English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (6 milliseconds)
English Persian
cratch اغل چهارچوب
Search result with all words
yokes چهارچوب
birdcage چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcages چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
bedstead چهارچوب تختخواب
bedsteads چهارچوب تختخواب
slide صفحه لغزنده چهارچوب
slides صفحه لغزنده چهارچوب
framework چهارچوب
frameworks چهارچوب
stile باهو چوب عمودی چهارچوب درب
stiles باهو چوب عمودی چهارچوب درب
hurdle چهارچوب جگنی
hurdles چهارچوب جگنی
frame چهارچوب تنه
frame چهارچوب
frame of reference چهارچوب داوری
frames of reference چهارچوب داوری
sliding چهارچوب متحرک
cradling چهارچوب
base frame چهارچوب زیر دستگاهها
bedstand چهارچوب تختخواب
door lintel کلاه چهارچوب
doorjamb چهارچوب
e r p اجرا کرد وکمکهایی که در چهارچوب این برنامه به اروپا شدبیشتر کمکهای مارشال نامیده می شوند
frame work چهارچوب
knife rest نوعی مانع یا سدجادهای است که با سیم خاردار و یک چهارچوب فلزی یا چوبی تهیه می کنند و قابل حمل میباشد
paneling قاب چهارچوب
spinning frame چهارچوب یا دستگاه نخ تابی
tenter چهارچوب پارچه خشک کنی
tenterhook گیره چهارچوب پارچه خشک کنی
trave چهارچوب اسب بندی
adjustable frame چهارچوب قابل تنظیم
format ابعاد و چهارچوب فرش
structure چهارچوب دار [قالی]
basic agreement چهارچوب توافق [حقوق]
frame agreement چهارچوب توافق [حقوق]
master agreement چهارچوب توافق [حقوق]
skeleton agreement چهارچوب توافق [حقوق]
outline agreement چهارچوب توافق [حقوق]
outside art [هنری که خارج از چهارچوب رسمی و فرهنگی اجتماع باشد]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com