Dictiornary-Farsi | افهار عبارت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
expression	افهار عبارت
expressions	افهار عبارت


Search result with all words

ignoratio elenchi	سفسطه منطقی که عبارت است از رد بیان یا افهار مخالف بابیان خود
Other Matches

apophasis	افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
remark	افهار داشتن افهار نظریه دادن
remarked	افهار داشتن افهار نظریه دادن
remarking	افهار داشتن افهار نظریه دادن
stateable	افهار کردنی قابل افهار یا توضیح
remarks	افهار داشتن افهار نظریه دادن
statable	افهار کردنی قابل افهار یا توضیح
search and replace	خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
terming	عبارت
termed	عبارت
term	عبارت
expression	عبارت
expressions	عبارت
statement	عبارت
worded	عبارت
word	عبارت
statements	عبارت
experssion	عبارت
clauses	عبارت
cl	عبارت
phrases	عبارت
phrased	عبارت
clause	عبارت
phrase	عبارت
wordage	عبارت
Verbosity. Rhetoric.	عبارت پردازی
an exclamatory phrase	عبارت تعجبی
colloquialism	عبارت مصطلح
an idiomatic experssion	عبارت اصطلاحی
relational expression	عبارت رابطهای
paragrapher	عبارت نویس
wording	عبارت سازی
trinomial	دارای سه عبارت
quotations	اقتباس عبارت
quotation	اقتباس عبارت
prolixity	عبارت زاید
protext	عبارت پیشین
phraseology	عبارت پردازی
terming	جمله عبارت
To phrase.	به عبارت در آوردن
termed	جمله عبارت
term	جمله عبارت
colloquialisms	عبارت مصطلح
range expression	عبارت دامنه
the letter of the law	عبارت قانون
namely <adv.>	به عبارت دیگر
to wit <adv.>	به عبارت دیگر
videlicet	به عبارت دیگر
Namely …viz …it consists of…	عبارت است از ...
in fact	به عبارت دیگر
put into words	به عبارت دراوردن
phraseologist	عبارت پرداز
assignment statement	عبارت گمارشی
passages	عبارت فقره
term	عبارت [ریاضی]
affirmative	عبارت مثبت
context style of a expression	سیاق عبارت
mathematical term	عبارت [ریاضی]
involution	پیچدارکردن عبارت
passage	عبارت فقره
in other words <adv.>	به عبارت دیگر
doxology	عبارت تسبیحی
locution	سبک عبارت پردازی
limitation clause	عبارت تعیین حدود
locutions	سبک عبارت پردازی
landed a	که عبارت از زمین است
it consists mainly	بیشتر عبارت است از
qualificative	کلمه یا عبارت توصیفی
escalation	ماده یا عبارت تعدیل
locus classicus	عبارت نمونه ادبی
mixed mode experssion	عبارت امیخته یاب
verbalism	عبارت بی معنی پرحرفی
phrases	فراز عبارت سازی
passages	عبارت منتخبه از یک کتاب
i.e	مخفف به عبارت دیگر
phrased	فراز عبارت سازی
anastrophe	تعویض کلمات یک عبارت
phrase	فراز عبارت سازی
facies	عبارت مشخص یک طبقه
to express in worde	به سخن یا عبارت دراوردن)
metaphraze	به عبارت دیگر در آوردن
pull out quote	عبارت استخراج شده
passage	عبارت منتخبه از یک کتاب
say so	افهار
dixit	افهار
say-so	افهار
declaration	افهار
utterances	افهار
utterance	افهار
allegation	افهار
allegations	افهار
declarations	افهار
indigitation	افهار
showings	افهار
enouncement	افهار
showing	افهار
statement	افهار
testimonies	افهار
proposal	افهار
proposals	افهار
sayings	افهار
statements	افهار
avouchment	افهار
predication	افهار
affirmance	افهار
adductor	افهار
testimony	افهار
adduction	افهار
saying	افهار
anaphora	تکرار یک یا چند عبارت متوالی
B.Sc	مخفف عبارت 'Science of Bachelor'
b. and b	مخفف عبارت 'breakfast and bed'
phraseography	نشان گذاری بجای عبارت
anastrophe	قلب عبارت کلمات مقلوب
equation of exchange	به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
restrictive	جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
fisher equation	این رابطه عبارت است از :
lambs wool	که عبارت از ابجوامیخته با سیب و قند
suggests	افهار کردن
resent	افهار تنفرکردن از
resented	افهار تنفرکردن از
suggesting	افهار کردن
resenting	افهار تنفرکردن از
resents	افهار تنفرکردن از
asseveration	افهار جدی
suggest	افهار کردن
assertor	افهار کننده
asserter	افهار کننده
utterer	افهار کننده
an absurd statement	افهار نا معقول
declarer	افهار کننده
declaredly	با افهار قطعی
declares	افهار داشتن
declaring	افهار داشتن
cumlaude	با افهار تقدیر
statement of a claim	افهار نامه
declare	افهار داشتن
condolences	افهار تاسف
condolence	افهار تاسف
assertive	افهار کننده
submission	افهار نظریه
stater	افهار دارنده
suggester	افهار کننده
signification	تعیین افهار
affirmant	افهار کننده
courtship	افهار عشق
option	افهار میل
misstatement	افهار غلط
pooh-pooh	افهار تنفروانزجار
options	افهار میل
pooh-poohs	افهار تنفروانزجار
pooh-poohing	افهار تنفروانزجار
manifest	افهار نامه
manifested	افهار نامه
manifesting	افهار نامه
says	حرف افهار
says	افهار داشتن
say	حرف افهار
manifests	افهار نامه
say	افهار داشتن
pooh-poohed	افهار تنفروانزجار
generalities	افهار عمومی
suggested	افهار کردن
assertion	افهار مثبت
remark	افهار بیان
avowals	افهار صریح
avowals	افهار اشکار
suggestions	افهار عقیده
avowal	افهار صریح
avowal	افهار اشکار
expressing	افهار کردن
expresses	افهار کردن
expressed	افهار کردن
remarked	افهار بیان
suggestion	افهار عقیده
pooh pooh	افهار تنفروانزجار
remarks	افهار بیان
express	افهار کردن
generality	افهار عمومی
remarking	افهار بیان
affirmations	افهار قطعی
affirmation	افهار قطعی
well turned	خوب ادا شده خوش عبارت
tongue-twisters	کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue-twister	کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue twister	کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
Afro-American	نژاد آفریقایی آمریکایی [عبارت قدیمی]
inverts	قلب عبارت معکوس کردن نسبت
inverting	قلب عبارت معکوس کردن نسبت
worid	عبارت پیغام خبر قول عهد
irishism	عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
C.A.B.s	مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
florulent	خوش عبارت دارای صنایع بدیعی
C.A.B	مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
word order	ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
invert	قلب عبارت معکوس کردن نسبت
remarked	افهار نظر کردن
paralipsis	افهار ضمن اغماض
suggestion	افهار عقیده پیشنهاد
express an opinion	افهار عقیده کردن