Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (9 milliseconds)
English
Persian
acknowledgement of debt
اقرار به بدهی
Other Matches
conversion
استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
conversions
استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
confession
اقرار
acknowledgement
اقرار
acknowledgements
اقرار
acknowledgments
اقرار
avouchment
اقرار
confessions
اقرار
peccavi
اقرار بگناه
professed
اقرار شده
profession
اقرار اعتراف
cop-outs
اقرار به جرم
cop-out
اقرار به جرم
professions
اقرار اعتراف
confession
اقرار بجرم
own
اقرار کردن
qualified confession
اقرار مقید
resipiscence
اقرار به گناه
confessions
اقرار بجرم
admit
اقرار کردن
owns
اقرار کردن
owning
اقرار کردن
shrift
اقرار بگناه
owned
اقرار کردن
admitting
اقرار کردن
judicial confession
اقرار در دادگاه
acknowledgment
اقرار تصدیق
conditional confession
اقرار مشروط
admits
اقرار کردن
avowals
افهارو اقرار علنی
extrajudicial confession
اقرار در خارج دادگاه
avowal
افهارو اقرار علنی
avouch
تصدیق یا اقرار کردن
plead guilty
اقرار به جرم کردن
to play not guilty
اقرار بگناه نکردن
to plead guilty
اقرار بگناه کردن
plead not guilty
اقرار به جرم نکردن
agnize
برسمیت شناختن اقرار کردن
estoppel
عدم امکان انکار پس از اقرار
i own to having done it
اقرار دارم که ان کار را کرده ام
to acknowledge your own guilt
[culpability]
به گناه خود اقرار کردن
avouch
اقرار کردن اطمینان دادن
short shrift
مهلت مختصربرای اقرار بگناه پیش از مردن
to cry peccavi
بگناهان خودخستوشدن گناهان خودرا اقرار کردن فریاداعتراف براوردن
due
بدهی
liability to disease
بدهی
indebtedness
بدهی
debit
بدهی
liabilities
بدهی
debits
بدهی
debiting
بدهی
liability
بدهی
debited
بدهی
debts
بدهی
debt
بدهی
estoppel
اقراریاعملی که انکاریانقص ان قانوناممنوع باشد مانع قانونی برای انکارپس ازاقرارعدم امکان انکار پس از اقرار
liability insurance
بیمه بدهی
contingent liability
بدهی احتمالی
contingent liability
بدهی اتفاقی
current liability
بدهی جاری
debit card
کارت بدهی
debit note
صورتحساب بدهی
debt burden
بار بدهی
due bill
سند بدهی
floating debt
بدهی متغیر
debt perpetrator
مرتکب بدهی
public debt
بدهی دولت
the d. of a debt
پرداخت بدهی
to be in debt
بدهی داشتن
oxygen debt
بدهی اکسیژن
net debt
بدهی خالص
national debt
بدهی ملی
to get into debt
بدهی پیداکردن
liabilities and assets
بدهی و دارایی
legal liability
بدهی قانونی
debt perpetrator
خطاکار در بدهی
private debt
بدهی خصوصی
promissory note
سند بدهی
debiting
حساب بدهی
debited
ستون بدهی
arrear
بدهی معوق
arrear
بدهی پس افتاده
an active debt
بدهی با ربح
admission of liability
قبول بدهی
acknowladgement of debt
قبول بدهی
debiting
ستون بدهی
absolute liability
بدهی مطلق
credit notes
سند بدهی
debits
حساب بدهی
promissory note
برگه بدهی
debits
ستون بدهی
credit note
سند بدهی
backs
بدهی پس افتاده
debited
حساب بدهی
liquidation
پرداخت بدهی
collective liability
بدهی جمعی
promissory notes
برگه بدهی
promissory notes
سند بدهی
debit
حساب بدهی
capital liability
بدهی درازمدت
capital liability
بدهی سرمایه
book debts
بدهی دفتری
debit
ستون بدهی
back
بدهی پس افتاده
bank overdraft
بدهی به بانک
debt
بدهی داشتن
debts
بدهی داشتن
default
عدم پرداخت بدهی
to pay one's way
بدهی بهم نزدن
defaulting
عدم پرداخت بدهی
To be in debt up to ones ears.
غرق بدهی بودن
defaulted
عدم پرداخت بدهی
defaults
عدم پرداخت بدهی
realisation
[British E]
[of something]
پرداخت بدهی
[اقتصاد]
realization
[American E]
[of something]
پرداخت بدهی
[اقتصاد]
liquidation
[of something]
پرداخت بدهی
[اقتصاد]
debited
در ستون بدهی گذاشتن
debiting
در ستون بدهی گذاشتن
debit
در ستون بدهی گذاشتن
debits
در ستون بدهی گذاشتن
solvency
توانایی پرداخت بدهی
monetization
پرداخت نقدی بدهی
due
بدهی موعد پرداخت
i paid the debt plus interest
بدهی را با بهره ان دادم
embarrassed with debts
زیر بار بدهی
rebates
پرداخت قسمتی از بدهی
rebate
پرداخت قسمتی از بدهی
up to the eyes in debt
تا گردن زیر بدهی
deep in debt
تا گردن زیر بدهی
consolidated debt
بدهی یک کاسه شده
chargeable
قابل بدهی یا پرداخت
charge account
حساب بدهی مشتری
debits
به حساب بدهی کسی گذاشتن
debiting
به حساب بدهی کسی گذاشتن
to pay off a debt
[mortgage]
بدهی
[رهنی]
را قسطی پرداختن
to detain one's due
بدهی خودرا نگه داشتن
amortization
پرداخت بدهی به اقساط مساوی
to keep ones he above water
از زیر بدهی بیرون آمدن
insolvency
عدم توانایی در پرداخت بدهی
debit
به حساب بدهی کسی گذاشتن
emcumbered with debts
زیر بار قرض یا بدهی
debited
به حساب بدهی کسی گذاشتن
Do you have an extra pen to lend me?
یک قلم زیادی داری به من بدهی ؟
debt of record
بدهی قانونی record of court محکوم به
monetization
پرداخت بدهی دولت از طریق انتشارپول
to keep ones head above water
خود را از بار بدهی رها کردن
pay off
با دادن بدهی از شرطلبکاری خلاص شدن
billing
صورتحساب بدهی را تنظیم وارسال کردن
You must account for every penny.
باید تا دینار آخر حساب پس بدهی
omittance is no quit tance
بستانکاردلیل پرداخته شدن بدهی نیست
Could you lend me some money ?
می توانی یک قدری به من پول قرض بدهی ؟
deficit
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficits
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
tax avoidance
اجتناب از پرداخت مالیات کاهش بدهی مالیاتی
debt discount
تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
working capital
مبلغ اضافی سرمایه جاری پس از کسر بدهی
debt of honour
بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
Could you move the table a little bit ?
ممکن است این میز راقدری تکان بدهی ؟
an insolvent estate
دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
current liability
اقلامی از بدهی که پرداخت انها از محل دارایی جاری باشد
judgement dept
بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
delegatee
کسیکه پرداخت بدهی شخص دیگر به او واگذار شده است
elegit
حکم توقیف اموال مدیون تا زمان واریز بدهی خود
good riddance
<idiom>
وقتی چیزی را از دست بدهی وبخاطرش خیلی خوشحال باشی
lien
حق تصرف مال یا ملکی تاهنگامیکه بدهی وابسته به ان داده شود
leverage
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
collocation
ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
current ratio
نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
due bill
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com