Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
increase of efficiency
افزایش راندمان
Search result with all words
variable geometry engine
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
Other Matches
increases
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
accretion
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
efficiency
راندمان
total efficiency
راندمان کل
overall efficiency
راندمان کلی
thermal efficiency
راندمان حرارتی
nozzle efficiency
راندمان نازل
luminous efficiency
راندمان روشنایی
light output ratio of a fitting
راندمان نوری
internal efficiency
راندمان داخلی
combustion efficiency
راندمان احتراق
transformer efficiency
راندمان ترانسفورماتور
high efficiency
راندمان بالا
maximum efficiency
راندمان بیشینه
radiation efficiency
راندمان تابش
ideal efficiency
راندمان ایده ال
mechanical efficiency
راندمان مکانیکی
maximum efficiency
راندمان حداکثر
wagners law
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
energy conversion efficiency
راندمان تبدیل انرژی
cruise control
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
retardation
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
additament
افزایش
accretion
افزایش
additions
افزایش
amplification
افزایش
accru
افزایش
augmentation
افزایش
increscent
افزایش
addition
افزایش
aggrantizement
افزایش
intensification
افزایش
enhancement
افزایش
affixture
افزایش
multiplication
افزایش
adjunction
افزایش
auxesis
افزایش
expansion
افزایش
addendum
افزایش
accession
افزایش
raises
افزایش
raise
افزایش
increase
افزایش
reduce/enlarge
افزایش
addenda
افزایش
gain
افزایش
gained
افزایش
gains
افزایش
increment
افزایش
accessed
افزایش
accesses
افزایش
accessing
افزایش
summation
افزایش
rise
افزایش
rises
افزایش
increases
افزایش
access
افزایش
increased
افزایش
increments
افزایش
scale up
افزایش
export promotion
افزایش صادرات
accelerative
مایه افزایش
add time
زمان افزایش
addibility
قابلیت افزایش
free radical addition
افزایش رادیکالی
elongation
افزایش طول
thickening
افزایش ضخامت
hypertension
افزایش فشارخون
spurted
افزایش ناگهانی
spurt
افزایش ناگهانی
annual increase
افزایش سالانه
spurting
افزایش ناگهانی
spurts
افزایش ناگهانی
augmentable
قابل افزایش
frequency multiplication
افزایش فرکانس
increasable
افزایش پذیر
voltage rise
افزایش ولتاژ
voltage increase
افزایش ولتاژ
thusŠ+=
نشان افزایش
tax increase
افزایش مالیات
superaddition
باز افزایش
superadd
باز افزایش
subjunction
افزایش در پایان
pick up speed
<idiom>
افزایش سرعت
put on weight
<idiom>
افزایش وزن
scale up
افزایش مقیاس
temperature rise
افزایش دما
increase of current
افزایش جریان
increase of contrast
افزایش کنتراست
increase in value
افزایش ارزش
increase in sensitivity
افزایش حساسیت
increase in price
افزایش بهاء
increase of potential
افزایش پتانسیل
increase in potential
افزایش پتانسیل
increase in load
افزایش بار
increase of output
افزایش توان
increase of power
افزایش قدرت
rise in temperature
افزایش دما
progation
افزایش انتقال
overcompound
افزایش ترکیب
monetary expansion
افزایش پول
mark up
افزایش قیمت
ingravescence
افزایش تشدید
increase of pressure
افزایش فشار
salary increase
افزایش حقوق
appreciations
افزایش بها
augmented
افزایش دادن
cambers
افزایش زیاد
augments
افزایش دادن
accruing
افزایش یافتن
fire-raising
افزایش اتش
fire raising
افزایش اتش
accrue
افزایش یافتن
accrues
افزایش یافتن
ascended
افزایش دادن
ascends
افزایش دادن
augmenting
افزایش دادن
aggrandizement
افزایش بزرگی
augment
افزایش دادن
appreciation
افزایش بها
camber
افزایش زیاد
ascend
افزایش دادن
multiplication
افزایش تکثیر
acceleration
تعجیل افزایش
growths
افزایش ترقی
growth
افزایش ترقی
birth rate
نرخ افزایش ولادت
capital apprecation
افزایش ارزش سرمایه
fibrosis
افزایش بافت لیفی
capital deepening
افزایش عمقی سرمایه
vrc
بررسی افزایش عمودی
capital widening
افزایش سطحی سرمایه
jumps
جهش افزایش ناگهانی
birth rates
ضریب افزایش جمعیت
increment
افزایش در حقوق توسعه
birth rates
نرخ افزایش ولادت
rate of wage increase
نرخ افزایش دستمزد
rate of productivity increase
نرخ افزایش بازدهی
scale up
افزایش به نسبت ثابت
artificial aging
افزایش استحکام الومینیوم
antimarkovinkoff addition
افزایش غیر مارکونیکوفی
electrophilic addition
افزایش الکترون دوستی
raise to a higher power
افزایش دادن نما
escalator clause
شرط افزایش بها
ether catalyzed addition
افزایش با کاتالیزگری اتر
alkalosis
افزایش قلیای بدن
to be on the increase
روبه افزایش گذاشتن
increments
افزایش در حقوق توسعه
birth rate
ضریب افزایش جمعیت
jumped
جهش افزایش ناگهانی
accretions
افزایش یا نمو کوره
appreciation
افزایش ارزش دارائی
increase in conductivity
افزایش قابلیت هدایت
scale
کمتریا افزایش نسبت
strains
افزایش طول نسبی
elongation
افزایش درازا کشامد
strain
افزایش طول نسبی
increase endorsement
تصدیق یا تائید افزایش
boosts
افزایش دادن چیزی
boosting
افزایش دادن چیزی
boosted
افزایش دادن چیزی
boost
افزایش دادن چیزی
jump
جهش افزایش ناگهانی
appreciations
افزایش ارزش دارائی
aging
افزایش طول عمر
bring something on
<idiom>
دلیل افزایش سریع
capital gains
افزایش ارزش سرمایه زش
hyperglycemia
افزایش قند در خون
to increase
[to, by]
افزایش یافتن
[به مقدار]
hypercapnia
افزایش کربن اکسید در خون
internal temperature rise
افزایش درجه حرارت داخلی
amplify
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplified
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
intensifies
افزایش دادن تشدید کردن
increase of strain
افزایش تغییر طول نسبی
amplifies
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
intensified
افزایش دادن تشدید کردن
amplifying
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
intensify
افزایش دادن تشدید کردن
multiplicative
کمک کننده به افزایش یا ضرب
multiplier
وسیله افزایش ماشین حساب
To keep prices down.
جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
to rise in somebody's esteem
افزایش اعتبار در برابر کسی
to fire up something
با تحریک چیزی را افزایش دادن
appreciation
افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciations
افزایش ارزش دارایی و موجودی
acroesthesia
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
primary hypertension
افزایش اولیه فشار خون
becking mill
غلطک برای افزایش طول
intensifying
افزایش دادن تشدید کردن
strain at failure
افزایش طول نسبی درگسیختگی
social increment
افزایش ناشی از کار جمعی
CSLIP
نرخ ارسال داه افزایش می یابد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com