Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
mythologist
افسانه شناس
Search result with all words
mythologer
متخصص علم الاساطیر افسانه شناس
Other Matches
mythopoeia
افسانه سازی رواج افسانه
lapidary
سنگ شناس گوهر شناس
lapidarian
سنگ شناس گوهر شناس
penny wise and pound foolish
دینار شناس و ریال شناس
virologist
متخصص ویروس شناس ویژه گرعلم ویروس شناسی ویروس شناس
replete with fables
پر از افسانه
fables
افسانه
fable
افسانه
legendry
افسانه
fictions
افسانه
mythos
افسانه
fiction
افسانه
mythus
افسانه
romance
افسانه
romances
افسانه
make-believe
افسانه
figments
افسانه
figment
افسانه
myths
افسانه
myth
افسانه
legend
افسانه
tales
افسانه
make believe
افسانه
tale
افسانه
legends
افسانه
fabulation
افسانه بافی
mythography
افسانه نویسی
mythographer
افسانه نگار
science fiction
افسانه علمی
mythology
افسانه شناسی
mythically
افسانه وار
mythical
افسانه امیز
fabulist
افسانه نویس
confabulation
افسانه بافی
fabulize
افسانه گفتن
fabulousness
افسانه بودن
fictionist
افسانه نویس
fabliau
افسانه موزون
fabler
افسانه گو ناقل
fabler
افسانه نویس
mythomania
افسانه بافی
mythopocic
افسانه ساز
mythopoeia
ایجاد افسانه
fabled
افسانه مانند
story teller
افسانه نویس
fabrication
افسانه بافی
paladin
پهلوان افسانه یی
mythoppetic
افسانه خبر
fictionalising
بصورت افسانه دراوردن
fictionalize
بصورت افسانه دراوردن
fictionalized
بصورت افسانه دراوردن
fictionalizes
بصورت افسانه دراوردن
fictionalizing
بصورت افسانه دراوردن
fabulously
بشکل افسانه یا دروغ
yarns
افسانه پردازی کردن
mythopoet
شاعر افسانه نویس
yarn
افسانه پردازی کردن
fabulous
افسانه وار مجهول
story teller
افسانه گو حکایت نویس
fictionize
بصورت افسانه دراوردن
fictionalises
بصورت افسانه دراوردن
fictionalised
بصورت افسانه دراوردن
to pull
افسانه جعل کردن
mythologize
بصورت افسانه در اوردن
mythicize
بصورت افسانه یا اسطوره دراوردن
mythologically
از روی افسانه یا تاریخ اساطیر
euhemerism
اساس تاریخی برای افسانه ها
yarns
الیاف داستان افسانه امیز
folklike
شبیه افسانه ها وعادات محلی
folkish
شبیه افسانه هاوعادات محلی
yarn
الیاف داستان افسانه امیز
demythologize
از صورت افسانه بیرون اوردن
Oedipus
ادیپوس
[افسانه یونانی]
[پدرش را کشت و با مادرش ازدواج کرد]
lore
فرهنگ نژادی افسانه هاوروایات قومی فاصله بین چشم ومنقار
verism
رجحان اهنگ ها و روایات متداول برروایات و اهنگهای قهرمانی و افسانه امیز
paleographer
خط شناس
graphologist
خط شناس
technologist
فن شناس
vermeologist
کرم شناس
rhythmist
سجع شناس
criminologist
جرم شناس
pteridologist
سرخس شناس
pteridologist
کرف شناس
physiognomist
قیافه شناس
phrenologist
جمجمه شناس
phonologist
صوت شناس
selenographer
ماه شناس
ethnologist
قوم شناس
ecologist
بوم شناس
topologist
مکان شناس
therapeutist
درمان شناس
teleologist
پایان شناس
syphilologist
سفلیس شناس
ecologists
بوم شناس
spectroscopist
طیف شناس
serologist
سرم شناس
self knowing
خود شناس
philologist
زبان شناس
philologist
واژه شناس
operation decoder
عمل شناس
opcode decoder
رمزالعمل شناس
ontologist
هستی شناس
oenologist
شراب شناس
oenologist
باده شناس
odontologist
دندان شناس
numismatist
مدال شناس
numismatist
سکه شناس
archeologist
باستان شناس
anthropologist
انسان شناس
sociologist
جامعه شناس
orientalist
خاور شناس
ornithologist
پرنده شناس
philologer
زبان شناس
phenomenologist
پدیده شناس
petrologist
سنگ شناس
parasitologist
انگل شناس
paleontologist
دیرین شناس
archaeologist
باستان شناس
osteologist
استخوان شناس
orologist
کوه شناس
conchologist
صدف شناس
philatelists
تمبر شناس
discretional
<adj.>
موقع شناس
neurologist
عصب شناس
discrete
<adj.>
موقع شناس
discreet
<adj.>
موقع شناس
biologist
زیست شناس
naturalist
طبیعت شناس
naturalists
طبیعت شناس
oceanographer
اقیانوس شناس
philatelist
تمبر شناس
weather wise
هوا شناس
pathologists
اسیب شناس
technologist
حرفه شناس
gourmet
خوراک شناس
prudent
[discreet]
<adj.>
موقع شناس
gourmets
خوراک شناس
pathologist
اسیب شناس
vulcanologist
دانشمنداتشفشان شناس
sociologist
انسگان شناس
fossilist
سنگواره شناس
epigraphist
کتیبه شناس
insectologist
حشره شناس
entomologist
حشره شناس
embryologist
رویان شناس
duteous
گماشت شناس
dendrologist
درخت شناس
demographer
جمعیت شناس
decoder
رمز شناس
cytology
یاخته شناس
cytology
سلول شناس
ethologist
کردار شناس
etymologer
اشنقاق شناس
geneticists
نسل شناس
statistician
امار شناس
feal
وفیفه شناس
statisticians
امار شناس
bibliograph
کتاب شناس
astronomer
ستاره شناس
astronomers
ستاره شناس
ethnologists
قوم شناس
godly
خدا شناس
punctual
وقت شناس
conscientious
وفیفه شناس
crystallographer
بلور شناس
craniologist
کله شناس
arborist
درخت شناس
anatomist
کالبد شناس
esthetician
زیبایی شناس
aesthetician
زیبایی شناس
actinolagy
پرتو شناس
acoustician
صدا شناس
zoologist
جانور شناس
toxicologist
زهر شناس
antiquary
عتیقه شناس
antiquaries
عتیقه شناس
astrologers
ستاره شناس
astronmer
ستاره شناس
bacteriologist
میکرب شناس
craniologist
جمجمه شناس
cosmologist
کیهان شناس
cosmographer
کیهان شناس
botanist
گیاه شناس
botanists
گیاه شناس
climatologist
اقلیم شناس
characterologist
منش شناس
carpologist
میوه شناس
muscologist
خزه شناس
bryologist
خزه شناس
bibliographer
کتاب شناس
astrologer
ستاره شناس
herborist
گیاه شناس
hypnologist
خواب شناس
ichthyologist
ماهی شناس
iconologist
شمایل شناس
genealogist
شجره شناس
ideologist
ارمان شناس
myologist
ماهیچه شناس
musicologist
موسیقی شناس
tactful
موقع شناس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com