English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (3 milliseconds)
English Persian
increase of current افزایش جریان
Search result with all words
surge یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
aerodynamic heating افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
anti balance tab بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
blade cuff قطعهای که با متصل شدن به ساقه تیغه ملخ باعث افزایش عبور جریان هوا از روی موتور میشود
Other Matches
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
increased صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
accretion افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current جریان القاء شده جریان تحریک
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
parasitic current جریان نشتی جریان خارجی
current flow سیلان جریان فلوی جریان
current compensation کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
increments افزایش
aggrantizement افزایش
reduce/enlarge افزایش
augmentation افزایش
auxesis افزایش
expansion افزایش
additions افزایش
accession افزایش
affixture افزایش
addenda افزایش
addendum افزایش
raise افزایش
increase افزایش
increased افزایش
increases افزایش
increment افزایش
accru افزایش
additament افزایش
adjunction افزایش
raises افزایش
access افزایش
accretion افزایش
scale up افزایش
rise افزایش
gain افزایش
increscent افزایش
rises افزایش
intensification افزایش
multiplication افزایش
amplification افزایش
accessing افزایش
summation افزایش
accesses افزایش
addition افزایش
gains افزایش
accessed افزایش
gained افزایش
enhancement افزایش
augmented افزایش دادن
augmenting افزایش دادن
augments افزایش دادن
ascends افزایش دادن
fire raising افزایش اتش
thickening افزایش ضخامت
augment افزایش دادن
cambers افزایش زیاد
accrue افزایش یافتن
fire-raising افزایش اتش
increase of power افزایش قدرت
aggrandizement افزایش بزرگی
accrues افزایش یافتن
multiplication افزایش تکثیر
growths افزایش ترقی
accruing افزایش یافتن
growth افزایش ترقی
ascend افزایش دادن
ascended افزایش دادن
camber افزایش زیاد
progation افزایش انتقال
increase in price افزایش بهاء
increase of potential افزایش پتانسیل
increase in load افزایش بار
increasable افزایش پذیر
scale up افزایش مقیاس
subjunction افزایش در پایان
superadd باز افزایش
frequency multiplication افزایش فرکانس
free radical addition افزایش رادیکالی
export promotion افزایش صادرات
increase in sensitivity افزایش حساسیت
increase in value افزایش ارزش
increase of contrast افزایش کنتراست
overcompound افزایش ترکیب
monetary expansion افزایش پول
mark up افزایش قیمت
rise in temperature افزایش دما
temperature rise افزایش دما
ingravescence افزایش تشدید
salary increase افزایش حقوق
increase of pressure افزایش فشار
increase of output افزایش توان
increase of efficiency افزایش راندمان
increase in potential افزایش پتانسیل
superaddition باز افزایش
tax increase افزایش مالیات
spurts افزایش ناگهانی
spurting افزایش ناگهانی
spurted افزایش ناگهانی
spurt افزایش ناگهانی
hypertension افزایش فشارخون
elongation افزایش طول
appreciations افزایش بها
accelerative مایه افزایش
thusŠ+= نشان افزایش
voltage increase افزایش ولتاژ
voltage rise افزایش ولتاژ
augmentable قابل افزایش
annual increase افزایش سالانه
pick up speed <idiom> افزایش سرعت
put on weight <idiom> افزایش وزن
addibility قابلیت افزایش
add time زمان افزایش
appreciation افزایش بها
acceleration تعجیل افزایش
electrophilic addition افزایش الکترون دوستی
fibrosis افزایش بافت لیفی
to be on the increase روبه افزایش گذاشتن
hyperglycemia افزایش قند در خون
increase endorsement تصدیق یا تائید افزایش
increase in conductivity افزایش قابلیت هدایت
boosting افزایش دادن چیزی
boosted افزایش دادن چیزی
scale کمتریا افزایش نسبت
strains افزایش طول نسبی
strain افزایش طول نسبی
antimarkovinkoff addition افزایش غیر مارکونیکوفی
artificial aging افزایش استحکام الومینیوم
alkalosis افزایش قلیای بدن
capital gains افزایش ارزش سرمایه زش
boost افزایش دادن چیزی
capital widening افزایش سطحی سرمایه
bring something on <idiom> دلیل افزایش سریع
vrc بررسی افزایش عمودی
escalator clause شرط افزایش بها
accretions افزایش یا نمو کوره
ether catalyzed addition افزایش با کاتالیزگری اتر
jumped جهش افزایش ناگهانی
jump جهش افزایش ناگهانی
aging افزایش طول عمر
jumps جهش افزایش ناگهانی
elongation افزایش درازا کشامد
birth rates نرخ افزایش ولادت
birth rate ضریب افزایش جمعیت
appreciation افزایش ارزش دارائی
capital apprecation افزایش ارزش سرمایه
capital deepening افزایش عمقی سرمایه
raise to a higher power افزایش دادن نما
to increase [to, by] افزایش یافتن [به مقدار]
rate of productivity increase نرخ افزایش بازدهی
rate of wage increase نرخ افزایش دستمزد
birth rates ضریب افزایش جمعیت
scale up افزایش به نسبت ثابت
boosts افزایش دادن چیزی
appreciations افزایش ارزش دارائی
birth rate نرخ افزایش ولادت
increment افزایش در حقوق توسعه
increments افزایش در حقوق توسعه
appreciations افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciation افزایش ارزش دارایی و موجودی
internal temperature rise افزایش درجه حرارت داخلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com