Total search result: 230 (3 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
showing partial views |
اعمال نظر |
|
|
Search result with all words |
|
workable |
قابل اعمال |
undertakings |
اعمال |
syntax |
قوانین گرامری اعمال شده به یک زبان برنامه نویسی |
application |
اعمال |
applications |
اعمال |
condition |
وضعیتی که پس از اعمال چندین خطا روی داده انجام میشود |
immunity |
به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی |
logic |
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند |
resonance |
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود |
resonances |
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود |
arithmetic |
تابع ریاضی اعمال شده روی داده |
technologies |
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی |
technology |
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی |
crystal |
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی |
crystals |
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی |
stable |
وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود |
stables |
وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود |
power |
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله |
power |
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق . |
power |
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی |
powered |
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله |
powered |
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق . |
powered |
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی |
powering |
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله |
powering |
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق . |
powering |
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی |
powers |
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله |
powers |
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق . |
powers |
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی |
doings |
اعمال |
biotechnology |
ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است |
Taoism |
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت |
exercise |
اعمال |
exercised |
اعمال |
exercises |
اعمال |
universal |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
general |
کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن |
generals |
کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن |
applies |
اعمال کردن |
apply |
اعمال کردن |
applying |
اعمال کردن |
intervention |
عمل اعمال تغییر در سیستم |
interventions |
عمل اعمال تغییر در سیستم |
led |
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند |
case law |
رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود |
apt |
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود |
condominium |
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند |
condominiums |
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند |
recital |
قسمتی از سند که اعمال و اسناد ومباحث و مطالبی را که به تنظیم ان منجر شده است راشرح میدهد |
recitals |
قسمتی از سند که اعمال و اسناد ومباحث و مطالبی را که به تنظیم ان منجر شده است راشرح میدهد |
lobbying |
اعمال نفوذ |
quiescent |
وضعیت فرآیند یا مدار یا وسیله وقتی که هیچ سیگنال ورودی اعمال نشده باشد |
forward |
روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست |
forwarded |
روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست |
push |
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن |
pushed |
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن |
pushes |
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن |
mask |
وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند |
masks |
وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند |
pulse |
اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار |
pulsed |
اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار |
expert |
نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل |
experts |
نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل |
clean |
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است |
cleaned |
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است |
cleanest |
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است |
cleans |
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است |
exertion |
اعمال زور |
exertion |
اعمال |
exertions |
اعمال زور |
exertions |
اعمال |
maintenance |
جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی |
light |
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند. |
lighted |
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند. |
lightest |
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند. |
rule |
نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند |
hash |
عدد ایجاد شده پس از اعمال کلید در تابع hash |
jar |
اعمال شوک شدید به یک وسیله |
jarred |
اعمال شوک شدید به یک وسیله |
jars |
اعمال شوک شدید به یک وسیله |
cybernetics |
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان |
acts |
اعمال |
exercising |
اعمال |
takeover |
اعمال کنترل |
takeovers |
اعمال کنترل |
argument |
متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود |
arguments |
متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود |
open |
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است |
opened |
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است |
opens |
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است |
action |
شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند |
actions |
شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند |
liquid crystal display |
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود |
liquid crystal displays |
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود |
decision |
نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد |
decisions |
نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد |
strong arm |
اعمال زورکردن |
strong-arm |
اعمال زورکردن |
impose |
اعمال نفوذکردن |
impose |
تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن |
Other Matches |
|
agents |
مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند |
agent |
مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند |
contructive larcency |
مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد |
brain washing |
مغزشویی روشی که به وسیله ان و ازطریق اعمال تدابیر و اعمال مختلف افکار و اعتقادات فردرا زایل و اعتقادات دیگری راجایگزین ان می کنند |
erasable |
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود |
exercising a right |
اعمال حق |
applicator |
اعمال کننده |
applicatory |
اعمال شدنی |
applicative |
اعمال کردنی |
hard labour |
اعمال شاقه |
galleys |
اعمال شاقه |
exerts |
اعمال کردن |
applier |
اعمال کننده |
imposes |
اعمال نفوذکردن |
exert |
اعمال کردن |
exerted |
اعمال کردن |
exerting |
اعمال کردن |
to have the pull of |
اعمال نفوذکردن بر |
the galleys |
اعمال شاقه |
preventative actions |
اعمال بازدارنده |
peonage |
اعمال شاقه |
willable |
قابل اعمال |
labourhardl |
اعمال شاقه |
impressment |
اعمال زور |
exercising force |
اعمال زور |
hard labor |
اعمال شاقه |
unfair trade practice |
اعمال تجاری نادرست |
copy protection |
جلوگیری از اعمال کپی |
showing partial views |
