Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
the a.of boreign words
اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
Other Matches
adoption
اقتباس استعمال لغت بیگانه بدون تغییر شکل آن
foreignism
رسم بیگانه بیگانه پرستی
position
قراردادن یاگرفتن
rape
بزوربردن یاگرفتن
raped
بزوربردن یاگرفتن
rapes
بزوربردن یاگرفتن
positioned
قراردادن یاگرفتن
raping
بزوربردن یاگرفتن
half area
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
excerption
اقتباس
derivation
اقتباس
derivations
اقتباس
adaptation
تطبیق اقتباس
extracting
اقتباس کردن
extraction
اقتباس اصل
extracted
اقتباس کردن
extract
اقتباس کردن
adapt
اقتباس کردن
adopt
اقتباس کردن
quotations
اقتباس عبارت
quotation
اقتباس عبارت
adopting
اقتباس کردن
quoteworthy
قابل اقتباس
adaption
تطبیق اقتباس
adaptations
تطبیق اقتباس
adopts
اقتباس کردن
extracts
اقتباس کردن
snippel
قطعه اقتباس شده
it is a passage from gulistan
اقتباس از گلستان است
borrowed
وام گرفتن اقتباس کردن
borrow
وام گرفتن اقتباس کردن
borrows
وام گرفتن اقتباس کردن
cento
قطعه یاتصنیفی که از چند جا اقتباس شده باشد
textualist
کسیکه درنقل یا اقتباس عبارات چالاک است
terminology
لغات
terminologies
لغات
vocabulary
فرهنگ لغات
vocabularies
فرهنگ لغات
vocabulary
فهرست لغات
nomenclature
مجموعه لغات
word book
فرهنگ لغات
lexicon
[dictionary]
فرهنگ لغات
glossary
فرهنگ لغات
wordbook
فرهنگ لغات
wordplay
بازی با لغات
dictionary
فرهنگ لغات
dictionary
فرهنگ لغات
vocabularies
فهرست لغات
dictionaries
فرهنگ لغات
ellipsis
انداختن لغات
low comedy
نمایشنامه مضحکی که اززندگی مردم طبقه سوم اقتباس شده
glossaries
فرهنگ لغات دشوار
nomenclator
فهرست لغات و اسامی
vocabularies
مجموع لغات یک زبان
vocabular
مربوط به لغات یا فهرست ان
etymology
علم اشتقاق لغات
vocabulary
مجموع لغات یک زبان
english words
واژه ها یا لغات انگلیسی
glossary
فرهنگ لغات دشوار
lexical
وابسته به فرهنگ لغات
word
لغات رابکار بردن
worded
لغات رابکار بردن
semantics
علم لغات و معانی
dictionary program
برنامه فرهنگ لغات
etymologies
علم اشتقاق لغات
etymological
مربوط به ریشه لغات
syntactics
علم ترکیب لغات
glossary
فرهنگ لغات فنی سفرنگ
glossaries
فرهنگ لغات فنی سفرنگ
gallicism
اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
vocabular
مربوط به فرهنگ لغات زبان
spelling checker
کنترل کننده حروف لغات
sesquipedalian
معتاد به استعمال لغات دراز
reword
لغات متنی را عوض کردن
wordless
غیرقابل بیان با لغات خاموش
semantics
علم لغات معنی شناسی
onomastics
علم اشتقاق لغات و طرزاستعمال انها
malapropian
کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
malapropism
استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
back formation
لغت سازی اشتقاق لغات از یکدیگر
computer jargon
لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
agglutination
ترکیب لغات ساده و اصلی بصورت مرکب
king's english
اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
synonymize
الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
oversea
بیگانه
exotic
بیگانه
foreign
بیگانه
peregrin or rine
بیگانه
xenophobe
بیگانه
peregrine
بیگانه
abroad
بیگانه
outsider
بیگانه
barbarians
بیگانه
aliens
بیگانه
alien
بیگانه
barbarian
بیگانه
stranger
بیگانه
outsiders
بیگانه
barbarous
بیگانه
strange
بیگانه
foreigner
بیگانه
strangest
بیگانه
only
بس بیگانه
foreigners
بیگانه
processor
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
linguistics
علم السنه واشتقاق لغات وساختمان وترکیب کلمات وصرف ونحو لسانیات
xenophile
بیگانه دوست
stranger
بیگانه کردن
xenophilism
بیگانه پرستی
estrangements
بیگانه کردن
loanword
واژه بیگانه
estrangement
بیگانه کردن
overseas
کشورهای بیگانه
outlandish
بیگانه وار
xenophobia
بیگانه هراسی
xenophobia
بیگانه ترسی
xenocentrism
بیگانه محوری
phagocytosis
بیگانه خواری
