Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
English
Persian
manifest
افهار نامه
manifested
افهار نامه
manifesting
افهار نامه
manifests
افهار نامه
statement of a claim
افهار نامه
Search result with all words
captain a protest
افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
customs declaration
افهار نامه گمرکی
Other Matches
apophasis
افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
statable
افهار کردنی قابل افهار یا توضیح
remarked
افهار داشتن افهار نظریه دادن
remarks
افهار داشتن افهار نظریه دادن
remark
افهار داشتن افهار نظریه دادن
stateable
افهار کردنی قابل افهار یا توضیح
remarking
افهار داشتن افهار نظریه دادن
post script
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libelled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
affidavits
شهادت نامه قسم نامه
certificate
رضایت نامه شهادت نامه
certificates
رضایت نامه شهادت نامه
written agreement
موافقت نامه پیمان نامه
credential
گواهی نامه اعتبار نامه
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
enouncement
افهار
say-so
افهار
proposal
افهار
statements
افهار
proposals
افهار
saying
افهار
sayings
افهار
testimonies
افهار
utterances
افهار
indigitation
افهار
predication
افهار
utterance
افهار
statement
افهار
affirmance
افهار
allegation
افهار
adduction
افهار
adductor
افهار
say so
افهار
showings
افهار
showing
افهار
declarations
افهار
avouchment
افهار
allegations
افهار
dixit
افهار
testimony
افهار
declaration
افهار
assertion
افهار مثبت
submission
افهار نظریه
option
افهار میل
suggests
افهار کردن
signification
تعیین افهار
affirmation
افهار قطعی
declares
افهار داشتن
say
افهار داشتن
condolence
افهار تاسف
declare
افهار داشتن
options
افهار میل
say
حرف افهار
suggesting
افهار کردن
suggested
افهار کردن
assertor
افهار کننده
stater
افهار دارنده
says
حرف افهار
courtship
افهار عشق
affirmations
افهار قطعی
pooh pooh
افهار تنفروانزجار
pooh-pooh
افهار تنفروانزجار
pooh-poohed
افهار تنفروانزجار
declaring
افهار داشتن
pooh-poohing
افهار تنفروانزجار
utterer
افهار کننده
pooh-poohs
افهار تنفروانزجار
says
افهار داشتن
condolences
افهار تاسف
suggester
افهار کننده
avowals
افهار صریح
avowals
افهار اشکار
declarer
افهار کننده
remark
افهار بیان
resenting
افهار تنفرکردن از
remarked
افهار بیان
remarking
افهار بیان
generality
افهار عمومی
generalities
افهار عمومی
resented
افهار تنفرکردن از
resent
افهار تنفرکردن از
expressing
افهار کردن
assertive
افهار کننده
cumlaude
با افهار تقدیر
declaredly
با افهار قطعی
expressions
افهار عبارت
expression
افهار عبارت
suggestion
افهار عقیده
affirmant
افهار کننده
an absurd statement
افهار نا معقول
expressed
افهار کردن
asserter
افهار کننده
expresses
افهار کردن
express
افهار کردن
asseveration
افهار جدی
misstatement
افهار غلط
suggest
افهار کردن
remarks
افهار بیان
suggestions
افهار عقیده
avowal
افهار صریح
resents
افهار تنفرکردن از
avowal
افهار اشکار
observed
افهار عقیده کردن
giggled
با خنده افهار داشتن
resents
افهار رنجش کردن
asserts
افهار قطعی کردن
observe
افهار عقیده کردن
observes
افهار عقیده کردن
observing
افهار عقیده کردن
resent
افهار رنجش کردن
resented
افهار رنجش کردن
declarations
افهار افهارنامه اعلان
resenting
افهار رنجش کردن
declaration
افهار افهارنامه اعلان
asserting
افهار قطعی کردن
asserted
افهار قطعی کردن
profess
ادعا یا افهار کردن
to make a suggestion
افهار عقیده کردن
inexpressible
غیر قابل افهار
suggests
افهار عقیده کردن
pronounce
افهار عقیده کردن
pronounces
افهار عقیده کردن
suggesting
افهار عقیده کردن
suggested
افهار عقیده کردن
professes
ادعا یا افهار کردن
assert
افهار قطعی کردن
fawns
افهار دوستی کردن
fawned
افهار دوستی کردن
giggling
با خنده افهار داشتن
giggles
با خنده افهار داشتن
fawn
افهار دوستی کردن
understating
حقیقت را افهار نکردن
understates
حقیقت را افهار نکردن
understated
حقیقت را افهار نکردن
understate
حقیقت را افهار نکردن
giggle
با خنده افهار داشتن
suggest
افهار عقیده کردن
irreticence
افهار عدم کتمان
misstate
افهار غلط کردن
pronouncements
افهار عقیده رسمی
opine
افهار عقیده کردن
paralipsis
افهار ضمن اغماض
pass an opnion
افهار عقیده کردن
suggestions
افهار عقیده پیشنهاد
statements
افهار صورت حساب
statement
افهار صورت حساب
suggestio falsi
افهار و اعلام نادرست
stating
افهار داشتن افهارکردن
pronouncement
افهار عقیده رسمی
profession
افهار پیشه و حرفه
offer
افهار یاابراز کردن
offered
افهار یاابراز کردن
make a comment
افهار نظر کردن
express one's views
افهار نظر کردن
pass an opinion
افهار عقیده کردن
make a suggestion
افهار عقیده کردن
offers
افهار یاابراز کردن
suggestion
افهار عقیده پیشنهاد
express an opinion
افهار عقیده کردن
professions
افهار پیشه و حرفه
pish
افهار نفرت کردن
thanks
افهار امتنان در سایه
state
افهار داشتن افهارکردن
state-
افهار داشتن افهارکردن
remarks
افهار نظر کردن
back-pedalled
افهار ندامت کردن
back-pedalling
افهار ندامت کردن
remarking
افهار نظر کردن
back-pedals
افهار ندامت کردن
remarked
افهار نظر کردن
remark
افهار نظر کردن
averment
افهار قطعی یا مثبت
professing
ادعا یا افهار کردن
back-pedal
افهار ندامت کردن
declare
افهار کردن گفتن
to profess regret
افهار تاسف کردن
court
دادگاه افهار عشق
condole
افهار تاسف کردن
states
افهار داشتن افهارکردن
stated
افهار داشتن افهارکردن
declaring
افهار کردن گفتن
declares
افهار کردن گفتن
dictum
گفته افهار نظر قضایی
assignment
ماموریت دادن انتقال افهار
customs entry
افهار یا اعلام ورود به گمرک
dictums
گفته افهار نظر قضایی
alludes
افهار کردن مربوط بودن به
imported
به کشور اوردن افهار کردن
importing
به کشور اوردن افهار کردن
assignments
ماموریت دادن انتقال افهار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com