اعمال نظر کردن |
embraceor |
اعمال نفوذ کننده |
to use one's influence upon |
اعمال نفوذ کردن بر |
undue influence |
اعمال نفوذ ناروا |
house keeping operation |
اعمال خانه داری |
use one's influence |
اعمال نفوذ کردن |
non serverign acts |
اعمال تصدی دولت |
To bring pressure to bear . To exert pressure . |
اعمال فشار کردن |
alteration |
تغییر اعمال شده |
To use force(violence) |
اعمال زور کردن |
penal servitude |
حبس با اعمال شاقه |
imprisonment with hard labour |
حبس با اعمال شاقه |
governance |
اعمال قوه اختیارداری |
squeeze |
[آبگیری از فرش با اعمال فشار] |
put on |
اعمال کردن بکار گماردن |
encode |
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده |
confidential |
است نه اعمال تصدی موجودباشد |
modification |
تغییر اعمال شده به چیزی |
imposed deformation |
تغییر شکل اعمال شده |
applied magnetic field |
میدان مغناطیسی اعمال شده |
capitalization |
اعمال سیستم سرمایه داری |
embracer |
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند |
encodes |
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده |
the exercised thier veto |
انها حق وتوی خود را اعمال کردند |
procrustean |
بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده |
embracery |
اعمال نفوذاز راه رشوه یا تهدیدوغیره |
track records |
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین |
track record |
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین |
embraceor |
متهم به اعمال نفوذ درهیئت منصفه یا دادگاه |
dynamically |
تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود |
dynamic |
تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود |
embracery |
جرم اعمال نفوذ در هیئت منصفه یا دادگاه |
interactive |
پردازش آن و اعمال عکس العمل بلاد رنگ روی آن |
correctional custudy |
روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط |
impressure |
اعمال نیرو بر روی چیزی فشار و زور درامری |
equitable mortgage |
از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود |
phosphor |
مادهای که در اثر اعمال انرژی نور تولید میکند |
knowledge |
دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند |
non procedural language |
بلکه یک مجموعه قواعدی وضع میکند که اعمال می شوند |
take over bid |
پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل |
omnia pressumuntur solemniter |
اصل بر صحیح انجام شدن همه اعمال است |
stochastic model |
نمایش ریاضی سیستم که حاوی اثرات اعمال تصادفی است |
diode |
دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند |
head pessure |
فشار اعمال شده توسط یک سیال به سبب ارتفاع ستون ان |
transformational rules |
مجموعه قوانین اعمال شده به داده که باید به صورت کد در بیایند |
jumpers |
مدار یا وسیلهای که وضعیتهای آن با اعمال اتصالات مختلف قابل انتخاب است |
recompile |
کامپایل کردن برنامه اصلی مجددا پس از اعمال تغییرات یا رفع خطا |
backout |
ذخیره کردن فایل در محل اصلی پیش از اعمال هر گونه تغییر |
design maximum weight |
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما |
jumper |
مدار یا وسیلهای که وضعیتهای آن با اعمال اتصالات مختلف قابل انتخاب است |
crunch |
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی |
inputted |
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند |
crunched |
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی |
crunches |
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی |
input |
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند |
parliamentarism |
سیستمی که در ان قوه مجریه درمقابل پارلمان جوابگو ومسئول اعمال خود باشد |
bad break |
مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود |
corporate model |
نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت |
texel |
مجموعه پیکسل ها که به عنوان واحد مجزا هنگام اعمال یک تط بیق روی شی به کار می روند |
impedance |
اندازه گیری تاثیر مدار الکتریکی روی سیگنال مغناطیسی شده دارد پس از اعمال ولتاژ |
vital necessity |
پدیدهای که دولتها با توسل به ان بسیاری از اعمال غیر منطقی یا نامشروع یا تجاوزکارانه خود را توجیه می کنند |
expandsionism |
اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر |
policy of contianment |
سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود |
escape character |
ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند |
ends |
توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند |
new deal |
روش سیاسی جدیدی که از دوران روزولت اعمال ان از طرف دولت ایالات متحده امریکا شروع شد |
else rule |
قانون منط ق برنامه دریک دستور -IF Then برای اعمال IF دیگر اگر شرط -IF Then برقرار نبود |
ended |
توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند |
end |
توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند |
rule of law |
قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی |
actual address |
کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند. |
evangelical |
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو |
evangelic |
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو |
knowledge |
وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل |
necessity |
درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست |
LCD |
کریستال مایع که در صورت اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتهای مچی به ماشین حساب و سایر صفحات دیجیتال به کار می رود |
modulator |
مدار الکترونیکی که سیگنال را طبق سیگنال اعمال شده تغییر میدهد |
actual address |
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود |
to lay violent handsonany one |
اعمال زورنسبت بکسی کردن دست زوربرکسی دراز کردن |
photoresist |
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود |
edlin |
در DOS-MS امکان سیستمی که به کاربر امکان می ددهد تغییرات را خط به خط در هر لحظه بر فایل اعمال کند |
imposes |
تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن |
propagation delay |
1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود |
devil's advocates |
کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد |
devil's advocate |
کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد |
discrimination instruction |
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند. |
attributes |
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست |
attribute |
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست |
attributing |
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست |
bionics |
مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی |
planar |
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت |
version |
نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد |
versions |
نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد |
polynomial code |
سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است |
implied malice |
سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود |
electrically |
قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است |
dot commands |
نوعی شکل دهی که در ان یک کلمه پرداز دستورات شکل دهی را در متن ثبت میکنداما تا زمان چاپ انها را به متن اعمال نمینماید |
quartz clock |
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود |
bolshevism |
مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد. |
zero insertion force socket |
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند] |
piezoelectric |
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند |