English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
jump off اغاز حمله
Other Matches
face off رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
velimirovic attack حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hysterics حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
dawned اغاز اغاز شدن
dawn اغاز اغاز شدن
dawning اغاز اغاز شدن
dawns اغاز اغاز شدن
counter riposte حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
vortex breakdown/brust جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
rio treaty اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
ond shot بیک حمله دریک حمله
hysteroid حمله تشنجی شبیه حمله
hysterogenic حمله تشنجی شبیه حمله
front line خط حمله خط حمله یادفاع
target date زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
jump off اغاز
initation اغاز
entrances اغاز
entranced اغاز
entrance اغاز
kick off اغاز
originationu اغاز
venues اغاز
scratch line خط اغاز
entrancing اغاز
incipience or ency اغاز
beginning اغاز
beginnings اغاز
primordium اغاز
abinitio از اغاز
get away اغاز
initio در اغاز
inception اغاز
initiation اغاز
venue اغاز
kick-off اغاز
insteps اغاز
terminus a que اغاز
commencement اغاز
instep اغاز
authorship اغاز
origin اغاز
origins اغاز
kick-offs اغاز
getaways اغاز
onset اغاز
inchoation اغاز
outset اغاز
getaway اغاز
exordium اغاز
launch اغاز کردن
wire to wire از اغاز تا فرجام
push off اغاز کردن
initiating اغاز کردن
initiates اغاز کردن
initiated اغاز کردن
initiate اغاز کردن
at first در اغاز کار
at the start در اغاز کار
incipit شروع و اغاز
to take to اغاز نهادن
start of taxt اغاز متن
start of message اغاز پیام
to push off اغاز کردن
start of heading اغاز سرفصل
som اغاز پیام
inchoate اغاز کردن
start bit بیت اغاز
incept اغاز کردن
revivals اغاز رونق
thru از اغاز تاانتها
self initiated خود اغاز
alpha and omega اغاز و فرجام
inaugurator اغاز کننده
birth اغاز زاد
birth اغاز کردن
takeoff اغاز پرش
births اغاز زاد
takeoffs اغاز پرش
births اغاز کردن
soft start اغاز نرم
lead off اغاز کردن
inaugurates اغاز کردن
begins اغاز کردن
begins اغاز شدن
initial واقع در اغاز
initialed واقع در اغاز
revival اغاز رونق
inaugurated اغاز کردن
inaugurate اغاز کردن
inaugurating اغاز کردن
begin اغاز شدن
debut اغاز کار
leadoff اغاز ضربت
commencing اغاز کردن
alphas اغاز شروع
commences اغاز کردن
alpha اغاز شروع
commenced اغاز کردن
commence اغاز کردن
debuts اغاز کار
introductive اغاز کننده
initials واقع در اغاز
primes درجه یک اغاز
primed درجه یک اغاز
prime درجه یک اغاز
launching اغاز کردن
launches اغاز کردن
uppermost از اغاز از ابتدا
begin اغاز کردن
from a to izzard از اغاز تا انجام
nodal point نقطه اغاز
initialing واقع در اغاز
initial point نقطه اغاز
initialled واقع در اغاز
launched اغاز کردن
initialling واقع در اغاز
christmas tide هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
era اغاز تاریخ عصر
grid start حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
to take arms جنگ اغاز کردن
guard line خط اغاز مسابقه شمشیربازی
corrosive attack اغاز و توسعه خورندگی
hajime اغاز مبارزه کاراته
decadence فساد اغاز ویرانی
stages قراردادن اتومبیل در خط اغاز
through از اغاز تا انتها کاملا
stage قراردادن اتومبیل در خط اغاز
start bit ذرهء اغاز نما
eolithic متعلق به اغاز عصرسنگ
eras اغاز تاریخ عصر
kick off ضربه اغاز بازی
aurora سرخی شفق اغاز
preface اغاز پیش گفتار
upfield نقطه اغاز بازی
reoccupy دوباره اغاز کردن
new departure اغاز رویه تازه
initial boiling point نقطه اغاز جوشش
pullulate اغاز توسعه نهادن
originating اغاز شدن یاکردن
originates اغاز شدن یاکردن
originated اغاز شدن یاکردن
stagger خط اغاز مسیر هر دونده
staggering خط اغاز مسیر هر دونده
originate اغاز شدن یاکردن
staggers خط اغاز مسیر هر دونده
prefaces اغاز پیش گفتار
jump the gum خطا در اغاز پرش
prefaced اغاز پیش گفتار
exordial مربوط به اغاز یا مقدمه
kickoff ضربه اغاز بازی
set position اماده در نقطه اغاز
prefacing اغاز پیش گفتار
flagman پرچم دار خط اغاز
multilaunching اغاز بکار چندتایی
wires خط اغاز یا پایان مسابقه
wire خط اغاز یا پایان مسابقه
to pipe up زدن یا خواندن اغاز کردن
jump spin چرخش با اغاز پرش بهوا
begins اغاز نهادن شروع کردن
initial پاراف در اغاز قرار دادن
false start اغاز نادرست خطا در شروع
false starts اغاز نادرست خطا در شروع
initials پاراف در اغاز قرار دادن
pre game drills تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
initialed پاراف در اغاز قرار دادن
epoch اغاز فصل جدید عصر
initialing پاراف در اغاز قرار دادن
epochs اغاز فصل جدید عصر
repositional با حروف اضافه اغاز شده
initialled پاراف در اغاز قرار دادن
begin اغاز نهادن شروع کردن
initialling پاراف در اغاز قرار دادن
tee off اغاز کردن محکم زدن
inchoative تازه اغاز شده اغازی
overtures اغاز عمل پیش در امد
bump start اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
score فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
scored فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
scores فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
overture اغاز عمل پیش در امد
approach دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
unilinear دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
approached دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
an inceptive verb فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
endpaper صفحه سفید اغاز وپایان کتاب
barrier نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
an inceptive فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
barriers نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
committee boat قایق داوران در اغاز و پایان مسیر
greenie ضربه در اغاز هر بخش بارسیدن به هدف
approaches دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
free position روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
jump-starts شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
check point علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
tae guk در تکواندو همه چیزبا ته گوک اغاز میشود
jump-starting شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-started شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-start شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump start شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com