Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
bistro
اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistros
اغذیه فروشی و مشروب فروشی
Other Matches
delicatessens
مغازه اغذیه فروشی
delicatessen
مغازه اغذیه فروشی
dramshop
بار مشروب فروشی
dramshop
سالن مشروب فروشی
grogshop
دکان مشروب فروشی
cover charge
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charges
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
jointer
صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
on offer
فروشی
on sale
فروشی
disposability
فروشی
sales
فروشی
for sale
فروشی
newsstand
روزنامه فروشی
jewelry
جواهر فروشی
greengrocery
سبزی فروشی
glassman
شیشه فروشی
optometry
عینک فروشی
retail sales
خرده فروشی
retail dealing
خرده فروشی
haberdashery
خرازی فروشی
prudishness
عفت فروشی
priggishness
علم فروشی
priggery
علم فروشی
perfumery
عطر فروشی
pedlary
دست فروشی
peacockery
خود فروشی
retail trade
خرده فروشی
dealing in slaves
برده فروشی
chandlery
شمع فروشی
butchery business
گوشت فروشی
retail
جزئی فروشی
retail
خرده فروشی
slave trade
برده فروشی
snobbery
افاده فروشی
ironmongery
اهن فروشی
drugstores
دوا فروشی
drugstore
دوا فروشی
upholstery
پرده فروشی
upholstery
مبل فروشی
drapery
ماهوت فروشی
drapery
پارچه فروشی
draperies
ماهوت فروشی
bijouterie
جواهر فروشی
barroom
نوشابه فروشی
stapling
مرکزعمده فروشی
stapled
مرکزعمده فروشی
staple
مرکزعمده فروشی
smithies
اهن فروشی
smithy
اهن فروشی
draperies
پارچه فروشی
pedantry
فضل فروشی
salter
نمک فروشی
snack bars
ساندویچ فروشی
snack bar
ساندویچ فروشی
cash crop
محصول فروشی
cash crop
فرآورد فروشی
wineshop
باده فروشی
whole sale trade
عمده فروشی
grocer's shop
خواربار فروشی
grocer's
خواربار فروشی
food shop
خواربار فروشی
grocery store
[American E]
خواربار فروشی
grocery
خواربار فروشی
whole sale dealer
عمده فروشی
toploftiness
خود فروشی
wholesale
عمده فروشی
toggery
لباس فروشی
short sale
پیش فروشی
slopwork
دوخته فروشی
taproom
بارمشروب فروشی
short sale
سلم فروشی
swaggering
کبر فروشی خودستایی
peltry
پوست خام فروشی
quantity rebate
تخفیف عمده فروشی
retail
خرده فروشی کردن
pot house
ابجو فروشی خرابات
taproom
محل پیاله فروشی
proslavery
طرفداری از برده فروشی
box offices
باجه بلیط فروشی
retail price
قیمت خرده فروشی
retail price
بهای خرده فروشی
wholesale price
قیمت عمده فروشی
resale price
بهای خرده فروشی
sweetshop
شیرینی فروشی قنادی
porterhouse
ابجو واغذیه فروشی
quantity discount
تخفیف عمده فروشی
ticket office
باجه بلیت فروشی
pedantry or pedantism
علم فروشی خام
tap room
محل پیاله فروشی
to prank out oneself
خود فروشی کردن
newsstand
دکه روزنامه فروشی
dram shop
جایگاه نوشابه فروشی
wineshop
مغازه شراب فروشی
gaudiness
خودنمائی جلوه فروشی
trade price
قیمت عمده فروشی
mercery
مغازه پارچه فروشی
groggery
نوشابه فروشی میخانه
vintnery
عمده فروشی شراب
to peacock oneself vref
خود فروشی کردن
convenience store
خواربار فروشی کوچک
oversold
فزون فروشی کردن
oversells
فزون فروشی کردن
overselling
فزون فروشی کردن
swagger
کبر فروشی خودستایی
swaggered
کبر فروشی خودستایی
swaggers
کبر فروشی خودستایی
at the but cher's
در دکان گوشت فروشی
oversell
فزون فروشی کردن
barroom
بار یا پیاله فروشی
convenience stores
خواربار فروشی کوچک
box office
باجه بلیط فروشی
soda fountain
مغازه لیموناد فروشی
smithy
فلز فروشی اهنگری
bar
میکده بارمشروب فروشی
sales
جنس فروشی فروش
bars
میکده بارمشروب فروشی
smithies
فلز فروشی اهنگری
bookshop
دکان کتاب فروشی
cutlery
کارد وچنگال فروشی
bookshop
مغازه کتاب فروشی
soda fountains
مغازه لیموناد فروشی
bookshops
دکان کتاب فروشی
bookshops
مغازه کتاب فروشی
ostentation
خود فروشی تظاهر
index of wholesale prices
شاخص قیمتهای عمده فروشی
newsstand
دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
Where is the ticket office?
