English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
increase in sensitivity افزایش حساسیت
Search result with all words
acroesthesia افزایش حساسیت اعضای انتهایی
Other Matches
increase صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
accretion افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
liking حساسیت
susceptivity حساسیت
allergies حساسیت
impressibility حساسیت
sensibilities حساسیت
friction حساسیت
frictions حساسیت
allergy حساسیت
elasticity حساسیت
sensitivity حساسیت
sensitivities حساسیت
sensibility حساسیت
sinsitivity حساسیت
sensitiveness حساسیت
sensitometer حساسیت
desensitization حساسیت زدایی
sensitivity میزان حساسیت
allergy حساسیت [پزشکی]
sensitivities میزان حساسیت
sensitivity ratio نسبت حساسیت
luminous sensitivity حساسیت نوری
keenness ذکاوت حساسیت
coloring sensitive حساسیت رنگ
light sensitive با حساسیت نوری
inelasticity عدم حساسیت
allergic دارای حساسیت به
allergic وابسته به حساسیت
responsively با تاثر یا حساسیت
coefficient of elasticity ضریب حساسیت
price elasticity حساسیت قیمت
sensitive دارای حساسیت
terminal sensitivity حد بیشینه حساسیت
photosensitivity حساسیت به نور
sensitivity training حساسیت اموزی
differential sensitivity حساسیت افتراقی
absolute sensitivity حساسیت مطلق
static sensitivity حساسیت استاتیک
hyperesthesia فزونی حساسیت
hypersensitivity حساسیت شدید
hyperesthesia ازدیاد حساسیت
stress testing تست حساسیت
measuring sensitivity حساسیت سنجش
protopathic sensitivity حساسیت ابتدایی
impassibility عدم حساسیت
dynamic sensitivity حساسیت دینامیک
sentience حساسیت جسمانی
hyperaesthesia ازدیاد حساسیت
hyposensitize عدم حساسیت
thermotropism حساسیت نسبت به گرما
anti-histamines داروی ضد حساسیت یا آلرژی
antihistamines داروی ضد حساسیت یا آلرژی
neurasthenia سر درد و حساسیت بی مورد
anti-histamine داروی ضد حساسیت یا آلرژی
mouse مقابل حساسیت Mouse
static luminous sensitivity حساسیت نوری استاتیک
somesthesis حساسیت به حسهای بدنی
measuring sensitivity حساسیت اندازه گیری
systematic desensitization حساسیت زدایی منظم
sensibility to praise حساسیت نسبت به ستایش
t group گروه حساسیت اموزی
sensitivity training group گروه حساسیت اموزی
k tungsten sensitivity حساسیت تنگستن در 4582کلوین
jumpiness حالت بیقراری حساسیت
allergies حساسیت نسبت بچیزی
spectral sensitivity characteristic مشخصه حساسیت مرئی
hyperirritable دارای حساسیت شدید
dynamic luminous sensitivity حساسیت نوری دینامیک
pollinosis [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
pollenosis [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
allergic rhinitis [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
current sensitivity of a crystal rectifi حساسیت یکسوکننده بلورین
hay fever [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
intermediate frequency sensitivity حساسیت فرکانس میانی
gravimeter حساسیت سنج وزن
hayfever [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
exquisiteness حساسیت نازکی طبع
allergy حساسیت نسبت بچیزی
mouses مقابل حساسیت Mouse
atmosphere related syndrome [ARS] حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
meteoropathy حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
notche sensitivity index ضریب حساسیت در مقابل شیار
esthesia فرفیت احساس و ادراک حساسیت
sensitometry اندازه گیری حساسیت چشم
actinautographic دارای حساسیت در مقابل نور
photosensitize نسبت بنور حساسیت پیداکردن
hyperesthesia حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
coarse mine نوعی مین دریایی با حساسیت کم
photosensitive دارای حساسیت نسبت به نور
looks زمان حساسیت مدار مین
allergen مادهای که باعث حساسیت میشود
looked زمان حساسیت مدار مین
allergy حساسیت نسبت به چیزی [پزشکی]
look زمان حساسیت مدار مین
diathesis تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
color blind فاقد حساسیت نسبت برنگ
photosensitize بوسیله نور به چیزی حساسیت دادن
sensitivity analysis تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
tinged with cnvy حساسیت امیز توام بارشک یاحسادت
hyperirritability حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
tone deaf فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
tone-deaf فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
stenotopic دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
hypersensitive دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
mantoux test ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
hyposensitize کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
class-consciousness دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-conscious دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class conscious دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
case sensitive search جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
looks زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looked زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
look زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
adaptation توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptations توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
increments افزایش
increases افزایش
addenda افزایش
amplification افزایش
increment افزایش
increase افزایش
addendum افزایش
rises افزایش
rise افزایش
accessing افزایش
accesses افزایش
accessed افزایش
access افزایش
gains افزایش
gained افزایش
gain افزایش
expansion افزایش
auxesis افزایش
aggrantizement افزایش
affixture افزایش
accru افزایش
accession افزایش
additament افزایش
adjunction افزایش
augmentation افزایش
addition افزایش
increased افزایش
raise افزایش
scale up افزایش
intensification افزایش
increscent افزایش
additions افزایش
summation افزایش
reduce/enlarge افزایش
accretion افزایش
raises افزایش
multiplication افزایش
enhancement افزایش
antihistamine موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
tax increase افزایش مالیات
thusŠ+= نشان افزایش
voltage increase افزایش ولتاژ
export promotion افزایش صادرات
mark up افزایش قیمت
rise in temperature افزایش دما
temperature rise افزایش دما
salary increase افزایش حقوق
increase of power افزایش قدرت
superaddition باز افزایش
scale up افزایش مقیاس
overcompound افزایش ترکیب
subjunction افزایش در پایان
superadd باز افزایش
monetary expansion افزایش پول
voltage rise افزایش ولتاژ
increase in value افزایش ارزش
increasable افزایش پذیر
increase in load افزایش بار
increase in price افزایش بهاء
increase in potential افزایش پتانسیل
increase of contrast افزایش کنتراست
increase of current افزایش جریان
increase of efficiency افزایش راندمان
free radical addition افزایش رادیکالی
frequency multiplication افزایش فرکانس
progation افزایش انتقال
pick up speed <idiom> افزایش سرعت
put on weight <idiom> افزایش وزن
acceleration تعجیل افزایش
ingravescence افزایش تشدید
increase of pressure افزایش فشار
increase of output افزایش توان
increase of potential افزایش پتانسیل
spurts افزایش ناگهانی
annual increase افزایش سالانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com