
omnia pressumuntur solemniter
اصل بر صحیح انجام شدن همه اعمال است
stables
وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
case law
رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود
stochastic model
نمایش ریاضی سیستم که حاوی اثرات اعمال تصادفی است
diode
دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند
condition
وضعیتی که پس از اعمال چندین خطا روی داده انجام میشود
head pessure
فشار اعمال شده توسط یک سیال به سبب ارتفاع ستون ان
transformational rules
مجموعه قوانین اعمال شده به داده که باید به صورت کد در بیایند
stable
وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
jumpers
مدار یا وسیلهای که وضعیتهای آن با اعمال اتصالات مختلف قابل انتخاب است
recompile
کامپایل کردن برنامه اصلی مجددا پس از اعمال تغییرات یا رفع خطا
backout
ذخیره کردن فایل در محل اصلی پیش از اعمال هر گونه تغییر
led
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
crystals
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
design maximum weight
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
jumper
مدار یا وسیلهای که وضعیتهای آن با اعمال اتصالات مختلف قابل انتخاب است
crunch
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
inputted
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
opened
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
crystal
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
crunched
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
crunches
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
light
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lighted
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
input
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
opens
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
lightest
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
open
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
powering
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powers
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powered
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
condominiums
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
parliamentarism
سیستمی که در ان قوه مجریه درمقابل پارلمان جوابگو ومسئول اعمال خود باشد
condominium
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
power
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
bad break
مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود
corporate model
نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
quiescent
وضعیت فرآیند یا مدار یا وسیله وقتی که هیچ سیگنال ورودی اعمال نشده باشد
texel
مجموعه پیکسل ها که به عنوان واحد مجزا هنگام اعمال یک تط بیق روی شی به کار می روند
decision
نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد
biotechnology
ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
impedance
اندازه گیری تاثیر مدار الکتریکی روی سیگنال مغناطیسی شده دارد پس از اعمال ولتاژ
vital necessity
پدیدهای که دولتها با توسل به ان بسیاری از اعمال غیر منطقی یا نامشروع یا تجاوزکارانه خود را توجیه می کنند
decisions
نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد
maintenance
جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
expandsionism
اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
policy of contianment
سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
escape character
ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
ends
توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند
new deal
روش سیاسی جدیدی که از دوران روزولت اعمال ان از طرف دولت ایالات متحده امریکا شروع شد
else rule
قانون منط ق برنامه دریک دستور -IF Then برای اعمال IF دیگر اگر شرط -IF Then برقرار نبود
recital
قسمتی از سند که اعمال و اسناد ومباحث و مطالبی را که به تنظیم ان منجر شده است راشرح میدهد
ended
توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند
recitals
قسمتی از سند که اعمال و اسناد ومباحث و مطالبی را که به تنظیم ان منجر شده است راشرح میدهد
end
توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند
rule of law
قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
actual address
کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
evangelical
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelic
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
liquid crystal display
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal displays
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
knowledge
وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
necessity
درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست
immunity
به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
LCD
کریستال مایع که در صورت اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتهای مچی به ماشین حساب و سایر صفحات دیجیتال به کار می رود
modulator
مدار الکترونیکی که سیگنال را طبق سیگنال اعمال شده تغییر میدهد
actual address
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
to lay violent handsonany one
اعمال زورنسبت بکسی کردن دست زوربرکسی دراز کردن
pushed
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
push
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushes
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
clean
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
cleaned
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
photoresist
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
cleanest
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
cleans
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
edlin
در DOS-MS امکان سیستمی که به کاربر امکان می ددهد تغییرات را خط به خط در هر لحظه بر فایل اعمال کند
logic
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
impose
تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
imposes
تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
expert
نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
experts
نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
propagation delay
1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود
general
کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن
rule
نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
resonances
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonance
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
generals
کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن
forwarded
روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
forward
روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
devil's advocates
کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد
devil's advocate
کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com