Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
increase of power
افزایش قدرت
Search result with all words
amplifier
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
amplifiers
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
Other Matches
increases
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
bulking
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
empowers
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
wagners law
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
creativeness
قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
retardation
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
summation
افزایش
reduce/enlarge
افزایش
accesses
افزایش
addendum
افزایش
increase
افزایش
scale up
افزایش
addenda
افزایش
increases
افزایش
accessing
افزایش
increased
افزایش
rise
افزایش
rises
افزایش
addition
افزایش
multiplication
افزایش
augmentation
افزایش
enhancement
افزایش
additions
افزایش
accru
افزایش
intensification
افزایش
increscent
افزایش
additament
افزایش
amplification
افزایش
adjunction
افزایش
affixture
افزایش
aggrantizement
افزایش
auxesis
افزایش
accessed
افزایش
increments
افزایش
gained
افزایش
raise
افزایش
gains
افزایش
increment
افزایش
accession
افزایش
accretion
افزایش
gain
افزایش
raises
افزایش
access
افزایش
expansion
افزایش
increase of potential
افزایش پتانسیل
annual increase
افزایش سالانه
increase in sensitivity
افزایش حساسیت
increase in price
افزایش بهاء
increase of contrast
افزایش کنتراست
augmenting
افزایش دادن
increase of current
افزایش جریان
increase of efficiency
افزایش راندمان
increase of output
افزایش توان
augments
افزایش دادن
increase of pressure
افزایش فشار
ingravescence
افزایش تشدید
increase in potential
افزایش پتانسیل
increase in load
افزایش بار
fire-raising
افزایش اتش
aggrandizement
افزایش بزرگی
augment
افزایش دادن
multiplication
افزایش تکثیر
growths
افزایش ترقی
growth
افزایش ترقی
acceleration
تعجیل افزایش
ascended
افزایش دادن
export promotion
افزایش صادرات
ascends
افزایش دادن
free radical addition
افزایش رادیکالی
frequency multiplication
افزایش فرکانس
augmented
افزایش دادن
augmentable
قابل افزایش
increasable
افزایش پذیر
fire raising
افزایش اتش
elongation
افزایش طول
tax increase
افزایش مالیات
superaddition
باز افزایش
subjunction
افزایش در پایان
accrue
افزایش یافتن
accrues
افزایش یافتن
accruing
افزایش یافتن
scale up
افزایش مقیاس
spurt
افزایش ناگهانی
appreciations
افزایش بها
thusŠ+=
نشان افزایش
camber
افزایش زیاد
cambers
افزایش زیاد
hypertension
افزایش فشارخون
spurted
افزایش ناگهانی
put on weight
<idiom>
افزایش وزن
pick up speed
<idiom>
افزایش سرعت
spurting
افزایش ناگهانی
spurts
افزایش ناگهانی
voltage rise
افزایش ولتاژ
voltage increase
افزایش ولتاژ
salary increase
افزایش حقوق
temperature rise
افزایش دما
rise in temperature
افزایش دما
accelerative
مایه افزایش
mark up
افزایش قیمت
overcompound
افزایش ترکیب
thickening
افزایش ضخامت
add time
زمان افزایش
ascend
افزایش دادن
monetary expansion
افزایش پول
superadd
باز افزایش
appreciation
افزایش بها
addibility
قابلیت افزایش
increase in value
افزایش ارزش
progation
افزایش انتقال
boosts
افزایش دادن چیزی
boost
افزایش دادن چیزی
boosting
افزایش دادن چیزی
boosted
افزایش دادن چیزی
appreciations
افزایش ارزش دارائی
antimarkovinkoff addition
افزایش غیر مارکونیکوفی
appreciation
افزایش ارزش دارائی
aging
افزایش طول عمر
artificial aging
افزایش استحکام الومینیوم
accretions
افزایش یا نمو کوره
alkalosis
افزایش قلیای بدن
capital apprecation
افزایش ارزش سرمایه
elongation
افزایش درازا کشامد
increments
افزایش در حقوق توسعه
rate of productivity increase
نرخ افزایش بازدهی
rate of wage increase
نرخ افزایش دستمزد
scale up
افزایش به نسبت ثابت
to increase
[to, by]
افزایش یافتن
[به مقدار]
to be on the increase
روبه افزایش گذاشتن
jump
جهش افزایش ناگهانی
jumped
جهش افزایش ناگهانی
vrc
بررسی افزایش عمودی
jumps
جهش افزایش ناگهانی
bring something on
<idiom>
دلیل افزایش سریع
increment
افزایش در حقوق توسعه
birth rate
نرخ افزایش ولادت
birth rate
ضریب افزایش جمعیت
fibrosis
افزایش بافت لیفی
ether catalyzed addition
افزایش با کاتالیزگری اتر
escalator clause
شرط افزایش بها
electrophilic addition
افزایش الکترون دوستی
capital widening
افزایش سطحی سرمایه
capital deepening
افزایش عمقی سرمایه
strains
افزایش طول نسبی
strain
افزایش طول نسبی
capital gains
افزایش ارزش سرمایه زش
scale
کمتریا افزایش نسبت
hyperglycemia
افزایش قند در خون
birth rates
نرخ افزایش ولادت
increase endorsement
تصدیق یا تائید افزایش
increase in conductivity
افزایش قابلیت هدایت
birth rates
ضریب افزایش جمعیت
raise to a higher power
افزایش دادن نما
intensifies
افزایش دادن تشدید کردن
amplify
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplifies
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplified
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
to fire up something
با تحریک چیزی را افزایش دادن
amplifying
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
intensifying
افزایش دادن تشدید کردن
intensify
افزایش دادن تشدید کردن
intensified
افزایش دادن تشدید کردن
appreciations
افزایش ارزش دارایی و موجودی
increase of strain
افزایش تغییر طول نسبی
internal temperature rise
افزایش درجه حرارت داخلی
strain at failure
افزایش طول نسبی درگسیختگی
social increment
افزایش ناشی از کار جمعی
primary hypertension
افزایش اولیه فشار خون
multiplier
وسیله افزایش ماشین حساب
multiplicative
کمک کننده به افزایش یا ضرب
acroesthesia
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
hypercapnia
افزایش کربن اکسید در خون
becking mill
غلطک برای افزایش طول
to rise in somebody's esteem
افزایش اعتبار در برابر کسی
appreciation
افزایش ارزش دارایی و موجودی
To keep prices down.
جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
commanding
با قدرت
zing
قدرت
nerve
قدرت
abilities
قدرت
godown
قدرت
vigour
قدرت
vigor
قدرت
nerves
قدرت
energy
قدرت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com