Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
leucocytosis
افزودگی ذرات سفید خون
Other Matches
affixture
افزودگی
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
intermoleculary
بین ذرات در داخل ذرات
watermarks
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermark
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
leukon
عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
white with blue stripes
سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
platina
پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
leukocyte
گویچه سفید خون گلبول سفید خون
ingredient
ذرات
ingredients
ذرات
cosmic particles
ذرات کیهانی
metal foulings
ذرات فلز
elementary particles
ذرات بنیادی
intermolecular
بین ذرات
weight of solids
وزن ذرات
fundamental particles
ذرات بنیادی
intermolecular
در داخل ذرات
barrier penetration by particles
نفوذ ذرات در سد
allergen
ذرات الرژی زا
sand blasting
ذرات سنگ
roily
پر از ذرات رسوبی
particle physics
فیزیک ذرات
radioactive rays
ذرات رادیواکتیو
molecular attracticm
جاده ذرات
denseness
تراکم ذرات
blood corpuscles
ذرات خون
planetesimal
ذرات سیارهای
emulsions
ذرات چربی دراب
particle physics
فیزیک ذرات اتمی
segregation
تفکیک ذرات بتن
cascade impactor
دستگاه جداسازی پی در پی ذرات
absorption of charged particles
جذب ذرات باردار
emulsion
ذرات چربی دراب
emulsioned
ذرات چربی دراب
pollinium
توده ذرات گرده گل
effective size of grain
قطر موثر ذرات
emulsioning
ذرات چربی دراب
thershold temperature
استانه دمای ذرات
scattering of alpha particles
پراکندگی ذرات الفا
nebulize
تبدیل به ذرات کردن
particulate
دارای ذرات ریز
planetesimal hypothesis
فرضیه ذرات سیارهای
cohesion
التصاق یا قوه جاذبه ذرات
emulsified
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
dispersion
متلاشی شدن خاکدانه ها به ذرات
polymerization
ترکیب و تراکم ذرات پلیمریزاسیون
emulsifying
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
granulate
دارای ذرات ریز کردن
emulsify
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
isometrics
دارای ذرات ریز متساوی
emulsifies
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
fall out
ذرات رادیواکتیوی که از جو بزمین میریزد
isometric
دارای ذرات ریز متساوی
xanthochroid
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
achondrite
سنگ الماس بدون ذرات گرد
nucleon
ذرات اتم مثل نوترون وپروتون
suspensoid
محلول سریشمی دارای ذرات معلق
vacuist
کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
kinetic theory
فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
cohesion
نیروی جاذبه بین ذرات همگن
protoxide
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
grain orientation
طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
lenticulate
ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
micronize
بصورت ذرات ریز وپودر ماننددر اوردن
grain size classification
طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
dispersoid
پخش کامل ذرات جسمی درجسم دیگر
schiller
تلالو وزرق وبرق ذرات سنگ معدنی
atomizing
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
texture
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
textures
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
emulsion
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
charge neutrality
تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
kinetic theory of heat
عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود
atomized
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
mist
کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
emulsioning
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
atomizes
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomize
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
diatomite
ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
haze
غبارها یا ذرات ریزی که دراتمسفر پراکنده شده اند
amylose
مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد
electrophoresis
حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
mists
کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
synchrotron
دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
emulsioned
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
atomised
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomises
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomising
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
emulsions
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
binders
ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
iceneedle
یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
binder
ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
aerosol
ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
physical analysis
جداسازی ذرات خاک از نظر قطر دانه ها به روش فیزیکی
aerosols
ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
atomisers
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomizer
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomizers
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
dispersion hardening
سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
soft fails
فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
air brush
برس و مکنده هوایی جهت گرفت پرز اضافی و ذرات زائد فرش
atomic theory
فرضیهء اتمی که تمام مواد راترکیبی از ذرات اتم میداند تئوری انفصال ماده
wet filter
فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
emission theory
فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
polymer
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
ether
جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
polymers
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymeric
دارای ذرات وترکیبات متعدد ومشابه چند نژادی چند رگه
zero air voids unit weight
وزن ذرات موجود در خاک درواحد حجم خاک اشباع شده
minever
خز سفید
hoary headed
مو سفید
blank check
چک سفید
alabastrine
سفید
shiro
سفید
sow white
سفید
hoary
سفید
white tailed
دم سفید
whiting
گچ سفید
miniver
خز سفید
blankest
سفید
silvery
سفید
blank cheques
چک سفید
whiter
سفید
snowy
سفید
whitest
سفید
snow-white
سفید
white
سفید
chalks
گل سفید
chalk
گل سفید
chalked
گل سفید
blank
سفید
chalking
گل سفید
blank cheque
چک سفید
vortex separation
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
gray
سفید شونده
white level
تراز سفید
ice wool
کرک سفید
gray
کبود سفید
hellebore
خریق سفید
whitest
سفید کردن
gray bearded
ریش سفید
graybeard
ریش سفید
greater plantain
تخم سفید
whiter
سفید کردن
greensickness
یزقان سفید
greybeard
ریش سفید
carte blanche
کارت سفید
hoariness
سفید مویی
white cement
سیمان سفید
coif
عرقچین سفید
hoary headed
ریش سفید
gallvanized iron
اهن سفید
white flame
شعله سفید
blankbook
دفترچه سفید
cummin
زیره سفید
decolo
سفید کردن
duenna
گیس سفید
white heat
دمای سفید
White Paper
کتاب سفید
White Papers
کتاب سفید
white lead
سفید اب شیخ
carte blanche
کاغذ سفید
lilies
سوسن سفید
white dwarf
کوتوله سفید
flagtruce
پرچم سفید
lily
سوسن سفید
white f.
پرچم سفید
f. of truce
پرچم سفید
white flag
پرچم سفید
cows lungwort
بنک سفید
white cast iron
چدن سفید
habenaria
زر اوند سفید
neutral spirits
الکل سفید
the white house
کاخ سفید
snow white
سفید یکدست
mullen
بنگ سفید
mullein
بنگ سفید
monial
تنگ سفید
tinplate
اهن سفید
whitish
نزدیک به سفید
to grow
سفید شدن
blankest
ورقه سفید
blankest
سفید سفیدی
rose of may
نرگس سفید
riesling
شراب سفید
ratch
علامت سفید
ragstone
سنگ سفید
whiteboard
تخته سفید
White peacock
طاووس سفید
blank
سفید سفیدی
blank
ورقه سفید
tabula rasa
لوح سفید
polar bear
خرس سفید
polar bears
خرس سفید
madonna lily
گل سوسن سفید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com