Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
parallel adder
افزایشگر موازی
Other Matches
adder
افزایشگر
adders
افزایشگر
parallel
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelling
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleling
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallels
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
serial adder
افزایشگر نوبتی
adder subtractor
افزایشگر و کاهشگر
analog adder
افزایشگر قیاسی
three input adder
افزایشگر با سه ورودی
adder subtracter
افزایشگر- کاهشگر
half adder
نیم افزایشگر
two input adder
افزایشگر با دو ورودی
adding machine
ماشین افزایشگر
full adder
تمام افزایشگر
multiple
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
lpt
در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
MIMD
معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
shunted
موازی موازی فرعی
shunt
موازی موازی فرعی
shunts
موازی موازی فرعی
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
shunt
موازی
shunted
موازی
shunts
موازی
paralleled
موازی
parallelled
موازی
parallelling
موازی
parallels
موازی
paralleling
موازی
two parallel lines
دو خط موازی
coaxial
موازی
parallel ruler
خط کش موازی
parallel
موازی
parallel transmission
انتقال موازی
parallel transmission
مخابره موازی
parallel storage
انبارش موازی
parallel storage
انباره موازی
parallel system
شبکه موازی
parallel reading
خواندن موازی
parallel sheaf
مروحه موازی
parallel run
اجرای موازی
parallel processor
موازی پرداز
parallel processor
پردازنده موازی
parallels
برابر خط موازی
doube bead
گچ بری موازی
parallelling
برابر خط موازی
shunt capacitor
خازن موازی
serioprallel
دنبالهای و موازی
running in parallel
پردازش موازی
pyeonhi seogi
موازی ایستادن
parallel transmission
ارسال موازی
parallel processing
پردازش موازی
parallel computer
کامپیوتر موازی
shunted
مقاومت موازی
parallel column
ستونهای موازی
parallel circuit
مدار موازی
parallel cells
یاختههای موازی
parallel access
دستیابی موازی
machinist vise
گیره موازی
collimator
موازی ساز
shunts
مقاومت موازی
centronics interface
رابط موازی
along
موازی با طول
axially parallel
موازی محوری
shunt element
عنصر موازی
shunt
مقاومت موازی
parallel printing
چاپ موازی
parallel printer
چاپگر موازی
parallel port
درگاه موازی
parallel operation
عملیات موازی
parallel operation
عملکرد موازی
parallel operation
عمل موازی
parallel interface
رابط موازی
parallel feed
خورد موازی
parallel conversion
تبدیل موازی
parallel connection
اتصال موازی
antiparalle
موازی ناهمسو
paralleled
برابر خط موازی
paralleling
برابر خط موازی
parallel
برابر خط موازی
parallelled
برابر خط موازی
one point perspective
پرسپکتیو همرو یا موازی
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
swing
پیچیدن موازی اسکیها
swings
پیچیدن موازی اسکیها
multiple transformer
مبدل با اتصال موازی
trimarans
قایق با 3 بدنه موازی
parallel perspective
پرسپکتیو همرو یا موازی
parallel access
با دست یابی موازی
parallel adder
جمع کننده موازی
parallel clamp
گیره پیچی موازی
parallel gap welder
جوشگر شکاف موازی
parallel input output
ورودی و خروجی موازی
flash
معدن موازی سریع A/D.
flashed
معدن موازی سریع A/D.
trimaran
قایق با 3 بدنه موازی
parallel
موازی کردن اسکیها
branch extension
اتصال موازی فرعی
clamp base vise
گیره با فکهای موازی
collimate
موازی قرار دادن
endline
خطوط موازی با 04 مترفاصله
five yard line
خط داخلی و موازی خط کناری
bowling crease
خط موازی جلوی پایه ها
gules
خطوط موازی عمودی
ideal paralleling
مدار موازی ایده ال
jet turn
چرخش موازی اسکی ها
flashes
معدن موازی سریع A/D.
parallel resonant circuit
مدار همنوای موازی
parallels
موازی کردن اسکیها
paralleling
موازی کردن اسکیها
to draw parallels
خطهای موازی کشیدن
to flatten out
بازمین موازی شدن
series parallel connection
اتصال سری- موازی
series parallel connection
اتصال زنجیری- موازی
twentyfive yard line
خط 52 یاردی موازی خط پایانی
twentyfive
خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
parallel search storage
انباره جستجوی موازی
to flatten out
موازی زمین پروازکردن
parallel trussed girder
تیر شبکهای موازی
parallelled
موازی کردن اسکیها
parallelling
موازی کردن اسکیها
paralleled
موازی کردن اسکیها
dual
دو لیست موازی جدا از اطلاعات
to decline from the parallel
از حالت موازی خارج شدن
chitary jireugi
ضربه مشت موازی یا افقی
series parallel dimming
اتصال زنجیری- موازی لامپها
stramline flow
جریان موازی یابی ممانعت
connect in parallel
بطور موازی اتصال دادن
parallelled
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
carding
موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
lateral
افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
railings
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
parallel
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
railing
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
choir-aisle
[راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
bicylindrical
دارای دو سطح استوانهای بامحورهای موازی
bit parallel
طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
shunts
موازی کردن بستن بسته شدن
multidimensional
تعداد آرایههای موازی به همراه عمق
t square
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
narani seogi
ایستادن موازی پاها همعرض شانه
stria
نوار باریک هریک از خطوط موازی
rejector
اندوکتانس موازی برای وازدن یک فرکانس
parallelling
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
magnetic shunt
اتصال شنت موازی فرعی مغناطیسی
petri nets
مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
strainght running
فرود در مسیر مستقیم بااسکیهای موازی
shunt
موازی کردن بستن بسته شدن
paralleled
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
parallels
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
shunted
موازی کردن بستن بسته شدن
paralleling
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
force displaced in parallel
[بردار]
نیروی بطور موازی جابجا شده
arrays
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
gangplow
گاو اهنی که شیارهای موازی ایجاد کند
input/output
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
x plate
صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
contact lights
چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
array
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
gauge railway
فاصله استاندارد دو ریل موازی راه اهن
paralleled
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallels
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
paralleled
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
paralleling
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallel
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallels
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelled
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallel
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelling
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
paralleling
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelling
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallelled
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
stem turn
پیچ موازی با گام برداشتن اسکی کوهی یا درهای
interface
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
interfaces
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
connexions
اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
connection
اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
fishbone mine
سیستم مین گذاری که به صورت شاخههای موازی است
serials
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
serial
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
paralleling
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallels
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallelling
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleled
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallel
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
paraheliotropism
موازی شدن برگ با پرتوافتاب برای نگرفتن روشنایی زیاد
parallels
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
paralleled
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelled
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
laid paper
کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
parallels
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
hexapla
کتاب شش متنی که متنهای گوناگون رادرستونهای موازی نشان دهد
parallelling
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
centronics interface
واسط چاپ موازی که توسط Centronics Inc پیشنهاد شده است
parallel
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
word
کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
parallel
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com