English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
tax increase افزایش مالیات
Search result with all words
reaganomics اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
Other Matches
increases صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
accretion افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
ability to pay principle of taxation اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
excise tax مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
excise مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
assessments ممیزی مالیات وضع مالیات
assessment ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
levies مالیات بندی مالیات
levied مالیات بندی مالیات
taxation مالیات بندی مالیات
levying اخذ مالیات مالیات
levied اخذ مالیات مالیات
levying مالیات بندی مالیات
levy مالیات بندی مالیات
levies اخذ مالیات مالیات
levy اخذ مالیات مالیات
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
regressive income tax مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
producers burden of tax بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
addendum افزایش
addenda افزایش
accru افزایش
addition افزایش
additament افزایش
adjunction افزایش
access افزایش
increscent افزایش
intensification افزایش
increases افزایش
increase افزایش
additions افزایش
reduce/enlarge افزایش
increased افزایش
raises افزایش
raise افزایش
enhancement افزایش
multiplication افزایش
amplification افزایش
accretion افزایش
affixture افزایش
scale up افزایش
increments افزایش
increment افزایش
summation افزایش
gain افزایش
augmentation افزایش
gains افزایش
auxesis افزایش
gained افزایش
rises افزایش
accession افزایش
rise افزایش
accessing افزایش
accesses افزایش
accessed افزایش
expansion افزایش
aggrantizement افزایش
aggrandizement افزایش بزرگی
fire raising افزایش اتش
temperature rise افزایش دما
appreciation افزایش بها
salary increase افزایش حقوق
put on weight <idiom> افزایش وزن
growth افزایش ترقی
growths افزایش ترقی
multiplication افزایش تکثیر
rise in temperature افزایش دما
elongation افزایش طول
pick up speed <idiom> افزایش سرعت
scale up افزایش مقیاس
augments افزایش دادن
superaddition باز افزایش
camber افزایش زیاد
cambers افزایش زیاد
augmenting افزایش دادن
augmented افزایش دادن
ascends افزایش دادن
progation افزایش انتقال
ascended افزایش دادن
overcompound افزایش ترکیب
superadd باز افزایش
thusŠ+= نشان افزایش
fire-raising افزایش اتش
accrue افزایش یافتن
mark up افزایش قیمت
accrues افزایش یافتن
augment افزایش دادن
accruing افزایش یافتن
subjunction افزایش در پایان
monetary expansion افزایش پول
voltage rise افزایش ولتاژ
voltage increase افزایش ولتاژ
ascend افزایش دادن
addibility قابلیت افزایش
increase of potential افزایش پتانسیل
increase in sensitivity افزایش حساسیت
increase in value افزایش ارزش
increase in price افزایش بهاء
augmentable قابل افزایش
increase of contrast افزایش کنتراست
spurts افزایش ناگهانی
spurting افزایش ناگهانی
increase in potential افزایش پتانسیل
increase in load افزایش بار
add time زمان افزایش
frequency multiplication افزایش فرکانس
accelerative مایه افزایش
free radical addition افزایش رادیکالی
acceleration تعجیل افزایش
annual increase افزایش سالانه
increasable افزایش پذیر
export promotion افزایش صادرات
hypertension افزایش فشارخون
thickening افزایش ضخامت
appreciations افزایش بها
increase of efficiency افزایش راندمان
increase of output افزایش توان
increase of power افزایش قدرت
increase of pressure افزایش فشار
spurted افزایش ناگهانی
spurt افزایش ناگهانی
ingravescence افزایش تشدید
increase of current افزایش جریان
alkalosis افزایش قلیای بدن
raise to a higher power افزایش دادن نما
antimarkovinkoff addition افزایش غیر مارکونیکوفی
fibrosis افزایش بافت لیفی
capital apprecation افزایش ارزش سرمایه
electrophilic addition افزایش الکترون دوستی
escalator clause شرط افزایش بها
rate of productivity increase نرخ افزایش بازدهی
ether catalyzed addition افزایش با کاتالیزگری اتر
scale کمتریا افزایش نسبت
strains افزایش طول نسبی
jumped جهش افزایش ناگهانی
capital widening افزایش سطحی سرمایه
jumps جهش افزایش ناگهانی
increment افزایش در حقوق توسعه
strain افزایش طول نسبی
scale up افزایش به نسبت ثابت
jump جهش افزایش ناگهانی
increments افزایش در حقوق توسعه
capital deepening افزایش عمقی سرمایه
artificial aging افزایش استحکام الومینیوم
to increase [to, by] افزایش یافتن [به مقدار]
rate of wage increase نرخ افزایش دستمزد
birth rates ضریب افزایش جمعیت
capital gains افزایش ارزش سرمایه زش
appreciation افزایش ارزش دارائی
boosted افزایش دادن چیزی
bring something on <idiom> دلیل افزایش سریع
birth rate نرخ افزایش ولادت
appreciations افزایش ارزش دارائی
birth rates نرخ افزایش ولادت
birth rate ضریب افزایش جمعیت
boost افزایش دادن چیزی
boosting افزایش دادن چیزی
elongation افزایش درازا کشامد
hyperglycemia افزایش قند در خون
boosts افزایش دادن چیزی
aging افزایش طول عمر
increase endorsement تصدیق یا تائید افزایش
to be on the increase روبه افزایش گذاشتن
increase in conductivity افزایش قابلیت هدایت
accretions افزایش یا نمو کوره
vrc بررسی افزایش عمودی
amplified افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
primary hypertension افزایش اولیه فشار خون
amplify افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
internal temperature rise افزایش درجه حرارت داخلی
hypercapnia افزایش کربن اکسید در خون
increase of strain افزایش تغییر طول نسبی
amplifies افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
appreciations افزایش ارزش دارایی و موجودی
multiplicative کمک کننده به افزایش یا ضرب
intensify افزایش دادن تشدید کردن
intensified افزایش دادن تشدید کردن
multiplier وسیله افزایش ماشین حساب
intensifying افزایش دادن تشدید کردن
acroesthesia افزایش حساسیت اعضای انتهایی
appreciation افزایش ارزش دارایی و موجودی
becking mill غلطک برای افزایش طول
amplifying افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
intensifies افزایش دادن تشدید کردن
strain at failure افزایش طول نسبی درگسیختگی
To keep prices down. جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
to fire up something با تحریک چیزی را افزایش دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com