English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
English Persian
quotation اقتباس عبارت
quotations اقتباس عبارت
Other Matches
search and replace خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
excerption اقتباس
derivations اقتباس
derivation اقتباس
adopts اقتباس کردن
quoteworthy قابل اقتباس
adaptations تطبیق اقتباس
extracted اقتباس کردن
extracting اقتباس کردن
extracts اقتباس کردن
extract اقتباس کردن
adaption تطبیق اقتباس
adopting اقتباس کردن
adaptation تطبیق اقتباس
extraction اقتباس اصل
adopt اقتباس کردن
adapt اقتباس کردن
snippel قطعه اقتباس شده
it is a passage from gulistan اقتباس از گلستان است
borrow وام گرفتن اقتباس کردن
borrowed وام گرفتن اقتباس کردن
borrows وام گرفتن اقتباس کردن
the a.of boreign words اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
cento قطعه یاتصنیفی که از چند جا اقتباس شده باشد
textualist کسیکه درنقل یا اقتباس عبارات چالاک است
adoption اقتباس استعمال لغت بیگانه بدون تغییر شکل آن
low comedy نمایشنامه مضحکی که اززندگی مردم طبقه سوم اقتباس شده
terming عبارت
phrases عبارت
phrased عبارت
term عبارت
phrase عبارت
expression عبارت
clauses عبارت
clause عبارت
experssion عبارت
termed عبارت
worded عبارت
word عبارت
statement عبارت
statements عبارت
expressions عبارت
cl عبارت
wordage عبارت
term عبارت [ریاضی]
an exclamatory phrase عبارت تعجبی
mathematical term عبارت [ریاضی]
relational expression عبارت رابطهای
in other words <adv.> به عبارت دیگر
an idiomatic experssion عبارت اصطلاحی
assignment statement عبارت گمارشی
trinomial دارای سه عبارت
range expression عبارت دامنه
put into words به عبارت دراوردن
protext عبارت پیشین
prolixity عبارت زاید
phraseologist عبارت پرداز
To phrase. به عبارت در آوردن
paragrapher عبارت نویس
Verbosity. Rhetoric. عبارت پردازی
namely <adv.> به عبارت دیگر
to wit <adv.> به عبارت دیگر
doxology عبارت تسبیحی
videlicet به عبارت دیگر
involution پیچدارکردن عبارت
context style of a expression سیاق عبارت
in fact به عبارت دیگر
the letter of the law عبارت قانون
passages عبارت فقره
expressions افهار عبارت
wording عبارت سازی
Namely …viz …it consists of… عبارت است از ...
phraseology عبارت پردازی
affirmative عبارت مثبت
termed جمله عبارت
colloquialism عبارت مصطلح
expression افهار عبارت
terming جمله عبارت
passage عبارت فقره
term جمله عبارت
colloquialisms عبارت مصطلح
mixed mode experssion عبارت امیخته یاب
passage عبارت منتخبه از یک کتاب
i.e مخفف به عبارت دیگر
it consists mainly بیشتر عبارت است از
locus classicus عبارت نمونه ادبی
facies عبارت مشخص یک طبقه
verbalism عبارت بی معنی پرحرفی
escalation ماده یا عبارت تعدیل
to express in worde به سخن یا عبارت دراوردن)
metaphraze به عبارت دیگر در آوردن
landed a که عبارت از زمین است
qualificative کلمه یا عبارت توصیفی
pull out quote عبارت استخراج شده
limitation clause عبارت تعیین حدود
anastrophe تعویض کلمات یک عبارت
phrase فراز عبارت سازی
phrased فراز عبارت سازی
passages عبارت منتخبه از یک کتاب
phrases فراز عبارت سازی
locution سبک عبارت پردازی
locutions سبک عبارت پردازی
adopting اتخاذ کردن اقتباس کردن
adopts اتخاذ کردن اقتباس کردن
adapting تعدیل کردن اقتباس کردن
adapts تعدیل کردن اقتباس کردن
lambs wool که عبارت از ابجوامیخته با سیب و قند
fisher equation این رابطه عبارت است از :
phraseography نشان گذاری بجای عبارت
equation of exchange به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
B.Sc مخفف عبارت 'Science of Bachelor'
b. and b مخفف عبارت 'breakfast and bed'
restrictive جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
anastrophe قلب عبارت کلمات مقلوب
anaphora تکرار یک یا چند عبارت متوالی
C.A.B مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
irishism عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
invert قلب عبارت معکوس کردن نسبت
inverting قلب عبارت معکوس کردن نسبت
C.A.B.s مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
inverts قلب عبارت معکوس کردن نسبت
worid عبارت پیغام خبر قول عهد
word order ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
Afro-American نژاد آفریقایی آمریکایی [عبارت قدیمی]
florulent خوش عبارت دارای صنایع بدیعی
well turned خوب ادا شده خوش عبارت
tongue twister کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue-twisters کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue-twister کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
functional shift تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
C.I.A مخفف عبارت سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا
to knock head چیزی که عبارت ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
parachronism اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
diction عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
machine address مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
branch یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
mutatis mutandis عبارت لاتینی به معنی تغییرات لازم را انجام دادن
vigmette ارایشی که عبارت است ازبرگها و پیچکهای تاک سرلوحه
statements خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
branches یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
haplography اشتباهی که عبارت است ازیکبارنوشتن چیزی که بایددوبارنوشته شود
semicolon که انتهای خط برنامه یا عبارت را در برخی زبان ها نشان میدهد.
multi statement line خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
legal عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
kotow سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
kowtow سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
Bye and take care of yourself! [leaving phrase] خداحافظ و مواظب خودت باش! [عبارت هنگام ترک ]
statement خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
demurrer عبارت از ان است که خوانده ضمن تصدیق اصل افهارات خواهان
gong زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
ends عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
hatched moulding گچ بری که عبارت است ازدورشته خطهای متوازی که همدیگر راقطع کر
gongs زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
ended عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
end عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
paragram جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
good offices عبارت است ازدخالت دولت ثالث به منظورپایان دادن به اختلافات دودولت
AFAIK خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
object داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
objects داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
objected داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
indirect objects داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
kedgeree خوراک فرنگی که عبارت است ازماهی سردوبرنج جوشانده وتخم مرغ
objecting داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
ignoratio elenchi سفسطه منطقی که عبارت است از رد بیان یا افهار مخالف بابیان خود
direct objects داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
optimize برنامهای که از بهینه ساز عبور کرده است تا هر که یا عبارت ناکارا را حذف کند
predicating تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicate تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicated تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicates تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
labeling 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labels 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
label 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labelled 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
IF statement عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
leitmotive عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
leitmotif عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
boolean algebra قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
IF statement عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
algebra ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
desktop ترکیب نمایش گرافیکی . نشر رومیزی و چند رسانهای . این عبارت ابتدا توسط سیستم Apple استفاده شد
cross elasticity of demand درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
statements دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
assertion 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
equitable mortgage در CL عبارت است ازرهنی که در شرایط خاص خود به خود
wife's equity عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
backgrounds امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
syntactic error خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
background امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
token کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
tokens کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
arc elasticity of demand عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
gurantee عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
res ipsa loquitur این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
errors and omissions expected باستثنای اشتباهات وچیزهایکه از قلم افتاده این عبارت روی صورت حسابهانوشته میشود و یعنی مسئولیت اشتباهات بعهده شرکت نمیباشد
estate in remainder ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
consisting شامل بودن عبارت بودن از
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com