English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (5 milliseconds)
English Persian
preventive action اقدامات تامینی
security countermeasures اقدامات تامینی
Search result with all words
security تامین اقدامات تامینی نیروی تامینی
preventive detention تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
Other Matches
reserved for security purposes تامینی
preventive justice حقوق تامینی
security force نیروی تامینی
insurance stockage ذخیره تامینی
safety fuze ماسوره تامینی
hedges خرید و فروش تامینی
hedged خرید و فروش تامینی
hedge خرید و فروش تامینی
hedging خرید و فروش تامینی
intraline فاصله تامینی ساختمانها ازیکدیگر
security monitoring نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
hedge داد وستد تامینی کردن
hedged داد وستد تامینی کردن
hedges داد وستد تامینی کردن
precaution درنظرگرفتن احتیاط و جنبههای تامینی لازم
precautions درنظرگرفتن احتیاط و جنبههای تامینی لازم
proceedings اقدامات
undertakings اقدامات
proceeding اقدامات
goings-on اقدامات
doings اقدامات
control measures اقدامات کنترلی
precautionary measures اقدامات احتیاطی
preventive action اقدامات احتیاطی
legal proceedings اقدامات قانونی
hostile acts اقدامات دشمنانه
hostile acts اقدامات خصمانه
follow up اقدامات بعدی
to intensify one's actions اقدامات خودراسخت
Precautionary measures. اقدامات احتیاطی
civil proceedings اقدامات حقوقی
countermeasures اقدامات متقابل
security measures اقدامات تامینیه
radar countermeasures اقدامات ضد رادار
electronic counter counter measures اقدامات ضد ضد الکترونیکی
electronic countermea sures اقدامات ضد الکترونیکی
Provocative acts. اقدامات تحریک آمیز گ
take steps اقدامات بعمل امده
to take steps اقدامات بعمل اوردن
preassault اقدامات قبل از هجوم
to take measures اقدامات بعمل اوردن
suppression measures اقدامات برای جلو گیری
to lead on وادار به اقدامات بیشتری کردن
to intensify one's actions برشدت اقدامات خود افزودن
logistics اقدامات مربوط به تهیه و توزیع
countermeasures پیش گیریهای متقابل اقدامات کنترلی
countermeasures اقدامات ضد عملیات دشمن عمل متقابل
decision tree اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
municipalist طرفدار نظارت یا اقدامات شهر داری
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
escorted محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escort محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorts محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorting محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
policy of contianment سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
preventive justice قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
radio countermeasures اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
delivered duty paid یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
security countermeasures اقدامات حفافتی پیش بینیهای حفافتی
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
arms control measures مقررات کنترل جنگ افزار اقدامات کنترلی جنگ افزار
submarine havens منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com