Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (6 milliseconds)
English
Persian
security countermeasures
اقدامات حفافتی پیش بینیهای حفافتی
Other Matches
final protective line
خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
protective
حفافتی
protective deck
پل حفافتی نا
protective barrier
سد حفافتی
security countermeasures
پیشگیریهای حفافتی
security controls
کنترلهای حفافتی
rock facing
سنگریز حفافتی
protective pitching
سنگریز حفافتی
preventive
ماده حفافتی
protective measure
اندازه حفافتی
protective fire
اتش حفافتی
preventive maintenance
نگهداری حفافتی
protective ground
زمینه حفافتی
protective equipment
تجهیزات حفافتی
protective cover
پوشش حفافتی
protective coloring
رنگینگی حفافتی
protect bit
ذره حفافتی
preventive measure
اندازه حفافتی
security files
فایلهای حفافتی
guards
نرده حفافتی
shielding parameter
پارامتر حفافتی
mimetism
تقلید حفافتی
shielding constant
ثابت حفافتی
security program
برنامه حفافتی
shielding effect
اثر حفافتی
guarding
نرده حفافتی
guard
نرده حفافتی
security council
شورای حفافتی یکان
firepower umberella
چتر حفافتی اتش
pitching
فکافته سنگچین حفافتی
protective earthing
زمین کردن حفافتی
final protective fires
اخرین اتشهای حفافتی
bed beaching
سنگ چین حفافتی کف
safeguards
قفل حفافتی یا تامین دار
safeguarding
قفل حفافتی یا تامین دار
seapainter
طناب حفافتی قایق ناو
granfather file
یک طرح حفافتی که در ان سه فایل جدید
safeguarded
قفل حفافتی یا تامین دار
protective
زره حفافتی محافظت کننده
safeguard
قفل حفافتی یا تامین دار
interlock
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocked
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocking
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocks
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
apron
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
aprons
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
safety precaution
پیش بینیهای احتیاطی
rational expectations
پیش بینیهای عقلائی
doings
اقدامات
proceedings
اقدامات
goings-on
اقدامات
proceeding
اقدامات
undertakings
اقدامات
electronic counter counter measures
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
to intensify one's actions
اقدامات خودراسخت
radar countermeasures
اقدامات ضد رادار
follow up
اقدامات بعدی
countermeasures
اقدامات متقابل
control measures
اقدامات کنترلی
civil proceedings
اقدامات حقوقی
electronic countermea sures
اقدامات ضد الکترونیکی
security measures
اقدامات تامینیه
Precautionary measures.
اقدامات احتیاطی
security countermeasures
اقدامات تامینی
preventive action
اقدامات احتیاطی
legal proceedings
اقدامات قانونی
hostile acts
اقدامات دشمنانه
hostile acts
اقدامات خصمانه
preventive action
اقدامات تامینی
precautionary measures
اقدامات احتیاطی
to take steps
اقدامات بعمل اوردن
take steps
اقدامات بعمل امده
to take measures
اقدامات بعمل اوردن
preassault
اقدامات قبل از هجوم
Provocative acts.
اقدامات تحریک آمیز گ
to lead on
وادار به اقدامات بیشتری کردن
suppression measures
اقدامات برای جلو گیری
to intensify one's actions
برشدت اقدامات خود افزودن
logistics
اقدامات مربوط به تهیه و توزیع
municipalist
طرفدار نظارت یا اقدامات شهر داری
decision tree
اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
countermeasures
اقدامات ضد عملیات دشمن عمل متقابل
countermeasures
پیش گیریهای متقابل اقدامات کنترلی
policy of contianment
سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
preventive justice
قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
radio countermeasures
اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
preventive detention
تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
delivered duty paid
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
security
تامین اقدامات تامینی نیروی تامینی
arms control measures
مقررات کنترل جنگ افزار اقدامات کنترلی جنگ افزار
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com