Dictiornary-Farsi | افزودن به مثبت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
plus	افزودن به مثبت


Other Matches

positive	قطب مثبت باطری الکتریسیته مثبت اری یا تصدیق می کنم
increments	افزودن چیزی یا افزودن یک عدد
increment	افزودن چیزی یا افزودن یک عدد
positive externalities	صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
set the game	افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score	افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
justificatory	مثبت
affirmative	مثبت
declaratory	مثبت
poss	مثبت
affirmatory	مثبت
assertive	مثبت
positive	مثبت
positive electricity	الکتریسیته مثبت
positive conductor	سیم مثبت
positive column	ستون مثبت
positive logic	منطق مثبت
positive charge	بار مثبت
positive brush	زغال مثبت
positive balance	مانده مثبت
positive acceleration	شتاب مثبت
positive glow	شعله مثبت
positive film	فیلم مثبت
positive economics	اقتصاد مثبت
positive electricity	برق مثبت
positive electrode	الکترد مثبت
positive element	سازه مثبت
positive feedback	بازخورد مثبت
positive correlation	همبستگی مثبت
positive wire	سیم مثبت
positive lead	سیم مثبت
positive feedback	واخوراند مثبت
positive modulation	پخش مثبت
nonposetive	غیر مثبت
if so	در صورت مثبت
anode	الکترود مثبت
anodes	قطب مثبت
anodes	الکترود مثبت
hot-wire	سیم مثبت
hot-wired	سیم مثبت
hot-wires	سیم مثبت
hot-wiring	سیم مثبت
anode	قطب مثبت
pro-	جنبه مثبت
false positive	مثبت کاذب
cation	یون مثبت
an a answer	پاسخ مثبت
hot wire	سیم مثبت
affirmatively	بطور مثبت
active balance	مانده مثبت
positivism	مثبت گرایی
active balance	موازنه مثبت
pro	جنبه مثبت
yea	رای مثبت
positive modulation	تحمیل مثبت
positive side	بخش مثبت
positive sign	علامت مثبت
positive skewness	چولگی مثبت
affirmative	عبارت مثبت
aye	رای مثبت
posivite ray	پرتو مثبت
positive slope	شیب مثبت
positive transfer	انتقال مثبت
positive transference	انتقال مثبت
positive transmission	پخش مثبت
positively skewed	چوله مثبت
positivity	مثبت بودن
positive relation	رابطه مثبت
affirmative	اظهار مثبت
positive plate	صفحه مثبت
positive pole	قطب مثبت
assertion	افهار مثبت
zincoid	قطب مثبت
positive potential	پتانسیل مثبت
positive reinforcement	تقویت مثبت
to run rup	افزودن
to eke out	افزودن
accelerate	افزودن
subjoin	افزودن
augmented	افزودن
accelerated	افزودن
augment	افزودن
accelerating	افزودن
augmenting	افزودن
put on	افزودن
augments	افزودن
eke	افزودن
Inc	افزودن
increase	افزودن
subjoin	افزودن
enhance	افزودن
enhanced	افزودن
enhances	افزودن
enhancing	افزودن
append	افزودن
add	افزودن
accelerates	افزودن
increases	افزودن
increased	افزودن
adject	افزودن به
adds	افزودن
appends	افزودن
appending	افزودن
dynamize	افزودن
appended	افزودن
imburse	افزودن
add	افزودن
adding	افزودن
eke out	افزودن به
aggrandize	افزودن
potentize	افزودن
aggrade	افزودن
append	افزودن
aggrandise	افزودن
positively	محققا" بطور مثبت
positive cotton effect	پدیده مثبت کاتن
positive definite matrix	ماتریس همیشه مثبت
positive integer	عدد صحیح مثبت
positive terminal	قطب مدار مثبت
to answer in the a	پاسخ مثبت دادن
yea	بلکه رای مثبت
positive feeder	سیم تغذیه مثبت
positive post	قطب مدار مثبت
cardinals	عدد صحیح مثبت
cardinal	عدد صحیح مثبت
anodes	قطب مثبت باطری
crater in positive carbon	گودی کربن مثبت
factorial	حاصلضرب اعدادصحیح مثبت
positron	ذره کوچک مثبت
look at the world through rose-colored glasses <idiom>	خیلی مثبت بودن
take down <idiom>	مثبت وضبط صحبتها
anode	قطب مثبت باطری
positive skewness	عدم تقارن مثبت
yea-sayer	گوینده [رای] مثبت
averment	افهار قطعی یا مثبت
to pay back	برگرداندن افزودن
preponderate	چربیدن بر افزودن
amplify	افزودن بالابردن
amplifies	افزودن بالابردن
amplifying	افزودن بالابردن
amplified	افزودن بالابردن
stock	به موجودی افزودن
stocked	به موجودی افزودن
to yet had it	طرف مثبت اکثریت را دارند
hydrogen ion	یون +H با بار الکتریکی مثبت
anodize	بصورت قطب مثبت در اوردن
positive integer	عدد صحیح مثبت [ریاضی]
amphoteric	دارای برق مثبت و منفی
anode	ترمینال الکتریکی مثبت یک وسیله
anodes	ترمینال الکتریکی مثبت یک وسیله
polar	دارای الکتریسیته مثبت و منفی
toincrease any one's salary	برحقوق کسی افزودن
bundles	افزودن نرم افزار
toincrease any one's salary	مواجب کسیرا افزودن
apperceive	بمعلومات خود افزودن
bundle	افزودن نرم افزار
to fan the flame	برشدت چیزی افزودن
bundling	افزودن نرم افزار
imps	غرس کردن افزودن
increases	افزودن ترقی دادن
throwin	مشارکت کردن افزودن بر
resurface	لایهی جدید افزودن
increased	افزودن ترقی دادن
adjoined	افزودن متصل شدن
adjoins	افزودن متصل شدن
volumes	کتاب برحجم افزودن
volume	کتاب برحجم افزودن
settings	افزودن به وقت بازی
setting	افزودن به وقت بازی
increase	افزودن ترقی دادن
accrete	بهم افزودن یا چسبانیدن
adjoin	افزودن متصل شدن
imp	غرس کردن افزودن
resurfaced	لایهی جدید افزودن
resurfaces	لایهی جدید افزودن
redouble	افزودن دوبرابر کردن
redoubled	افزودن دوبرابر کردن
redoubles	افزودن دوبرابر کردن
redoubling	افزودن دوبرابر کردن
anode glow	شعله مثبت فضای روشن اند
subjoin	در پایان افزودن اضافه کردن
throw in	مطلبی بر صحبت کسی افزودن
to intensify one's actions	برشدت اقدامات خود افزودن
daylight saving time	افزودن یک ساعت بر ساعات روز
insets	افزودن اضافه کردن گذاشتن
inset	افزودن اضافه کردن گذاشتن
favorable balance of trade	موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
unipolar	سیگنالی که فقط از سط وح ولتاژ مثبت استفاده میکند
The pros and cons ( of something ) .	جنبه های موافق ومخالف ( مثبت ومنفی )
polarity	وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند
polarities	وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند
doping	افزودن ماده شیمیایی خاص به یک قطعه
queues	افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queue	افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queued	افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queueing	افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
date	افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
dates	افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
upgrade	قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgraded	قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید

plus