باجه بلیت فروشی کجاست؟
Where is the booking office?
باجه بلیت فروشی کجاست؟
commission
حق العمل کاری امانت فروشی
cantina
مغازه خواربار یامشروب فروشی
commissions
حق العمل کاری امانت فروشی
wholesale price index
شاخص قیمت عمده فروشی
commissioning
حق العمل کاری امانت فروشی
index of retail prices
شاخص قیمتهای خرده فروشی
wares
کالای فروشی پرهیز کردن از
ware
کالای فروشی پرهیز کردن از
milk floats
عرابه یا چرخ شیر فروشی
milk float
عرابه یا چرخ شیر فروشی
profit cannibalism
افراط در تخفیف و ارزان فروشی
short sale
بیع سلف پیش فروشی
milk maid
زنی که درشیرخانه یا شیر فروشی کارمیکند
pedantize
از روی خامی علم فروشی کردن
olericulture
سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
snuffle
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffling
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
tap room
جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
wholesale
بطور یکجا عمده فروشی کردن
pedantic
وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
floorwalker
بازرس فروشگاه بزرگ خرده فروشی
snuffled
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffles
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
Are there any houses for sale in these parts?
این طرفها خانه فروشی پیدا می شود ؟
ink hard terms
اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
mail order house
تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
licensed victualler
مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
to make a p of one's learing
دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
lumberyard
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
lumberyards
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
euphuism
انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
night cellar
زیر زمینی که در انجاپیاله فروشی کنندو مردم پست بدانجاروند
bears
سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bear
سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
pedantically
از روی علم فروشی و خامی از روی خرده گیری
pontificated
اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificates
اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificate
اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificating
اسقفی کردن فضل فروشی کردن
collieries
تجارت ذغال ذغال فروشی
self praise
تعریف از خود خود فروشی
colliery
تجارت ذغال ذغال فروشی
liquors
مشروب خوردن یاخوراندن مشروب
liquor
مشروب خوردن یاخوراندن مشروب
fuel
اغذیه
fueled
اغذیه
fuelled
اغذیه
fuelling
اغذیه
fuels
اغذیه
boarded
اغذیه
board
اغذیه
vivers
اغذیه
ambry
کمدمخصوص اغذیه
delicatessens
اغذیه حاضر
delicatessen
اغذیه حاضر
armoire
جای اغذیه
vivandiere
اغذیه فروش ارتش
bills of fare
صورت اغذیه مهمانخانه
bill of fare
صورت اغذیه مهمانخانه
gastronomy
علم اغذیه لذیذه
cate
سورسات اغذیه لذیذ
locker paper
کاغذ بسته بندی اغذیه
dietetics
فن پرهیز یا رژیم غذایی مبحث اغذیه
hors d'oeuvres
اغذیه اشتهااوری که قبل از غذا صرف میشود
hors d'oeuvre
اغذیه اشتهااوری که قبل از غذا صرف میشود
drink
مشروب
pottle
مشروب
beverage
مشروب
strunt
مشروب
drinks
مشروب
beverages
مشروب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com