English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
English Persian
inhibiting اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
Other Matches
compressor دستگاه یاماشین فشردن هوا
compressors دستگاه یاماشین فشردن هوا
gust lock قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
isotherm follower دستگاه تشخیص سطوح هم حرارت اب دریا
canard رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
squawk box دستگاه مخابره داخلی ناو
stockpiling ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
explosive charge دستگاه با ماده منفجره
bursting charge دستگاه با ماده منفجره
charge دستگاه با ماده منفجره
stockpiling پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiles پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpile پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
saturate سیر کردن اغشتن
saturates سیر کردن اغشتن
indoctrinating اغشتن اشباع کردن
indoctrinate اغشتن اشباع کردن
lime چسبناک کردن اغشتن
indoctrinates اغشتن اشباع کردن
imbuing رسوخ کردن در اغشتن
imbue رسوخ کردن در اغشتن
limes چسبناک کردن اغشتن
imbues رسوخ کردن در اغشتن
saturating سیر کردن اغشتن
indoctrinated اغشتن اشباع کردن
imbued رسوخ کردن در اغشتن
inoculate مایه کوبی کردن اغشتن
inoculating مایه کوبی کردن اغشتن
inoculates مایه کوبی کردن اغشتن
inoculated مایه کوبی کردن اغشتن
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
cycle stealing ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
bin storage انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
inscribe حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribed حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribing حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribes حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
fogging مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
spinner عنکبوتی که تار می تند کارگر یاماشین نخ ریسی
wrecking کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecks کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wreck کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
control lock وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
drill press متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
caged storage قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
dump انبار موقتی زاغه مهمات انبار
incretion ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
embrue اغشتن
smeared اغشتن
coating اغشتن
smearing اغشتن
saturates اغشتن
smears اغشتن
welter اغشتن
imbrue اغشتن
iodate با ید اغشتن
bedabble اغشتن
saturating اغشتن
saturate اغشتن
smear اغشتن
to imbrue in blood بخود اغشتن
to imbrue with blood بخود اغشتن
internal defense پدافند داخلی پایداری داخلی
internal structure ساختمان داخلی سازه داخلی
squawked مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawk مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawks مخابره داخلی ارتباط داخلی
lay up دچار تاخیر کردن یا شدن انبار یاجمع کردن
doping اغشتن یک پارچه با دوپ
build up پر کردن انبار
reservedness انبار کردن
stock piling انبار کردن
yards انبار کردن
yard انبار کردن
imburse انبار کردن
stashed انبار کردن
deep freeze انبار کردن
warehouses انبار کردن
stashes انبار کردن
stashing انبار کردن
deep freezes انبار کردن
storage انبار کردن
warehouse انبار کردن
stash انبار کردن
build-up پر کردن انبار
build-ups پر کردن انبار
ensile انبار کردن
thermite ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
to bathe in blood درخون غوطه خوردن یا اغشتن
insalivate با خدو اغشتن با بزاق امیختن
hoarding انبار کردن پول
tenderest لطیف کردن انبار
storing اندوختن انبار کردن
stock piling ذخیره کردن در انبار
ware room انبار کردن مخزن
hoardings انبار کردن پول
dump مخزن انبار کردن
warehouse انبار کردن مخزن
tender لطیف کردن انبار
tendered لطیف کردن انبار
garnered انبار کردن انباشتن
tendering لطیف کردن انبار
store room جای انبار کردن
garnering انبار کردن انباشتن
garner انبار کردن انباشتن
store اندوختن انبار کردن
store-rooms جای انبار کردن
warehouses انبار کردن مخزن
garners انبار کردن انباشتن
store-room جای انبار کردن
tail planes سطوح دم
internalization of costs داخلی کردن هزینه ها
inverse chill سرد کردن داخلی
internal sort جور کردن داخلی
to lay down wine شراب را انبار کردن یا جادادن
administrative storage انبار کردن به طریق اداری
caged storage انبار کردن به طریقه محصور
block storing انبار کردن بارهای قوال
composite area سطوح مرکب
At lower levels. در سطوح پایین تر
internalises باطنی ساختن داخلی کردن
internalizes باطنی ساختن داخلی کردن
internalizing باطنی ساختن داخلی کردن
internalize باطنی ساختن داخلی کردن
internalised باطنی ساختن داخلی کردن
intergrade طبقه بندی داخلی کردن
internalized باطنی ساختن داخلی کردن
internalising باطنی ساختن داخلی کردن
integrade [طبقه بندی داخلی کردن]
stowage حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
assignment of space تخصیص جا برای انبار کردن اماد
snake out خارج کردن کالا از انبار ناو
coolant ماده سرماساز ماده خنک کننده
female connector دوشاخه ماده متصل کننده ماده
gunk ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
coolants ماده سرماساز ماده خنک کننده
dopes معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dope معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
aloft سطوح بالا در بالای
isothermal layer سطوح هم حرارت اب دریا
energy gap فاصله سطوح انرژی
auxiliary control surfaces سطوح فرامین کمکی
altitude separation حد سطوح مبنای ارتفاع
auxiliary flight surfaces سطوح پرواز کمکی
x site سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
decomposing تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
to prescribe something [legal provision] چیزی را تعیین کردن [تجویز کردن] [ماده قانونی] [حقوق]
formwork at cirved section قالب بندی در سطوح منحنی
pitch curves تلاقی سطوح طرفین دندانه
calyculate دارای سطوح حفره دار
formwork exposed قالب بندی سطوح مرئی
ailavator سطوح فرامین روی بال
formwork unexposed قالب بندی سطوح نامرئی
fairing صاف کاری سطوح ائرودینامیکی
tail boom پایهای که سطوح دم را تحمل میکند
external مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
externals مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
stows انبار کردن بار کردن
stowed انبار کردن بار کردن
stow انبار کردن بار کردن
stowing انبار کردن بار کردن
thieving paste مایع مخصوص اغشتن شاغول اندازه گیری عمق مخزن ناو
bright work سطوح فلزی صیقلی و بدون رنگ
adhesion اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
variable camber سطوح هادی گاز به داخل توربین
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
fuels ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments ماده رنگی ماده ملونه
fueled ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment ماده رنگی ماده ملونه
fuelling ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled ماده انرژی زا ماده کارساز
full rubber حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
facets سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facet سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
honey combing روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
adsorption انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
air foil سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
crossed controls بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه
balanced control surfaces سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
rotor incidence زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
cutting angle زوایای بین سطوح قطعه کارکه باید بریده شود
inertia welding جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
storage 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
sugars ماده قندی با شکر مخلوط کردن
sugar ماده قندی با شکر مخلوط کردن
sifting روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
bacteriolysis مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه
bulk yarn نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com