Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
appreciation
افزایش ارزش دارائی
appreciations
افزایش ارزش دارائی
Other Matches
value of assets
ارزش دارائی ها
net asset value
ارزش دارائی خالص
net worth tax
مالیات بر اضافه ارزش دارائی
increase in value
افزایش ارزش
capital apprecation
افزایش ارزش سرمایه
capital gains
افزایش ارزش سرمایه زش
appreciations
افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciation
افزایش ارزش دارایی و موجودی
accrual
افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
increases
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
bulking
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
book value
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
wagners law
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
ad valorem
به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
multiplier principle
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
neoclassical theory of value
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
end
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
no par value
بدون ارزش واقعی بی ارزش
axiological
وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
capital gain
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
carried
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
fortune
دارائی
property
دارائی
estates
دارائی
belongings
دارائی
funded
دارائی
fund
دارائی
means
دارائی
fortunes
دارائی
estate
دارائی
asset
دارائی
havings
دارائی
holding
دارائی
assets
دارائی
estate
دارائی فردمتوفی
moveable property
دارائی منقول
movable
دارائی منقول
distraint
توقیف دارائی
equities
دارائی خالص
portfolio
سند دارائی ها
estates
دارائی فردمتوفی
earning asset
دارائی سوداور
portfolios
سند دارائی ها
equity
دارائی خالص
quick asset
دارائی نقدی
property insurance
بیمه دارائی
fixed asset
دارائی ثابت
capital asset
دارائی سرمایهای
chattel
دارائی منقول
bank asset
دارائی بانک
legal asset
دارائی قانونی
asset ownership
مالکیت دارائی
holding
دارائی سهام
net wealth
دارائی خالص
national asset
دارائی ملی
finance ministry
وزارت دارائی
family asset
دارائی خانوادگی
net asset
دارائی خالص
equity capital
دارائی خالص
fund
موجودی دارائی
state property
دارائی دولت
funded
موجودی دارائی
tangible assets
دارائی مرئی
tangible property
دارائی مادی
tangible property
دارائی عینی
tangible property
دارائی محسوس
currency devaluation
کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
earning asset
دارائی ایجادکننده درامد
eft
انتقال الکترونیکی دارائی
capital net worth
دارائی خالص سرمایهای
electronic fund transfer
ارسال الکترونیکی دارائی
retardation
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
average life
عمر متوسط اقلام دارائی
intangible property
دارائی غیر قابل لمس
to have a holding in a company
در شرکتی دارائی سهام داشتن
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
frozen assets
دارائی که بعلت ادعای فرد یا افرادی قابل فروش نمیباشد
leverage
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
accessing
افزایش
increases
افزایش
scale up
افزایش
gains
افزایش
gained
افزایش
accessed
افزایش
accesses
افزایش
addition
افزایش
raises
افزایش
additions
افزایش
accession
افزایش
auxesis
افزایش
augmentation
افزایش
rise
افزایش
rises
افزایش
aggrantizement
افزایش
raise
افزایش
intensification
افزایش
affixture
افزایش
increscent
افزایش
adjunction
افزایش
additament
افزایش
summation
افزایش
accru
افزایش
reduce/enlarge
افزایش
increment
افزایش
multiplication
افزایش
amplification
افزایش
increments
افزایش
increase
افزایش
addendum
افزایش
accretion
افزایش
expansion
افزایش
increased
افزایش
gain
افزایش
addenda
افزایش
access
افزایش
enhancement
افزایش
spurts
افزایش ناگهانی
elongation
افزایش طول
spurted
افزایش ناگهانی
thusŠ+=
نشان افزایش
increasable
افزایش پذیر
annual increase
افزایش سالانه
hypertension
افزایش فشارخون
appreciations
افزایش بها
augmentable
قابل افزایش
overcompound
افزایش ترکیب
ascend
افزایش دادن
rise in temperature
افزایش دما
spurt
افزایش ناگهانی
augmented
افزایش دادن
mark up
افزایش قیمت
tax increase
افزایش مالیات
augment
افزایش دادن
augmenting
افزایش دادن
augments
افزایش دادن
salary increase
افزایش حقوق
subjunction
افزایش در پایان
monetary expansion
افزایش پول
accelerative
مایه افزایش
spurting
افزایش ناگهانی
ascends
افزایش دادن
ascended
افزایش دادن
temperature rise
افزایش دما
addibility
قابلیت افزایش
add time
زمان افزایش
superaddition
باز افزایش
superadd
باز افزایش
progation
افزایش انتقال
scale up
افزایش مقیاس
growth
افزایش ترقی
frequency multiplication
افزایش فرکانس
thickening
افزایش ضخامت
increase in load
افزایش بار
increase in potential
افزایش پتانسیل
increase of potential
افزایش پتانسیل
voltage rise
افزایش ولتاژ
voltage increase
افزایش ولتاژ
increase in price
افزایش بهاء
fire-raising
افزایش اتش
fire raising
افزایش اتش
growths
افزایش ترقی
multiplication
افزایش تکثیر
appreciation
افزایش بها
aggrandizement
افزایش بزرگی
export promotion
افزایش صادرات
acceleration
تعجیل افزایش
put on weight
<idiom>
افزایش وزن
pick up speed
<idiom>
افزایش سرعت
free radical addition
افزایش رادیکالی
camber
افزایش زیاد
cambers
افزایش زیاد
accruing
افزایش یافتن
increase of output
افزایش توان
increase of power
افزایش قدرت
increase of efficiency
افزایش راندمان
increase of current
افزایش جریان
increase of contrast
افزایش کنتراست
increase of pressure
افزایش فشار
ingravescence
افزایش تشدید
accrue
افزایش یافتن
accrues
افزایش یافتن
increase in sensitivity
افزایش حساسیت
alkalosis
افزایش قلیای بدن
boosting
افزایش دادن چیزی
jump
جهش افزایش ناگهانی
boosts
افزایش دادن چیزی
raise to a higher power
افزایش دادن نما
rate of wage increase
نرخ افزایش دستمزد
to be on the increase
روبه افزایش گذاشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com