Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
elongation
افزایش درازا کشامد
Other Matches
increased
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
bulking
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
longitudes
درازا
lengths
درازا
length
درازا
longways
از درازا
lengthway
از درازا
lengthways
از درازا
lengthwise
از درازا
longitude
درازا
wagners law
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
half length
نصف درازا
longitudinal joint
درز از درازا
transverse joint
درز از درازا
long measure
اندازه درازا
multiplier principle
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
last
به درازا کشیدن پایستن
conduplicate
از درازا دولا شده
lasted
به درازا کشیدن پایستن
lasts
به درازا کشیدن پایستن
linear or long measure
اندازه یا مقیاس در درازا
furlong
واحد درازا مساوی با یک هشتم میل
discant
نوعی اواز به درازا بحث کردن
furlongs
واحد درازا مساوی با یک هشتم میل
verst
واحد درازا در روسیه برابر 6701 متر
retardation
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
accretion
افزایش
addendum
افزایش
increscent
افزایش
addenda
افزایش
summation
افزایش
auxesis
افزایش
additions
افزایش
addition
افزایش
raise
افزایش
raises
افزایش
increment
افزایش
scale up
افزایش
multiplication
افزایش
intensification
افزایش
affixture
افزایش
accru
افزایش
additament
افزایش
increases
افزایش
increased
افزایش
increments
افزایش
accession
افزایش
expansion
افزایش
gain
افزایش
gained
افزایش
gains
افزایش
increase
افزایش
accessing
افزایش
adjunction
افزایش
rise
افزایش
rises
افزایش
enhancement
افزایش
accesses
افزایش
aggrantizement
افزایش
reduce/enlarge
افزایش
augmentation
افزایش
amplification
افزایش
accessed
افزایش
access
افزایش
appreciation
افزایش بها
annual increase
افزایش سالانه
augmentable
قابل افزایش
accelerative
مایه افزایش
hypertension
افزایش فشارخون
increase of potential
افزایش پتانسیل
increase in price
افزایش بهاء
augments
افزایش دادن
augmenting
افزایش دادن
augmented
افزایش دادن
augment
افزایش دادن
ascends
افزایش دادن
elongation
افزایش طول
frequency multiplication
افزایش فرکانس
increase in potential
افزایش پتانسیل
spurt
افزایش ناگهانی
free radical addition
افزایش رادیکالی
spurted
افزایش ناگهانی
addibility
قابلیت افزایش
spurts
افزایش ناگهانی
spurting
افزایش ناگهانی
increase in load
افزایش بار
appreciations
افزایش بها
add time
زمان افزایش
increasable
افزایش پذیر
export promotion
افزایش صادرات
ascended
افزایش دادن
acceleration
تعجیل افزایش
tax increase
افزایش مالیات
superaddition
باز افزایش
superadd
باز افزایش
subjunction
افزایش در پایان
scale up
افزایش مقیاس
growth
افزایش ترقی
growths
افزایش ترقی
multiplication
افزایش تکثیر
salary increase
افزایش حقوق
temperature rise
افزایش دما
aggrandizement
افزایش بزرگی
thusŠ+=
نشان افزایش
voltage increase
افزایش ولتاژ
put on weight
<idiom>
افزایش وزن
pick up speed
<idiom>
افزایش سرعت
thickening
افزایش ضخامت
voltage rise
افزایش ولتاژ
rise in temperature
افزایش دما
fire raising
افزایش اتش
overcompound
افزایش ترکیب
camber
افزایش زیاد
cambers
افزایش زیاد
monetary expansion
افزایش پول
mark up
افزایش قیمت
accrue
افزایش یافتن
increase of efficiency
افزایش راندمان
accrues
افزایش یافتن
accruing
افزایش یافتن
increase of power
افزایش قدرت
progation
افزایش انتقال
fire-raising
افزایش اتش
ascend
افزایش دادن
increase in sensitivity
افزایش حساسیت
increase in value
افزایش ارزش
ingravescence
افزایش تشدید
increase of contrast
افزایش کنتراست
increase of current
افزایش جریان
increase of pressure
افزایش فشار
increase of output
افزایش توان
capital deepening
افزایش عمقی سرمایه
to increase
[to, by]
افزایش یافتن
[به مقدار]
fibrosis
افزایش بافت لیفی
antimarkovinkoff addition
افزایش غیر مارکونیکوفی
ether catalyzed addition
افزایش با کاتالیزگری اتر
rate of productivity increase
نرخ افزایش بازدهی
escalator clause
شرط افزایش بها
scale up
افزایش به نسبت ثابت
raise to a higher power
افزایش دادن نما
hyperglycemia
افزایش قند در خون
capital widening
افزایش سطحی سرمایه
capital apprecation
افزایش ارزش سرمایه
increase endorsement
تصدیق یا تائید افزایش
increase in conductivity
افزایش قابلیت هدایت
to be on the increase
روبه افزایش گذاشتن
vrc
بررسی افزایش عمودی
artificial aging
افزایش استحکام الومینیوم
electrophilic addition
افزایش الکترون دوستی
alkalosis
افزایش قلیای بدن
bring something on
<idiom>
دلیل افزایش سریع
boosting
افزایش دادن چیزی
rate of wage increase
نرخ افزایش دستمزد
scale
کمتریا افزایش نسبت
birth rate
نرخ افزایش ولادت
birth rate
ضریب افزایش جمعیت
birth rates
نرخ افزایش ولادت
birth rates
ضریب افزایش جمعیت
aging
افزایش طول عمر
boosts
افزایش دادن چیزی
appreciation
افزایش ارزش دارائی
boosted
افزایش دادن چیزی
strain
افزایش طول نسبی
strains
افزایش طول نسبی
boost
افزایش دادن چیزی
appreciations
افزایش ارزش دارائی
capital gains
افزایش ارزش سرمایه زش
jumped
جهش افزایش ناگهانی
increments
افزایش در حقوق توسعه
jumps
جهش افزایش ناگهانی
increment
افزایش در حقوق توسعه
accretions
افزایش یا نمو کوره
jump
جهش افزایش ناگهانی
hypercapnia
افزایش کربن اکسید در خون
to rise in somebody's esteem
افزایش اعتبار در برابر کسی
multiplier
وسیله افزایش ماشین حساب
strain at failure
افزایش طول نسبی درگسیختگی
multiplicative
کمک کننده به افزایش یا ضرب
acroesthesia
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
appreciations
افزایش ارزش دارایی و موجودی
social increment
افزایش ناشی از کار جمعی
appreciation
افزایش ارزش دارایی و موجودی
to fire up something
با تحریک چیزی را افزایش دادن
To keep prices down.
جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
intensifies
افزایش دادن تشدید کردن
intensified
افزایش دادن تشدید کردن
amplifying
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
becking mill
غلطک برای افزایش طول
intensify
افزایش دادن تشدید کردن
internal temperature rise
افزایش درجه حرارت داخلی
amplify
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplifies
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplified
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
intensifying
افزایش دادن تشدید کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com