English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
memoranda اقدام به یادداشت کند
memorandum اقدام به یادداشت کند
memorandums اقدام به یادداشت کند
Other Matches
intervention اقدام
move اقدام
moved اقدام
moves اقدام
proceeding اقدام
emprise اقدام
enterprises اقدام
enterprise اقدام
ploy اقدام
ploys اقدام
enforcement اقدام
actionless بی اقدام
interventions اقدام
esteem اقدام
actions اقدام
procedure اقدام
action اقدام
social action اقدام اجتماعی
to bend effort اقدام کردن
enterprise اقدام کردن
proceeded اقدام کردن
enterprise قدرت اقدام
proceed اقدام کردن
deal اقدام کردن
action فعل اقدام
action کار اقدام
enterprises قدرت اقدام
measure of prevention اقدام احتیاطی
start out اقدام کردن
operation immediate اقدام سریع
the needful اقدام لازم
under way دردست اقدام
precaution اقدام احتیاطی
precautions اقدام احتیاطی
actions کار اقدام
regular procedure اقدام قانونی
to take measures اقدام کردن
actions فعل اقدام
to take steps اقدام کردن
counter-measure اقدام متقابل
protective measure اقدام حمایتی
counter-measures اقدام متقابل
to take of a اقدام کردن
proceed with deliberations اقدام به مذاکره
deals اقدام کردن
preparations اقدام مقدماتی
preparation اقدام مقدماتی
emprize اقدام کردن
action for cancellation اقدام به ابطال
double action اقدام دوجانبه
expediency اقدام مهم
action statement دستورالعمل اقدام
measure درجه اقدام
appropriate action اقدام مقتضی
demarche اقدام سیاسی
deal with اقدام کردن
countermeasure اقدام متقابل
counteraction اقدام متقابل
legal action اقدام قانونی
it wasprologue to the nextmove اقدام بعدبود
intercommunion اقدام مشترک
enterprises اقدام کردن
action at low اقدام قانونی
initial movement نخستین اقدام
in hand در دست اقدام
action for cancellation اقدام به لغو
expedience اقدام مهم
reminiscence یادداشت
memoirs یادداشت
apostil یادداشت
memoir یادداشت
reminiscences یادداشت
annotations یادداشت
memoire یادداشت
notes یادداشت
endnote یادداشت
noting یادداشت
annotation یادداشت
note یادداشت
chits یادداشت
memorandums یادداشت
memorandum یادداشت
memoranda یادداشت
memo یادداشت
memos یادداشت
chit یادداشت
jottings یادداشت
notations یادداشت
slips یادداشت
pro memoria یادداشت
slipped یادداشت
slip یادداشت
notation یادداشت
measure اندازه اقدام پیشگیری
action for avoidance اقدام برای لغو
originator اقدام کننده پیام
venture اقدام بکارمخاطره امیز
venture اقدام یا مبادرت کردن به
ventured اقدام یا مبادرت کردن به
ventures اقدام بکارمخاطره امیز
with measured step با اقدام مناسب [سنجیده]
venturing اقدام بکارمخاطره امیز
venturing اقدام یا مبادرت کردن به
ventures اقدام یا مبادرت کردن به
ventured اقدام بکارمخاطره امیز
counter-measures اقدام جبران کننده
to start out to do something اقدام بکاری کردن
adventurism اقدام به کاری کردن
enterprise امرخطیر اقدام مهم
It is in progress. It is under way. دردست اقدام است
proceeded اقدام کردن پرداختن به
proceed اقدام کردن پرداختن به
enterprises امرخطیر اقدام مهم
counter-measure اقدام جبران کننده
greenlight اجازه حرکت و اقدام
originators اقدام کننده پیام
it was an incorrect procedure یک اقدام غلطی بود
to put in hand دایرکردن اقدام کردن
record یادداشت درسی
take down یادداشت کردن
adscript یادداشت اضافی
set down یادداشت کردن
notes یادداشت درسی
advice note یادداشت اطلاع
billet doux یادداشت عاشقانه
notes یادداشت سخنرانی
chitty یادداشت-رسید
memorandum of understanding یادداشت تفاهم
notelet یادداشت کوچک
counter memorial جواب یادداشت
notepaper کاغذ یادداشت
record یادداشت سخنرانی
notes یادداشت کردن
scratch paper کاغذ یادداشت
record یادداشت بایگانی
minute یادداشت وقایع
noting یادداشت کردن
noting تبصره یادداشت ها
noting خاطرات یادداشت
record یادداشت نگارش
record یادداشت کردن
note خاطرات یادداشت
note تبصره یادداشت ها
notes تبصره یادداشت ها
notes خاطرات یادداشت
tot یادداشت مختصر
tots یادداشت مختصر
notebook کتابچه یادداشت
annotating یادداشت نوشتن
commentaries رشته یادداشت
commentary رشته یادداشت
footnote یادداشت ته صفحه
footnotes یادداشت ته صفحه
put-down یادداشت کردن
put-downs یادداشت کردن
minute مسوده یادداشت
note یادداشت کردن
annotates یادداشت نوشتن
annotated یادداشت نوشتن
annotate یادداشت نوشتن
notebooks کتابچه یادداشت
put down یادداشت کردن
enterprises اقدام به اجرای قوانین کردن
to play at خواهی نخواهی اقدام کردن
to proceed against a person اقدام بر علیه کسی زدن
enterprise اقدام به اجرای قوانین کردن
pushful متهور در اقدام بکارهای مهم
how shall we proceed چگونه باید اقدام کرد
exigent محتاج به اقدام یا کمک فوری
execution for debt اقدام برای طلب وصول
do the necessary اقدام لازم بعمل اورید
pad دفترچه یادداشت لایی
pads دفترچه یادداشت لایی
to writes down واردکردن یادداشت کردن
message book دفتر یادداشت پیام
memorability قابل یادداشت بودن
diaries دفتر یادداشت روزانه
diary دفتر یادداشت روزانه
emergencies حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
zction for dammages اقدام برای دریافت خسارت وارده
emergency حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
to act in self-defence دفاع از خود اقدام [حرکت] کردن
papering یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papered یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papers یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
paper یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
postscript یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
postscripts یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
memoranda برگ خلاصه یادداشت مانند
memorandum برگ خلاصه یادداشت مانند
callective note بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
memorandums برگ خلاصه یادداشت مانند
commentate حاشیه نوشتن یادداشت کردن
field book دفترچه یادداشت نقشه بردار
commentated حاشیه نوشتن یادداشت کردن
billets ورقه جیره یادداشت مختصر
billeting ورقه جیره یادداشت مختصر
commentates حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentating حاشیه نوشتن یادداشت کردن
billet ورقه جیره یادداشت مختصر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com