Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
accretion
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
Other Matches
unearned increment
افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
unearned icremrnt
افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
increases
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
bulking
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
All wages were scaled up to 15 per cent .
کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
wagners law
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
retardation
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
margin propensity to consume
تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
natural rate hypothesis
فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
aggrantizement
افزایش
increases
افزایش
increased
افزایش
scale up
افزایش
increase
افزایش
increments
افزایش
accru
افزایش
accessing
افزایش
accesses
افزایش
accessed
افزایش
access
افزایش
multiplication
افزایش
enhancement
افزایش
accretion
افزایش
increscent
افزایش
adjunction
افزایش
affixture
افزایش
intensification
افزایش
additament
افزایش
expansion
افزایش
addenda
افزایش
reduce/enlarge
افزایش
raises
افزایش
gains
افزایش
gained
افزایش
gain
افزایش
increment
افزایش
rise
افزایش
rises
افزایش
raise
افزایش
amplification
افزایش
accession
افزایش
addendum
افزایش
augmentation
افزایش
summation
افزایش
addition
افزایش
additions
افزایش
auxesis
افزایش
growths
افزایش ترقی
growth
افزایش ترقی
thusŠ+=
نشان افزایش
augmentable
قابل افزایش
thickening
افزایش ضخامت
voltage rise
افزایش ولتاژ
annual increase
افزایش سالانه
voltage increase
افزایش ولتاژ
addibility
قابلیت افزایش
accruing
افزایش یافتن
elongation
افزایش طول
appreciations
افزایش بها
appreciation
افزایش بها
camber
افزایش زیاد
augments
افزایش دادن
augmenting
افزایش دادن
augmented
افزایش دادن
augment
افزایش دادن
ascends
افزایش دادن
ascended
افزایش دادن
ascend
افزایش دادن
accrue
افزایش یافتن
spurt
افزایش ناگهانی
add time
زمان افزایش
multiplication
افزایش تکثیر
accelerative
مایه افزایش
spurts
افزایش ناگهانی
pick up speed
<idiom>
افزایش سرعت
put on weight
<idiom>
افزایش وزن
cambers
افزایش زیاد
aggrandizement
افزایش بزرگی
fire raising
افزایش اتش
fire-raising
افزایش اتش
spurting
افزایش ناگهانی
spurted
افزایش ناگهانی
accrues
افزایش یافتن
increase in value
افزایش ارزش
ingravescence
افزایش تشدید
scale up
افزایش مقیاس
hypertension
افزایش فشارخون
superadd
باز افزایش
superaddition
باز افزایش
salary increase
افزایش حقوق
temperature rise
افزایش دما
rise in temperature
افزایش دما
monetary expansion
افزایش پول
mark up
افزایش قیمت
increase of pressure
افزایش فشار
increase in sensitivity
افزایش حساسیت
increase in price
افزایش بهاء
increase of potential
افزایش پتانسیل
increase in potential
افزایش پتانسیل
increase in load
افزایش بار
increase of contrast
افزایش کنتراست
increase of current
افزایش جریان
increase of efficiency
افزایش راندمان
increase of output
افزایش توان
increasable
افزایش پذیر
increase of power
افزایش قدرت
frequency multiplication
افزایش فرکانس
subjunction
افزایش در پایان
progation
افزایش انتقال
export promotion
افزایش صادرات
overcompound
افزایش ترکیب
tax increase
افزایش مالیات
free radical addition
افزایش رادیکالی
acceleration
تعجیل افزایش
raise to a higher power
افزایش دادن نما
strain
افزایش طول نسبی
accretions
افزایش یا نمو کوره
to increase
[to, by]
افزایش یافتن
[به مقدار]
appreciations
افزایش ارزش دارائی
rate of wage increase
نرخ افزایش دستمزد
rate of productivity increase
نرخ افزایش بازدهی
appreciation
افزایش ارزش دارائی
aging
افزایش طول عمر
increments
افزایش در حقوق توسعه
increment
افزایش در حقوق توسعه
strains
افزایش طول نسبی
scale
کمتریا افزایش نسبت
scale up
افزایش به نسبت ثابت
boosts
افزایش دادن چیزی
capital gains
افزایش ارزش سرمایه زش
boosting
افزایش دادن چیزی
boosted
افزایش دادن چیزی
jump
جهش افزایش ناگهانی
boost
افزایش دادن چیزی
jumped
جهش افزایش ناگهانی
jumps
جهش افزایش ناگهانی
elongation
افزایش درازا کشامد
escalator clause
شرط افزایش بها
birth rate
ضریب افزایش جمعیت
artificial aging
افزایش استحکام الومینیوم
electrophilic addition
افزایش الکترون دوستی
hyperglycemia
افزایش قند در خون
capital deepening
افزایش عمقی سرمایه
birth rate
نرخ افزایش ولادت
birth rates
نرخ افزایش ولادت
birth rates
ضریب افزایش جمعیت
fibrosis
افزایش بافت لیفی
vrc
بررسی افزایش عمودی
capital widening
افزایش سطحی سرمایه
capital apprecation
افزایش ارزش سرمایه
antimarkovinkoff addition
افزایش غیر مارکونیکوفی
ether catalyzed addition
افزایش با کاتالیزگری اتر
to be on the increase
روبه افزایش گذاشتن
increase endorsement
تصدیق یا تائید افزایش
bring something on
<idiom>
دلیل افزایش سریع
alkalosis
افزایش قلیای بدن
increase in conductivity
افزایش قابلیت هدایت
strain at failure
افزایش طول نسبی درگسیختگی
acroesthesia
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
to fire up something
با تحریک چیزی را افزایش دادن
to rise in somebody's esteem
افزایش اعتبار در برابر کسی
intensifies
افزایش دادن تشدید کردن
multiplicative
کمک کننده به افزایش یا ضرب
multiplier
وسیله افزایش ماشین حساب
primary hypertension
افزایش اولیه فشار خون
amplify
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
becking mill
غلطک برای افزایش طول
internal temperature rise
افزایش درجه حرارت داخلی
intensified
افزایش دادن تشدید کردن
To keep prices down.
جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
appreciation
افزایش ارزش دارایی و موجودی
amplifying
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
intensifying
افزایش دادن تشدید کردن
intensify
افزایش دادن تشدید کردن
hypercapnia
افزایش کربن اکسید در خون
increase of strain
افزایش تغییر طول نسبی
social increment
افزایش ناشی از کار جمعی
appreciations
افزایش ارزش دارایی و موجودی
amplifies
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplified
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
multiplier
افزایش دهنده چند برابر کننده
maths
و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
frost heave
افزایش حجم خاک حاصل ازیخبندان
stress strain curve
منحنی تنش به افزایش طول نسبی
math
و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
CSLIP
نرخ ارسال داه افزایش می یابد
leukocytosis
افزایش تعداد گلبولهای سفید خون
Prices are rising ( falling ) .
قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
automation
افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
pipeline
بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
amplifiers
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
amplifier
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
escalation
افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com