Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
logistics
اقدامات مربوط به تهیه و توزیع
Other Matches
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
preparatory
مربوط به تهیه یامقدمات
preparative
تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
selenodetic
امور مربوط به تهیه نقشه یانقشه برداری از کره ماه
functional distribution
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
laying up
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
gini coefficient
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
poisson distribution
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
purveying
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
تهیه اذوقه تهیه سورسات
undertakings
اقدامات
proceeding
اقدامات
doings
اقدامات
proceedings
اقدامات
goings-on
اقدامات
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
civil proceedings
اقدامات حقوقی
Precautionary measures.
اقدامات احتیاطی
electronic counter counter measures
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
control measures
اقدامات کنترلی
security measures
اقدامات تامینیه
preventive action
اقدامات تامینی
preventive action
اقدامات احتیاطی
security countermeasures
اقدامات تامینی
countermeasures
اقدامات متقابل
precautionary measures
اقدامات احتیاطی
radar countermeasures
اقدامات ضد رادار
electronic countermea sures
اقدامات ضد الکترونیکی
hostile acts
اقدامات خصمانه
legal proceedings
اقدامات قانونی
to intensify one's actions
اقدامات خودراسخت
hostile acts
اقدامات دشمنانه
follow up
اقدامات بعدی
preassault
اقدامات قبل از هجوم
take steps
اقدامات بعمل امده
to take measures
اقدامات بعمل اوردن
to take steps
اقدامات بعمل اوردن
Provocative acts.
اقدامات تحریک آمیز گ
to intensify one's actions
برشدت اقدامات خود افزودن
to lead on
وادار به اقدامات بیشتری کردن
suppression measures
اقدامات برای جلو گیری
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
countermeasures
اقدامات ضد عملیات دشمن عمل متقابل
countermeasures
پیش گیریهای متقابل اقدامات کنترلی
municipalist
طرفدار نظارت یا اقدامات شهر داری
decision tree
اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
policy of contianment
سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
projection
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
preventive justice
قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
distribution
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distributions
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
radio countermeasures
اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
purveys
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
preventive detention
تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
delivered duty paid
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
security
تامین اقدامات تامینی نیروی تامینی
security countermeasures
اقدامات حفافتی پیش بینیهای حفافتی
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
distributions
توزیع
issued
توزیع
repartition
توزیع
t distribution
توزیع تی
issues
توزیع
marketing
توزیع
allotment
توزیع
allotments
توزیع
dissemination
توزیع
distribution
توزیع
issue
توزیع
dispensation
توزیع
dispensations
توزیع
administer
توزیع کردن
boltzmann distribution
توزیع بولتزمن
bose distribution
توزیع بوز
cost of distribution
هزینه توزیع
deals
توزیع کردن
deal
توزیع کردن
canonical distribution
توزیع بندادی
continuous distributions
توزیع پیوسته
chi square distribution
توزیع مربع خی
sample distribution
توزیع نمونه
dispensator
توزیع کننده
administered
توزیع کردن
demotic distribution
توزیع جمعیت
decile
توزیع دهگانه
random distribution
توزیع بی نظم
random distribution
توزیع تصادفی
dealing arrangments
نحوه توزیع
rectangular distribution
توزیع مستطیلی
reinforcement distribution
توزیع ارماتورها
cumulative distribution
توزیع تجمعی
reseller
توزیع کننده
revolving top
استوانه توزیع
rotation system
توزیع تناوبی
distributable
قابل توزیع
binomial distribution
توزیع دو جملهای
stress distribution
توزیع تنش
stresses distribution
توزیع تنشها
distributors
توزیع کننده
symmetrical distribution
توزیع متقارن
Excess Distribution
توزیع فراوانی
distributor
توزیع کننده
table of distribution
جدول توزیع
spatial distribution
توزیع فضائی
marketing
بازاریابی و توزیع
dispensed
توزیع کردن
administering
توزیع کردن
administers
توزیع کردن
bernoulli distribution
توزیع برنولی
basic of issue
مبنای توزیع
arrengement of the reonforcement
توزیع اماتور
angular distribution
توزیع زاویهای
qualitative distribution
توزیع کیفی
land distribution
توزیع اراضی
normalized distribution
توزیع بهنجار
functional distribution
توزیع اساسی
frequency distribution
توزیع بسامد
frequency distribution
توزیع فراوانی
fixed system
توزیع ثابت اب
allotments
تخصیص توزیع
fire distribution
توزیع اتش
allotment
تخصیص توزیع
optimal distribution
توزیع بهینه
exponential distribution
توزیع نمایی
equalizing basin
حوضچه توزیع اب
optimal distribution
توزیع ایده ال
normal plane
توزیع نرمال
issue commissary
مسئول توزیع
dispensing
توزیع کردن
dispenses
توزیع کردن
indistributable
غیرقابل توزیع
dispense
توزیع کردن
hypergeometric distribution
توزیع فراهندسی
load distribution
توزیع بار
gaussian distribution
توزیع نرمال
market channels
مجاری توزیع
marketing channel
مجرای توزیع
gauaaian distribution
توزیع گوسی
normal distribution
توزیع نرمال
normal distribution
توزیع بهنجار
energy distribution
توزیع انرژی
distributed
توزیع شده
pareto distribution
توزیع پاراتو
income distribution
توزیع درامد
distribution of income
توزیع درامد
issues
توزیع کردن
distribution law
قانون توزیع
issued
توزیع کردن
distribution function
تابع توزیع
issue
توزیع کردن
distribution free
نابسته به توزیع
distribution factors
ضرایب توزیع
distribution factor
ضریب توزیع
distribution curve
منحنی توزیع
probability distribution
توزیع احتمال
distribution of wealth
توزیع ثروت
wealth distribution
توزیع ثروت
distributivity
توزیع پذیری
planck distribution
توزیع پلانک
poissan distribution
توزیع پواسن
poisson distribution
توزیع پواسون
distributively
بشکل توزیع
distribution time
زمان توزیع
distribution system
سیستم توزیع
distribution system
شبکه توزیع
population distribution
توزیع جمعیت
distribution ratio
نسبت توزیع
distribution panel
تابلوی توزیع
distributing point
نقطه توزیع
despatched
توزیع امکانات
Distribution
توزیع
[ریاضی]
dispatch
توزیع امکانات
generalized function
توزیع
[ریاضی]
truncated distribution
توزیع ناقص
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com