Dictiornary-Farsi | افزون شدگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 175 (8 milliseconds)

English	Persian
intensification	افزون شدگی


Other Matches

gelation	بسته شدگی سفت شدگی
preponderantly	بطور غالب یا افزون
imminution	کم شدگی باریک شدگی
outnumber	از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered	از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbering	از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbers	از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
appending	1-افزون داده به فایل یا رکورد موجود2-افزودن داده یا فایل به انتهای فایل موجود
appends	1-افزون داده به فایل یا رکورد موجود2-افزودن داده یا فایل به انتهای فایل موجود
appended	1-افزون داده به فایل یا رکورد موجود2-افزودن داده یا فایل به انتهای فایل موجود
append	1-افزون داده به فایل یا رکورد موجود2-افزودن داده یا فایل به انتهای فایل موجود
erections	شق شدگی
bottling	نخ شدگی
embeddeness	حک شدگی
depressions	کم شدگی
neck	نخ شدگی
depression	کم شدگی
the mast has raked	کج شدگی
erection	شق شدگی
dostortion	کج شدگی
geniculation	خم شدگی
necks	نخ شدگی
gelidity	بسته شدگی
expunction	پاک شدگی
gasification	تبخیر شدگی
fixedness	تثبیت شدگی
flagginess	ول شدگی اویختگی
flocculence	قلنبه شدگی
expurgation	پاک شدگی
erasure	پاک شدگی
hardening	سفت شدگی
bronchocele	بزرگ شدگی
carburization	پودر شدگی
coagulation	دلمه شدگی
comminution	خرد شدگی
concretion	سفت شدگی
crookedness	انحناء و کج شدگی
eviration	هذیان زن شدگی
detruncation	کوتاه شدگی
desuetude	موقوف شدگی
diminution	کم شدگی تحقیر
dilution	رقیق شدگی
acetification	ترش شدگی
distotion factor	ضریب کج شدگی
shortening	کوتاه شدگی
petrifaction	سنگ شدگی
homogenization	هم جنس شدگی
strobilation	باریک شدگی
tight coupling	جفت شدگی
translocation	جابجا شدگی
turn over	واژگون شدگی
encrustation	دلمه شدگی
encrustations	دلمه شدگی
scleriasis	سفت شدگی
recvrvature	دولا شدگی
purler	پرت شدگی از سر
incalescence	گرم شدگی
invagination	غلاف شدگی
lateral yield	له شدگی جانبی
liquescence	مایع شدگی
necking	باریک شدگی
nigrescence	سیاه شدگی
occlusion	جفت شدگی
pairing	جفت شدگی
paralysation	فلج شدگی
puchery	جمع شدگی
pulverization	خرد شدگی
occlusion	بسته شدگی
locking	قفل شدگی
choking	اب بند شدگی
expulsions	بیرون شدگی
expulsion	بیرون شدگی
pucker	جمع شدگی
puckered	جمع شدگی
puckering	جمع شدگی
puckers	جمع شدگی
depressions	گود شدگی
sclerosis	سخت شدگی
depression	گود شدگی
sprains	رگ برگ شدگی
hybridization	هیبرید شدگی
fading	محو شدگی
acceptability	قبول شدگی
coupling	جفت شدگی
scarlet	سرخ شدگی
contractions	جمع شدگی
contraction	جمع شدگی
leakages	فاش شدگی
leakage	فاش شدگی
removal	جدا شدگی
spraining	رگ برگ شدگی
dispersion	پخش شدگی
diffusion	پخش شدگی
offsetting	دوخم شدگی
blot	پاک شدگی
blots	پاک شدگی
blotted	پاک شدگی
blotting	پاک شدگی
petrification	سنگ شدگی
offset	دوخم شدگی
conglomerations	گلوه شدگی
congestion	جمع شدگی
polarization	قطبی شدگی
conglomeration	گلوه شدگی
narrowing	تنگ شدگی
shrinkage	چروک شدگی
sprained	رگ برگ شدگی
smelting	ذوب شدگی
sprain	رگ برگ شدگی
damnation	لعنت شدگی
elongation	دراز شدگی
depressions	گود شدگی فرودافت
malposition	جابجا شدگی جنین
varicosity	گشاد شدگی سیاهرگ
scleroma	سفت شدگی بافتها
scloroderma	سفت شدگی پوست
shrinkage coefficient	ضریب جمع شدگی
shrinkage stress	خستگی جمع شدگی
supersession	جانشینی لغو شدگی
depression	گود شدگی فرودافت
digression	پرت شدگی ازموضوع
breaking	پاره گی قطع شدگی
malady	فاسد شدگی بیماری
constriction	فشار تنگ شدگی
encephalomalacia	نرم شدگی مغز
edge triggered	با رها شدگی لبهای
shrinking	انقباض چوروک شدگی
constrictions	فشار تنگ شدگی
disseisin	محروم شدگی ازتصرف
maladies	فاسد شدگی بیماری
diffraction broadening	پهن شدگی پراشی
delusion of control	هذیان کنترل شدگی
degree of shrinkage	ضریب جمع شدگی
shrink	انقباض چوروک شدگی
accru	اجتماع فراهم شدگی
shrinks	انقباض چوروک شدگی
shrinkage	وابست جمع شدگی
erasure	حک جای پاک شدگی
erethism	تحریک شدگی زیاد
condensation	جمع شدگی تکاثف
sclerosis	سفت شدگی بافتها
yielding	تسلیم شدگی فلز
hyperostosis	کلفت شدگی استخوان
hepatization	سفت شدگی بافته
gerontomorphosis	پیر شدگی نژاد
shrinkage prevention	وسیله جلوگیری از جمع شدگی
depigmentation	بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
scoliosis	کج شدگی تیره پشت ازپهلو
domesticity	زندگانی خانگی رام شدگی
coupling	جفت شدگی اتصال درگیری
dc coupling	جفت شدگی جریان مستقیم
enlarged tonsils	بزرگ شدگی لوزه ها [پزشکی]
strobilization	تشکیل رشته باریک شدگی
incarcerated hernia	جمع شدگی کیسه فتق
scrappiness	اوراق شدگی ستیزه جویی
fixation	خیره شدگی تعلق خاطر
fixations	خیره شدگی تعلق خاطر
dipole dipole coupling	جفت شدگی دو قطبی- دوقطبی
senile keratosis	کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
individuation	تک شدگی تشخیص فرد در جمع شخصیت
hydrargyia or rism	مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
budding	تولید مثل غیرجنسی از طریق ایجاد قلمبه شدگی در بخشی از بدن جاندار
self insurance	بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
couplement	عمل امتزاج و جفت کردن جفت شدگی
lobation	قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
acceptance test	آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
hyprostosis	رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
shoulders	[اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
cleavage	ورقه ورقه شدگی
delamination	لایه لایه شدگی
cleavages	ورقه ورقه شدگی
wrick	برگ برگ شدگی
arborization	شاخه شاخه شدگی