English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
bulking افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
Other Matches
social increment افزایش ناشی از کار جمعی
increases صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
mark up price inflation تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
accretion افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
aerodynamic heating افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
mush افزایش ناگهانی زاویه حمله بدون شتاب قائم انی متعاقب که از اندازه حرکت در امتدادمسیر اصلی ناشی میشود
uniform aggregate مصالح ریزدانه یکنواخت
aggregate interlocking بهم چسبیدن مصالح ریزدانه
fine aggregate مصالح ریزدانه سنگدانههای ریز
aggregate batcher تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
aggregate batching plant دستگاه تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
aggregates مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregate مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
adjunction افزایش
raises افزایش
raise افزایش
auxesis افزایش
scale up افزایش
addition افزایش
accru افزایش
rises افزایش
affixture افزایش
summation افزایش
additament افزایش
rise افزایش
accessing افزایش
amplification افزایش
accesses افزایش
accessed افزایش
access افزایش
augmentation افزایش
increments افزایش
increment افزایش
additions افزایش
aggrantizement افزایش
reduce/enlarge افزایش
multiplication افزایش
increase افزایش
gains افزایش
addenda افزایش
expansion افزایش
gain افزایش
addendum افزایش
gained افزایش
accession افزایش
increases افزایش
enhancement افزایش
increscent افزایش
accretion افزایش
intensification افزایش
increased افزایش
cambers افزایش زیاد
growths افزایش ترقی
increase in value افزایش ارزش
increase in sensitivity افزایش حساسیت
fire-raising افزایش اتش
export promotion افزایش صادرات
increase in load افزایش بار
monetary expansion افزایش پول
increase in potential افزایش پتانسیل
mark up افزایش قیمت
increase in price افزایش بهاء
fire raising افزایش اتش
increase of power افزایش قدرت
camber افزایش زیاد
scale up افزایش مقیاس
thickening افزایش ضخامت
increase of output افزایش توان
increase of contrast افزایش کنتراست
overcompound افزایش ترکیب
progation افزایش انتقال
multiplication افزایش تکثیر
increasable افزایش پذیر
frequency multiplication افزایش فرکانس
growth افزایش ترقی
increase of potential افزایش پتانسیل
free radical addition افزایش رادیکالی
aggrandizement افزایش بزرگی
increase of pressure افزایش فشار
rise in temperature افزایش دما
temperature rise افزایش دما
salary increase افزایش حقوق
ingravescence افزایش تشدید
increase of efficiency افزایش راندمان
increase of current افزایش جریان
hypertension افزایش فشارخون
spurting افزایش ناگهانی
appreciations افزایش بها
appreciation افزایش بها
accelerative مایه افزایش
add time زمان افزایش
addibility قابلیت افزایش
augments افزایش دادن
augmented افزایش دادن
put on weight <idiom> افزایش وزن
pick up speed <idiom> افزایش سرعت
acceleration تعجیل افزایش
spurt افزایش ناگهانی
spurted افزایش ناگهانی
spurts افزایش ناگهانی
elongation افزایش طول
augment افزایش دادن
ascends افزایش دادن
augmentable قابل افزایش
thusŠ+= نشان افزایش
tax increase افزایش مالیات
superaddition باز افزایش
superadd باز افزایش
augmenting افزایش دادن
voltage increase افزایش ولتاژ
accruing افزایش یافتن
accrues افزایش یافتن
voltage rise افزایش ولتاژ
annual increase افزایش سالانه
subjunction افزایش در پایان
ascended افزایش دادن
ascend افزایش دادن
accrue افزایش یافتن
elongation افزایش درازا کشامد
ether catalyzed addition افزایش با کاتالیزگری اتر
escalator clause شرط افزایش بها
electrophilic addition افزایش الکترون دوستی
capital widening افزایش سطحی سرمایه
capital deepening افزایش عمقی سرمایه
increase endorsement تصدیق یا تائید افزایش
capital gains افزایش ارزش سرمایه زش
hyperglycemia افزایش قند در خون
alkalosis افزایش قلیای بدن
aging افزایش طول عمر
increase in conductivity افزایش قابلیت هدایت
antimarkovinkoff addition افزایش غیر مارکونیکوفی
accretions افزایش یا نمو کوره
appreciation افزایش ارزش دارائی
artificial aging افزایش استحکام الومینیوم
appreciations افزایش ارزش دارائی
fibrosis افزایش بافت لیفی
boost افزایش دادن چیزی
boosted افزایش دادن چیزی
boosting افزایش دادن چیزی
boosts افزایش دادن چیزی
capital apprecation افزایش ارزش سرمایه
birth rate نرخ افزایش ولادت
strain افزایش طول نسبی
birth rate ضریب افزایش جمعیت
jumped جهش افزایش ناگهانی
to increase [to, by] افزایش یافتن [به مقدار]
raise to a higher power افزایش دادن نما
rate of productivity increase نرخ افزایش بازدهی
rate of wage increase نرخ افزایش دستمزد
jump جهش افزایش ناگهانی
birth rates ضریب افزایش جمعیت
scale up افزایش به نسبت ثابت
jumps جهش افزایش ناگهانی
birth rates نرخ افزایش ولادت
vrc بررسی افزایش عمودی
increments افزایش در حقوق توسعه
increment افزایش در حقوق توسعه
scale کمتریا افزایش نسبت
to be on the increase روبه افزایش گذاشتن
strains افزایش طول نسبی
bring something on <idiom> دلیل افزایش سریع
appreciations افزایش ارزش دارایی و موجودی
becking mill غلطک برای افزایش طول
intensified افزایش دادن تشدید کردن
to fire up something با تحریک چیزی را افزایش دادن
amplifying افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
appreciation افزایش ارزش دارایی و موجودی
strain at failure افزایش طول نسبی درگسیختگی
amplify افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplifies افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
acroesthesia افزایش حساسیت اعضای انتهایی
intensifies افزایش دادن تشدید کردن
intensify افزایش دادن تشدید کردن
increase of strain افزایش تغییر طول نسبی
amplified افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
To keep prices down. جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
primary hypertension افزایش اولیه فشار خون
multiplicative کمک کننده به افزایش یا ضرب
hypercapnia افزایش کربن اکسید در خون
internal temperature rise افزایش درجه حرارت داخلی
multiplier وسیله افزایش ماشین حساب
to rise in somebody's esteem افزایش اعتبار در برابر کسی
intensifying افزایش دادن تشدید کردن
math و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
leukocytosis افزایش تعداد گلبولهای سفید خون
automation افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
maths و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
CSLIP نرخ ارسال داه افزایش می یابد
Prices are rising ( falling ) . قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
stress strain curve منحنی تنش به افزایش طول نسبی
multiplier افزایش دهنده چند برابر کننده
frost heave افزایش حجم خاک حاصل ازیخبندان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com