English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
adoption اقتباس استعمال لغت بیگانه بدون تغییر شکل آن
Other Matches
the a.of boreign words اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
constantly بدون تغییر
isentropic بدون تغییر انتروپی
foreignism رسم بیگانه بیگانه پرستی
protecting محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
protects محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
protect محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
letters حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
letter حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
smoke استعمال دود استعمال دخانیات
smokes استعمال دود استعمال دخانیات
one level address آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
specific address آدرس ذخیره سازی که مستقیماگ و بدون تغییر به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
absolute address آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
vectors که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
vector که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
extensibility کیفیتی که اجازه میدهد بتن بدون ترک خوردن تغییر شکل کششی راتحمل کند
first level address آدرس فضای ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیماگ و بدون تغییر به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
usage استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
radiologist متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologists متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
usages استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
change of edge تغییر حرکت از یک لبه تیغه به لبه دیگر بدون چرخیدن بدن
disuse عدم استعمال ترک کردن ترک استعمال
standard نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standards نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
machine address آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیلهای دستیابی دارد. مقایسه شود با آدرس اندیس #INDEX ADDRESS
excerption اقتباس
derivations اقتباس
derivation اقتباس
quoteworthy قابل اقتباس
quotation اقتباس عبارت
extracts اقتباس کردن
extracting اقتباس کردن
adapt اقتباس کردن
extracted اقتباس کردن
quotations اقتباس عبارت
extraction اقتباس اصل
extract اقتباس کردن
adopting اقتباس کردن
adopts اقتباس کردن
adopt اقتباس کردن
adaptations تطبیق اقتباس
adaptation تطبیق اقتباس
adaption تطبیق اقتباس
enquiry تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
conversion وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
it is a passage from gulistan اقتباس از گلستان است
snippel قطعه اقتباس شده
borrow وام گرفتن اقتباس کردن
borrows وام گرفتن اقتباس کردن
borrowed وام گرفتن اقتباس کردن
textualist کسیکه درنقل یا اقتباس عبارات چالاک است
cento قطعه یاتصنیفی که از چند جا اقتباس شده باشد
pareto criterion ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
low comedy نمایشنامه مضحکی که اززندگی مردم طبقه سوم اقتباس شده
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
window تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
barbarian بیگانه
oversea بیگانه
aliens بیگانه
barbarous بیگانه
barbarians بیگانه
stranger بیگانه
abroad بیگانه
foreigners بیگانه
exotic بیگانه
outsider بیگانه
only بس بیگانه
outsiders بیگانه
foreigner بیگانه
xenophobe بیگانه
alien بیگانه
peregrin or rine بیگانه
strange بیگانه
strangest بیگانه
peregrine بیگانه
foreign بیگانه
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
use استعمال
uses استعمال
employment استعمال
applications استعمال
application استعمال
expenditure استعمال
stranger بیگانه کردن
foreing currency پول بیگانه
holozoic بیگانه خوار
xenophobia بیگانه هراسی
xenophobia بیگانه ترسی
phagocytosis بیگانه خواری
foreign subjects اتباع بیگانه
xenocentrism بیگانه محوری
abroad ممالک بیگانه
xenophobe دشمن بیگانه
loanword واژه بیگانه
estrangement بیگانه کردن
xenoplastic همزیست با بیگانه
xenophobe بیگانه ترس
xenophile بیگانه دوست
xenophile بیگانه پرست
xenophilous بیگانه پرست
overseas کشورهای بیگانه
estrangements بیگانه کردن
outlandish بیگانه وار
foreignlegion هنگ بیگانه
foreignism اصطلاح بیگانه
xenophilism بیگانه پرستی
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
employs استعمال کردن
employing استعمال کردن
apply استعمال کردن
applies استعمال کردن
ill use بد استعمال کردن
ill usage سوء استعمال
employed استعمال کردن
smoking استعمال دخانیات
unworn استعمال نشده
user cost هزینه استعمال
tutoyer استعمال کردن
cranage استعمال جرثقیل
value in use ارزش استعمال
overuse استعمال مفرط
exercises استعمال کردن
exercised استعمال کردن
exercise استعمال کردن
employ استعمال کردن
abused سوء استعمال
telescopy فن استعمال دوربین
bilingualism استعمال دوزبان
bilinguality استعمال دوزبان
riflery استعمال تفنگ
nicotian دود استعمال کن
abusive سوء استعمال
uses استعمال مصرف
abuse بد استعمال کردن
overkill استعمال بیش از حد
law of use قانون استعمال
abused بد استعمال کردن
abuse سوء استعمال
abuses بد استعمال کردن
abuses سوء استعمال
abusing بد استعمال کردن
abusing سوء استعمال
application موارد استعمال
applications موارد استعمال
use استعمال مصرف
misapplication استعمال بیجا
use value ارزش استعمال
usages نحوه استعمال
graphics فن استعمال نمودار
usages عرف استعمال
desuetude عدم استعمال
usage نحوه استعمال
usage عرف استعمال
maltreatment سوء استعمال
misapplication سوء استعمال
applying استعمال کردن
using استعمال مصرف
disuse عدم استعمال
misusage سوء استعمال
change over تغییر روش تغییر رویه
changing تغییر کردن تغییر دادن
change تغییر کردن تغییر دادن
changed تغییر کردن تغییر دادن
changes تغییر کردن تغییر دادن
macrophage یاخته بیگانه خواردرشت
strangely بطور غریب یا بیگانه
xenoglossophilia عشق به زبانهای بیگانه
overseas agent نماینده درکشور بیگانه
strangers بطور غریب یا بیگانه
publicans بیگانه صاحب میخانه
publican بیگانه صاحب میخانه
barbarize بیگانه یا وحشی شدن
he is no linguist زبان بیگانه نمیداند
foreign value system نظام ارزشی بیگانه
phagocyte سلول بیگانه خوار
currencies ارز پول بیگانه
foreignize بیگانه کردن یاشدن
currency ارز پول بیگانه
non-resident alien [NRA] بیگانه غیر مقیم
estrange بیگانه کردن دورکردن
xenoglossophobia هراس از زبانهای بیگانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com