Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
executive
افسراجراییات معاون اجرایی قسمت
executives
افسراجراییات معاون اجرایی قسمت
Other Matches
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
operating agency
قسمت اجرایی
transfer order
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
mated
معاون کشتی معاون ناخدا
mate
معاون کشتی معاون ناخدا
mates
معاون کشتی معاون ناخدا
viruses
برنامهای که خود را به فایلهای اجرایی می افزاید و از خود برای سایر فایلهای اجرایی کپی می گیرد
virus
برنامهای که خود را به فایلهای اجرایی می افزاید و از خود برای سایر فایلهای اجرایی کپی می گیرد
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
executive
اجرایی
ministerial
اجرایی
executives
اجرایی
administrative
اجرایی
administrant
اجرایی
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
executive routine
روال اجرایی
executive committee
هیات اجرایی
operating program
برنامه اجرایی
executing agency
شعبه اجرایی
technical
اصولی اجرایی
command of execution
ریاست اجرایی
e. power
نیروی اجرایی
executable statement
جمله اجرایی
execute statement
حکم اجرایی
execute statement
دستور اجرایی
executive agent
عامل اجرایی
executive agent
شعبه اجرایی
executive program
برنامه اجرایی
executional requirement
شرائط اجرایی
functional team
تیم اجرایی
feasability study
مطالعات اجرایی
executive system
سیستم اجرایی
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
tax administration
مسائل اجرایی مالیات
sanctions
ضمانت اجرایی قانون
proctor
مدیر اجرایی دانشگاه
sanctioning
ضمانت اجرایی قانون
sanctioned
ضمانت اجرایی قانون
sanction
ضمانت اجرایی قانون
escrow
اجرایی پیدا میکند
nonexecutable statement
جمله غیر اجرایی
it is not protected by sanctions
ضمانت اجرایی ندارد
cryptochannel
سیستم اجرایی رمز
executive by law
ایین نامه اجرایی
Politburos
کمیتهی اجرایی حزب کمونیست
Politburo
کمیتهی اجرایی حزب کمونیست
registers
ذخیره موقت دستورات اجرایی
registering
ذخیره موقت دستورات اجرایی
register
ذخیره موقت دستورات اجرایی
sanctions
ضمانت اجرایی معین کردن
sanctioning
ضمانت اجرایی معین کردن
operand
دستور اجرایی عمل کننده
sanction
ضمانت اجرایی معین کردن
sanctioned
ضمانت اجرایی معین کردن
coajutor
معاون
second best
معاون
accessory
معاون
second in command
معاون
aiding
معاون
aided
معاون
aid
معاون
vice chancellor
معاون
accessorial
معاون
vice-chancellors
معاون
acologte
معاون
deputy
معاون
vice-chancellor
معاون
deputies
معاون
adjoint
معاون
girl friday
معاون زن
assistants
معاون
advisor
معاون
asst
معاون
dept
معاون
depts
معاون
adjunct
معاون
adjuncts
معاون
helpmeet
معاون
second-best
معاون
assistant
معاون
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
command of execution
فرمان اجرای عمل یکان اجرایی
undersecretary
معاون وزارتخانه
vicars
معاون خلیفه
acolyte
معاون یاکمک
acolytes
معاون یاکمک
vice governor
معاون فرمانداری
archdeacons
معاون اسقف
veep
معاون مدیرکل
lieutenant governor
معاون فرماندار
abetter or abettor
معاون جرم
accessary
معاون جرم
archdeacon
معاون اسقف
accessory to a riot
معاون فتنه
vicar
معاون خلیفه
Solicitor General
معاون دادستان
counsellor and procurer
معاون جرم
Solicitors General
معاون دادستان
accessory
معاون جرم
subdeacon
معاون شماس
vice president
معاون
[رئیس]
under-secretary
معاون وزارت
subdeacon
معاون خادم
subdean
معاون dean
adjoint
معاون استاد
under-secretaries
معاون وزارت
mate's receipt
رسید معاون ناخدا
accomplice
شریک یا معاون جرم
script assistant
معاون برنامه نویسی
assistant chief of staff
معاون رئیس ستاد
wingman
معاون رسد هوایی
curate
معاون کشیش بخش
curates
معاون کشیش بخش
coadjutor
معاون یاری کننده
veep
معاون رئیس جمهور
vice-chancellor
معاون رئیس دانشگاه
vice chancellor
معاون رئیس دانشگاه
subprincipal
معاون رئیس مدرسه
vice-chancellors
معاون رئیس دانشگاه
subdeacon
معاون گماشته روحانی
assistant secretary of the army
معاون وزیر نیروی زمینی
executive officer
معاون یکان افسر تیر
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
self-
برنامه کامپیوتری که حاوی دستورات اجرایی برای کاربر است
under secretary
زیر نظارت دبیر کل معاون وزیر
procurator
معاون رئیس کلانتری یا دادستان مامور مالی
vice presidency
مقام یا محل اقامت معاون رئیس جمهور
procurators
معاون رئیس کلانتری یا دادستان مامور مالی
bailiffs
مامور اجرای دادگاه بخش معاون کلانتر
bailiff
مامور اجرای دادگاه بخش معاون کلانتر
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
throttle
عبور قسمت به قسمت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
throttled
عبور قسمت به قسمت
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
throttling
عبور قسمت به قسمت
stubs
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
executive agreement
موافقتنامه اجرایی موافقتنامه قابل اجرا
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
petty officer
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officers
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
second in command
معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
section
قسمت
ratio
قسمت
segment
قسمت
ratios
قسمت
caboodle
قسمت
compartment
قسمت
underfoot
قسمت کف پا
sect
قسمت
sects
قسمت
dole
قسمت
plank
قسمت
divisions
قسمت
department
قسمت
division
قسمت
instalments
قسمت
instalment
قسمت
installments
قسمت
segments
قسمت
sections
قسمت
compartments
قسمت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com