English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English Persian
ingravescence افزایش تشدید
Search result with all words
intensified افزایش دادن تشدید کردن
intensifies افزایش دادن تشدید کردن
intensify افزایش دادن تشدید کردن
intensifying افزایش دادن تشدید کردن
Other Matches
increased صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
accretion افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
resonance تشدید
exacerbation تشدید
resonances تشدید
aggravation تشدید
exasperation تشدید
intensification تشدید
resonanse تشدید
contravention تشدید
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
intensifying تشدید کردن
accent تاکید تشدید
accented تاکید تشدید
escalated تشدید کردن
escalates تشدید کردن
accenting تاکید تشدید
escalating تشدید کردن
impact factor ضریب تشدید
accents تاکید تشدید
tickler پیچک تشدید
resonating تشدید کردن
magnetic resonance تشدید مغناطیسی
resonates تشدید کردن
resonate تشدید کردن
intensifies تشدید کردن
resonant تشدید شده
resonating cavity محفظه تشدید
intensify تشدید کردن
intensified تشدید کردن
supercharge دستگاه تشدید
escalate تشدید کردن
enhancement factor ضریب تشدید
resonances تشدید صدا
tensing تشدید یافتن
tensest تشدید یافتن
agravation of punishment تشدید مجازات
resonance تشدید صدا
resonated تشدید کردن
aggravative مایه تشدید
tense تشدید یافتن
tenses تشدید یافتن
tenser تشدید یافتن
tensed تشدید یافتن
divine legislation تشدید مجازات
exacerbating تشدید کردن برانگیختن
exacerbated تشدید کردن برانگیختن
exacerbates تشدید کردن برانگیختن
exacerbate تشدید کردن برانگیختن
optical resonator تشدید کننده نوری
aggravation مایه تشدید جرم
n.m.r تشدید مغناطیسی هسته
partial enhancement factor ضریب تشدید جزئی
electron spin resonance [ESR] تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
cynergy پدیده تشدید یا تخفیف اثر
Electron paramagnetic resonance [EPR] تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
rhumbatron نوع متداول محفظه تشدید
synergy پدیده تشدید یا تخفیف اثر
shwa حرف صدا دار میان کلمه بدون تشدید
schwa حرف صدا دار میان کلمه بدون تشدید
salted weapon جنگ افزار اتمی که قدرت رادیواکتیو ان تشدید شده باشد
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
helmzhold resonator محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
increased افزایش
addendum افزایش
auxesis افزایش
increase افزایش
augmentation افزایش
raise افزایش
raises افزایش
increscent افزایش
accru افزایش
additament افزایش
adjunction افزایش
increases افزایش
affixture افزایش
intensification افزایش
aggrantizement افزایش
addenda افزایش
rises افزایش
amplification افزایش
accession افزایش
gains افزایش
reduce/enlarge افزایش
increments افزایش
access افزایش
accessed افزایش
accesses افزایش
rise افزایش
increment افزایش
gained افزایش
expansion افزایش
addition افزایش
accessing افزایش
additions افزایش
summation افزایش
enhancement افزایش
multiplication افزایش
accretion افزایش
gain افزایش
scale up افزایش
design stress resultant تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
spurted افزایش ناگهانی
salary increase افزایش حقوق
spurts افزایش ناگهانی
increasable افزایش پذیر
spurting افزایش ناگهانی
accelerative مایه افزایش
add time زمان افزایش
addibility قابلیت افزایش
progation افزایش انتقال
annual increase افزایش سالانه
increase of output افزایش توان
increase of power افزایش قدرت
voltage rise افزایش ولتاژ
voltage increase افزایش ولتاژ
thusŠ+= نشان افزایش
tax increase افزایش مالیات
superaddition باز افزایش
superadd باز افزایش
subjunction افزایش در پایان
scale up افزایش مقیاس
increase of pressure افزایش فشار
temperature rise افزایش دما
rise in temperature افزایش دما
overcompound افزایش ترکیب
monetary expansion افزایش پول
increase of efficiency افزایش راندمان
increase of current افزایش جریان
augmentable قابل افزایش
increase in price افزایش بهاء
put on weight <idiom> افزایش وزن
export promotion افزایش صادرات
free radical addition افزایش رادیکالی
frequency multiplication افزایش فرکانس
pick up speed <idiom> افزایش سرعت
increase in load افزایش بار
increase in potential افزایش پتانسیل
increase of potential افزایش پتانسیل
increase in sensitivity افزایش حساسیت
increase in value افزایش ارزش
increase of contrast افزایش کنتراست
mark up افزایش قیمت
spurt افزایش ناگهانی
accrue افزایش یافتن
elongation افزایش طول
growths افزایش ترقی
camber افزایش زیاد
cambers افزایش زیاد
ascended افزایش دادن
growth افزایش ترقی
ascend افزایش دادن
appreciations افزایش بها
thickening افزایش ضخامت
accruing افزایش یافتن
accrues افزایش یافتن
augments افزایش دادن
multiplication افزایش تکثیر
acceleration تعجیل افزایش
augment افزایش دادن
fire raising افزایش اتش
ascends افزایش دادن
hypertension افزایش فشارخون
augmenting افزایش دادن
appreciation افزایش بها
aggrandizement افزایش بزرگی
fire-raising افزایش اتش
augmented افزایش دادن
remanded اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remand اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remands اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding اخذ تامین مجدد تشدید تامین
capital widening افزایش سطحی سرمایه
capital deepening افزایش عمقی سرمایه
capital apprecation افزایش ارزش سرمایه
vrc بررسی افزایش عمودی
raise to a higher power افزایش دادن نما
birth rate نرخ افزایش ولادت
to increase [to, by] افزایش یافتن [به مقدار]
to be on the increase روبه افزایش گذاشتن
hyperglycemia افزایش قند در خون
bring something on <idiom> دلیل افزایش سریع
aging افزایش طول عمر
ether catalyzed addition افزایش با کاتالیزگری اتر
escalator clause شرط افزایش بها
fibrosis افزایش بافت لیفی
electrophilic addition افزایش الکترون دوستی
increase endorsement تصدیق یا تائید افزایش
increase in conductivity افزایش قابلیت هدایت
boosting افزایش دادن چیزی
rate of productivity increase نرخ افزایش بازدهی
appreciations افزایش ارزش دارائی
boosted افزایش دادن چیزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com