English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (11 milliseconds)
English Persian
mark up افزایش قیمت
Search result with all words
currency depreciation race تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
giffen good نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
mark up price inflation تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
pareto optimality حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
rig the market با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
slutsky theorem براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
Prices are rising ( falling ) . قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
Other Matches
kinked demand curve و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
increases صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
bulking افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
cost plus pricing تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice قیمت پایین تراز قیمت بازار
value added قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
normal price قیمت عادی قیمت معمولی
shadow price شبه قیمت قیمت ضمنی
last price اخرین قیمت حداقل قیمت
quantum valebat در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
spiral of wages and prices حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
trover دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
multiplication افزایش
accru افزایش
scale up افزایش
enhancement افزایش
accretion افزایش
intensification افزایش
summation افزایش
rises افزایش
addition افزایش
increscent افزایش
augmentation افزایش
aggrantizement افزایش
amplification افزایش
auxesis افزایش
affixture افزایش
increase افزایش
additions افزایش
adjunction افزایش
additament افزایش
rise افزایش
accession افزایش
reduce/enlarge افزایش
raise افزایش
gain افزایش
addenda افزایش
gained افزایش
gains افزایش
raises افزایش
addendum افزایش
expansion افزایش
increment افزایش
increases افزایش
accessing افزایش
accesses افزایش
accessed افزایش
access افزایش
increased افزایش
increments افزایش
augment افزایش دادن
ascends افزایش دادن
export promotion افزایش صادرات
ascended افزایش دادن
multiplication افزایش تکثیر
aggrandizement افزایش بزرگی
fire raising افزایش اتش
fire-raising افزایش اتش
augmenting افزایش دادن
hypertension افزایش فشارخون
spurt افزایش ناگهانی
spurted افزایش ناگهانی
spurting افزایش ناگهانی
camber افزایش زیاد
spurts افزایش ناگهانی
cambers افزایش زیاد
addibility قابلیت افزایش
add time زمان افزایش
augmented افزایش دادن
annual increase افزایش سالانه
augments افزایش دادن
augmentable قابل افزایش
ascend افزایش دادن
appreciation افزایش بها
appreciations افزایش بها
accruing افزایش یافتن
accrues افزایش یافتن
accrue افزایش یافتن
elongation افزایش طول
accelerative مایه افزایش
growths افزایش ترقی
thusŠ+= نشان افزایش
tax increase افزایش مالیات
superaddition باز افزایش
superadd باز افزایش
subjunction افزایش در پایان
scale up افزایش مقیاس
salary increase افزایش حقوق
temperature rise افزایش دما
rise in temperature افزایش دما
progation افزایش انتقال
overcompound افزایش ترکیب
monetary expansion افزایش پول
voltage increase افزایش ولتاژ
voltage rise افزایش ولتاژ
acceleration تعجیل افزایش
put on weight <idiom> افزایش وزن
pick up speed <idiom> افزایش سرعت
ingravescence افزایش تشدید
thickening افزایش ضخامت
increase in load افزایش بار
increase in potential افزایش پتانسیل
increase of potential افزایش پتانسیل
increase in value افزایش ارزش
increase in price افزایش بهاء
increase in sensitivity افزایش حساسیت
frequency multiplication افزایش فرکانس
increase of contrast افزایش کنتراست
increase of current افزایش جریان
increase of efficiency افزایش راندمان
increase of pressure افزایش فشار
growth افزایش ترقی
increase of power افزایش قدرت
increase of output افزایش توان
free radical addition افزایش رادیکالی
increasable افزایش پذیر
boosting افزایش دادن چیزی
boosts افزایش دادن چیزی
boosted افزایش دادن چیزی
boost افزایش دادن چیزی
raise to a higher power افزایش دادن نما
artificial aging افزایش استحکام الومینیوم
fibrosis افزایش بافت لیفی
ether catalyzed addition افزایش با کاتالیزگری اتر
escalator clause شرط افزایش بها
aging افزایش طول عمر
hyperglycemia افزایش قند در خون
electrophilic addition افزایش الکترون دوستی
appreciation افزایش ارزش دارائی
elongation افزایش درازا کشامد
to be on the increase روبه افزایش گذاشتن
capital apprecation افزایش ارزش سرمایه
accretions افزایش یا نمو کوره
increase endorsement تصدیق یا تائید افزایش
scale up افزایش به نسبت ثابت
rate of wage increase نرخ افزایش دستمزد
rate of productivity increase نرخ افزایش بازدهی
alkalosis افزایش قلیای بدن
capital deepening افزایش عمقی سرمایه
to increase [to, by] افزایش یافتن [به مقدار]
increase in conductivity افزایش قابلیت هدایت
bring something on <idiom> دلیل افزایش سریع
vrc بررسی افزایش عمودی
capital widening افزایش سطحی سرمایه
antimarkovinkoff addition افزایش غیر مارکونیکوفی
jump جهش افزایش ناگهانی
strains افزایش طول نسبی
birth rate نرخ افزایش ولادت
birth rate ضریب افزایش جمعیت
birth rates نرخ افزایش ولادت
birth rates ضریب افزایش جمعیت
appreciations افزایش ارزش دارائی
scale کمتریا افزایش نسبت
capital gains افزایش ارزش سرمایه زش
strain افزایش طول نسبی
jumps جهش افزایش ناگهانی
increment افزایش در حقوق توسعه
jumped جهش افزایش ناگهانی
increments افزایش در حقوق توسعه
strain at failure افزایش طول نسبی درگسیختگی
primary hypertension افزایش اولیه فشار خون
acroesthesia افزایش حساسیت اعضای انتهایی
To keep prices down. جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
social increment افزایش ناشی از کار جمعی
appreciation افزایش ارزش دارایی و موجودی
to fire up something با تحریک چیزی را افزایش دادن
appreciations افزایش ارزش دارایی و موجودی
increase of strain افزایش تغییر طول نسبی
to rise in somebody's esteem افزایش اعتبار در برابر کسی
internal temperature rise افزایش درجه حرارت داخلی
becking mill غلطک برای افزایش طول
amplifies افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
intensified افزایش دادن تشدید کردن
amplified افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
multiplier وسیله افزایش ماشین حساب
intensifying افزایش دادن تشدید کردن
intensify افزایش دادن تشدید کردن
intensifies افزایش دادن تشدید کردن
multiplicative کمک کننده به افزایش یا ضرب
amplify افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
hypercapnia افزایش کربن اکسید در خون
amplifying افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
frost heave افزایش حجم خاک حاصل ازیخبندان
stress strain curve منحنی تنش به افزایش طول نسبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com