Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 222 (13 milliseconds)
English
Persian
say
افهار داشتن
says
افهار داشتن
declare
افهار داشتن
declares
افهار داشتن
declaring
افهار داشتن
Search result with all words
remark
افهار داشتن افهار نظریه دادن
remarked
افهار داشتن افهار نظریه دادن
remarking
افهار داشتن افهار نظریه دادن
remarks
افهار داشتن افهار نظریه دادن
state
افهار داشتن افهارکردن
state-
افهار داشتن افهارکردن
stated
افهار داشتن افهارکردن
states
افهار داشتن افهارکردن
stating
افهار داشتن افهارکردن
aver
بطور قطع افهار داشتن
averred
بطور قطع افهار داشتن
averring
بطور قطع افهار داشتن
avers
بطور قطع افهار داشتن
giggle
با خنده افهار داشتن
giggled
با خنده افهار داشتن
giggles
با خنده افهار داشتن
giggling
با خنده افهار داشتن
Other Matches
apophasis
افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
statable
افهار کردنی قابل افهار یا توضیح
stateable
افهار کردنی قابل افهار یا توضیح
money to burn
<idiom>
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep up
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
testimony
افهار
utterance
افهار
adductor
افهار
testimonies
افهار
declarations
افهار
statements
افهار
affirmance
افهار
showing
افهار
adduction
افهار
proposals
افهار
showings
افهار
utterances
افهار
saying
افهار
avouchment
افهار
declaration
افهار
proposal
افهار
indigitation
افهار
dixit
افهار
sayings
افهار
predication
افهار
statement
افهار
allegations
افهار
say so
افهار
say-so
افهار
enouncement
افهار
allegation
افهار
manifested
افهار نامه
manifesting
افهار نامه
statement of a claim
افهار نامه
manifests
افهار نامه
suggested
افهار کردن
says
حرف افهار
say
حرف افهار
manifest
افهار نامه
condolence
افهار تاسف
expressing
افهار کردن
submission
افهار نظریه
assertion
افهار مثبت
suggest
افهار کردن
suggesting
افهار کردن
avowals
افهار صریح
generalities
افهار عمومی
generality
افهار عمومی
avowal
افهار صریح
avowal
افهار اشکار
expresses
افهار کردن
expressed
افهار کردن
express
افهار کردن
courtship
افهار عشق
misstatement
افهار غلط
suggestion
افهار عقیده
affirmations
افهار قطعی
pooh pooh
افهار تنفروانزجار
pooh-pooh
افهار تنفروانزجار
pooh-poohed
افهار تنفروانزجار
suggests
افهار کردن
suggester
افهار کننده
stater
افهار دارنده
condolences
افهار تاسف
options
افهار میل
option
افهار میل
signification
تعیین افهار
avowals
افهار اشکار
expression
افهار عبارت
expressions
افهار عبارت
pooh-poohing
افهار تنفروانزجار
affirmation
افهار قطعی
asseveration
افهار جدی
declaredly
با افهار قطعی
remarked
افهار بیان
remark
افهار بیان
affirmant
افهار کننده
resented
افهار تنفرکردن از
resent
افهار تنفرکردن از
resents
افهار تنفرکردن از
utterer
افهار کننده
an absurd statement
افهار نا معقول
assertor
افهار کننده
resenting
افهار تنفرکردن از
asserter
افهار کننده
declarer
افهار کننده
suggestions
افهار عقیده
remarks
افهار بیان
cumlaude
با افهار تقدیر
remarking
افهار بیان
assertive
افهار کننده
pooh-poohs
افهار تنفروانزجار
hopes
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping
انتظار داشتن ارزو داشتن
abhors
بیم داشتن از ترس داشتن از
resides
اقامت داشتن مسکن داشتن
resided
اقامت داشتن مسکن داشتن
meaner
مقصود داشتن هدف داشتن
proffers
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffered
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffer
تقدیم داشتن عرضه داشتن
mean
مقصود داشتن هدف داشتن
abhorred
بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorring
بیم داشتن از ترس داشتن از
meanest
مقصود داشتن هدف داشتن
hope
انتظار داشتن ارزو داشتن
reside
اقامت داشتن مسکن داشتن
differing
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differ
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differs
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
to have by heart
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
cost
قیمت داشتن ارزش داشتن
paralipsis
افهار ضمن اغماض
understated
حقیقت را افهار نکردن
understates
حقیقت را افهار نکردن
remarked
افهار نظر کردن
understating
حقیقت را افهار نکردن
fawn
افهار دوستی کردن
fawned
افهار دوستی کردن
fawns
افهار دوستی کردن
remarking
افهار نظر کردن
thanks
افهار امتنان در سایه
irreticence
افهار عدم کتمان
back-pedals
افهار ندامت کردن
remarks
افهار نظر کردن
asserts
افهار قطعی کردن
suggestions
افهار عقیده پیشنهاد
remark
افهار نظر کردن
understate
حقیقت را افهار نکردن
offers
افهار یاابراز کردن
pass an opnion
افهار عقیده کردن
offered
افهار یاابراز کردن
pish
افهار نفرت کردن
back-pedalled
افهار ندامت کردن
back-pedal
افهار ندامت کردن
offer
افهار یاابراز کردن
to profess regret
افهار تاسف کردن
assert
افهار قطعی کردن
opine
افهار عقیده کردن
observe
افهار عقیده کردن
back-pedalling
افهار ندامت کردن
misstate
افهار غلط کردن
suggestion
افهار عقیده پیشنهاد
asserted
افهار قطعی کردن
statement
افهار صورت حساب
customs declaration
افهار نامه گمرکی
statements
افهار صورت حساب
suggesting
افهار عقیده کردن
court
دادگاه افهار عشق
suggests
افهار عقیده کردن
professes
ادعا یا افهار کردن
condole
افهار تاسف کردن
pronouncement
افهار عقیده رسمی
professing
ادعا یا افهار کردن
suggestio falsi
افهار و اعلام نادرست
resenting
افهار رنجش کردن
suggested
افهار عقیده کردن
resent
افهار رنجش کردن
pronounce
افهار عقیده کردن
pronounces
افهار عقیده کردن
inexpressible
غیر قابل افهار
suggest
افهار عقیده کردن
express an opinion
افهار عقیده کردن
resents
افهار رنجش کردن
profession
افهار پیشه و حرفه
make a suggestion
افهار عقیده کردن
professions
افهار پیشه و حرفه
observes
افهار عقیده کردن
observed
افهار عقیده کردن
profess
ادعا یا افهار کردن
to make a suggestion
افهار عقیده کردن
declarations
افهار افهارنامه اعلان
declaring
افهار کردن گفتن
asserting
افهار قطعی کردن
declaration
افهار افهارنامه اعلان
declare
افهار کردن گفتن
pronouncements
افهار عقیده رسمی
observing
افهار عقیده کردن
pass an opinion
افهار عقیده کردن
express one's views
افهار نظر کردن
declares
افهار کردن گفتن
make a comment
افهار نظر کردن
averment
افهار قطعی یا مثبت
resented
افهار رنجش کردن
assignments
ماموریت دادن انتقال افهار
dogmatism
افهار عقیده بدون دلیل
to declare oneself
قصد خودرا افهار کردن
self proclaimed
پیش خود افهار شده
assignment
ماموریت دادن انتقال افهار
importing
به کشور اوردن افهار کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com