xenoplastic
همزیست با بیگانه
holozoic
بیگانه خوار
xenophobe
بیگانه ترس
xenophobe
دشمن بیگانه
xenophilous
بیگانه پرست
xenophile
بیگانه پرست
foreing currency
پول بیگانه
foreignlegion
هنگ بیگانه
abroad
ممالک بیگانه
foreign subjects
اتباع بیگانه
foreignism
اصطلاح بیگانه
Pidgin English
<idiom>
انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
glossarist
کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
strangers
بطور غریب یا بیگانه
currency
ارز پول بیگانه
estrange
بیگانه کردن دورکردن
xenoglossophilia
عشق به زبانهای بیگانه
xenoglossophobia
هراس از زبانهای بیگانه
publican
بیگانه صاحب میخانه
strangely
بطور غریب یا بیگانه
barbarize
بیگانه یا وحشی شدن
currencies
ارز پول بیگانه
he is no linguist
زبان بیگانه نمیداند
foreignize
بیگانه کردن یاشدن
publicans
بیگانه صاحب میخانه
macrophage
یاخته بیگانه خواردرشت
foreign value system
نظام ارزشی بیگانه
non-resident alien
[NRA]
بیگانه غیر مقیم
overseas agent
نماینده درکشور بیگانه
phagocyte
سلول بیگانه خوار
exception
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
exceptions
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
dedicated
کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
phagotroph
ریزه پرواره بیگانه خوار
foreignize
حالت بیگانه دادن یایافتن
indents
سفارش خرید از کشور بیگانه
indenting
سفارش خرید از کشور بیگانه
indent
سفارش خرید از کشور بیگانه
gringo
بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
neophyte
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
invasive species
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
gringos
بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
exotic
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
invasive exotic
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
alien species
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
barbarize
با تعبیر بیگانه و غیر مصطلح امیختن
phagocytize
در اثر بیگانه خواری تحلیل رفتن
disunites
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disuniting
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disunite
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
tramontane
واقع در ماوراء جبال الپ بیگانه
disunited
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
enclaves
ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
enclave
ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
alienability
قابلیت نقل وانتقال مالکیت بیگانه سازی
to purify the person language
زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
exclave
ناحیهای که ازکشوری جداشده وخاک بیگانه انرافراگرفته باشد
external symbol dictionary
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
adopting
اتخاذ کردن اقتباس کردن
adapts
تعدیل کردن اقتباس کردن
adopts
اتخاذ کردن اقتباس کردن
adapting
تعدیل کردن اقتباس کردن
enclaves
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
short-haul
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
ablegate
مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
enclave
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
short haul
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
haulage
پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
glossary
فهرست معانی فهرست لغات
glossaries
فهرست معانی فهرست لغات
extradites
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
foreign attachment
توقیف دارایی شخص بیگانه یاغائب ازمحل دارایی
alienate
بیگانه کردن منحرف کردن
averted
بیزار کردن بیگانه کردن
avert
بیزار کردن بیگانه کردن
averting
بیزار کردن بیگانه کردن
averts
بیزار کردن بیگانه کردن
xenophile
بیگانه پرست اجنبی پرست
alienating
بیگانه کردن منحرف کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com