Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (24 milliseconds)
English
Persian
contingency retention stock
اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
Search result with all words
contingency support stocks
اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
Other Matches
contingency
عملیات احتمالی پیش امد احتمالی
contingencies
عملیات احتمالی پیش امد احتمالی
contingency option program
برنامه راه کارهای احتمالی برنامه عملیات مختلف احتمالی
contingency plan
طرح عملیات احتمالی
contingencey forces
نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
generals
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
general
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
controlled inventory
اقلام ذخیره کنترل شده
register
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registers
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registering
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
swaps
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopped
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swap
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
basic issue list
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
standards
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
softer
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
softest
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
soft
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
CD
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CDs
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
common items
اقلام تدارکاتی عمومی اقلام مشترک
assessed value
ارزشی که به منظور خاص برای یکی از اقلام دارایی معین میشود
warm up
اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
read
عملیات خواندن که در آن داده ذخیره شده پس از بازیابی پک میشود
reads
عملیات خواندن که در آن داده ذخیره شده پس از بازیابی پک میشود
prodos
سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
recalls
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recall
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
push up list
لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
precision
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
critical item
اقلام حیاتی اقلام مهم
multiple
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
write
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
writes
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
preventive justice
قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
z buffer
محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
caged storage
قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
up and running
اماده برای عملیات کامل
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
profiles
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
helicopter wave
گروه پرواز هلیکوپترها برای یک عملیات
measure
عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی
police action
عملیات انتظامی محلی برای حفظ امنیت
consolidation psychological operation
عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
job stream
ورودی برای سیستم عامل مسیل عملیات
key
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
temporary storage
ثبات حافظه موقت برای نتیجه عملیات ALU
enroute personnel
افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
force rendezvous
نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات
aircraft turn around
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
arithmetic
عملیات محاسباتی مجدد برای اطمینان از صحت نتیجه
plato
منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
flow diagram
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
parameters
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
parameter
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
precedence
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
flowchart
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
basic issue items
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
cycle
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycled
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
jobs
استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
job
استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
cycles
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
extends
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extend
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
storage
دیسک برای ذخیره داده
lingo
زبان چاپ برای کنترل عملیات نرم افزار نوشتاری Macromedia Dineetor
lingoes
زبان چاپ برای کنترل عملیات نرم افزار نوشتاری Macromedia Dineetor
coffin
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffins
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
underflow
نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است
ccd
محفظه هایی برای ذخیره داده
reserved for unexpired risks
ذخیره برای خطرات مرتفع نشده
capacities
فضای فراهم برای ذخیره سازی
storage
بخشی از حافظه برای ذخیره اطلاعات
capacity
فضای فراهم برای ذخیره سازی
lay up
<idiom>
ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
gallium arsenide
ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
processor
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
notron utilities
مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
carry
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
cyaniding
عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
carrying
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carried
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carries
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
floppies
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
plant
ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا
plants
ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا
floppy disk
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppy discs
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
storage
ذخیره داده برای مدت زمان طولانی
storage
فضای لازم برای ذخیره سازی داده
floppy disks
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
integer
دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
registering
محل ذخیره سازی برای داده کنترل
floppy
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
register
محل ذخیره سازی برای داده کنترل
R/W cycle
ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
register
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
registering
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
registers
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
integers
دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
registers
محل ذخیره سازی برای داده کنترل
storing
واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
call-up
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
tasks
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
task
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
call-ups
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
call up
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
reads
ترتیب رویدادها برای ذخیره و بازیابی داده
read
ترتیب رویدادها برای ذخیره و بازیابی داده
The squirrels are storing up nuts for the winter.
سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
archive
ذخیره سازی داده برای مدت طولانی
store
واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
floats
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
IFF
استاندارد برای فایلهای فشرده ذخیره شده روی i-CD
densities
دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده
overhead
کد اضافی که برای سازماندهی برنامه باید ذخیره شود
recalled
بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
cassettes
نوارمخصوص با فرفیت بالا برای ذخیره سازی داده
recall
بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
density
دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده
normal
قالب استاندارد برای فضای ذخیره سازی داده
scratched
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
put and take fishing
انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
scratching
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
capacitance
توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
cassette
نوارمخصوص با فرفیت بالا برای ذخیره سازی داده
name
نام شناسایی برای فایل برنامه ذخیره شده
names
نام شناسایی برای فایل برنامه ذخیره شده
float
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
scratch
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
media
هر ماده فیزیکی که برای ذخیره داده به کار می رود
scratches
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
microprogram
وسیله ذخیره سازی برای نگهداری ریز کامپیوتر
floated
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
dissave
ذخیره خود را برای کارهای جاری خرج کردن
recalls
بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
leading zero
رقم صفر برای نمایش شروع عدد ذخیره شده
register
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
post office
محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
registering
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
post offices
محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
tag image file format
قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
string
فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
registers
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
tiff
قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
circular
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
reserved character
فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
media
مواد مغناطیسی برای ذخیره سیگنالها مثل دیسک و نوار و.
fosdic
وسیله ذخیره سازی برای داده کامپیوتری با استفاده از میکروفیلم
diskless workstation
ایستگاه کاری که درایو دیسکی برای ذخیره داده ندارد
circulars
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
tiffs
قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
buckets
فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی
receiver
ثبات ذخیره موقت برای دادههای ورودی پیش از پردازش
receivers
ثبات ذخیره موقت برای دادههای ورودی پیش از پردازش
bucket
فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی
paged
نرم افزاری که عملیات چاپگر را برای چاپ یک متن به قالب خاص طبق دستورات کاربر کنترل میکند
pages
نرم افزاری که عملیات چاپگر را برای چاپ یک متن به قالب خاص طبق دستورات کاربر کنترل میکند
flowcharting symbol
علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
page
نرم افزاری که عملیات چاپگر را برای چاپ یک متن به قالب خاص طبق دستورات کاربر کنترل میکند
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
texts
ثبات ذخیره سازی کامپیوتر موقت فقط برای حروف متن
texts
امکاناتی برای نوشتی متن , ذخیره سازی , بازیابی , ویرایش و چاپ
capacitor
وسیلهای از که فرفیت یک ماده برای ذخیره سازی داده استفاده میکند
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
scanners
فضای حافظه برای ذخیره سازی تصویرکه اسکن شده است
key
کد شناسایی یا کلمه ای که برای رکورد ذخیره شده یا یک داده به کار می رود
working
فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری
scanner
فضای حافظه برای ذخیره سازی تصویرکه اسکن شده است
BPP
تعداد بیتهایی که برای ذخیره سازی رنگ یک پیکسل به کار می رود
text
ثبات ذخیره سازی کامپیوتر موقت فقط برای حروف متن
high Sierra specification
روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
workings
فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری
text
امکاناتی برای نوشتی متن , ذخیره سازی , بازیابی , ویرایش و چاپ
sector
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
double
استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
sectors
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
doubled
استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
doubled up
استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
buffer
فضایی موقت ذخیره سازی برای دادهای که منتظر پردازش است
farmgate type operations
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
storage
TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com