English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
nonrecoverable item اقلام غیر قابل تعمیریا بازیافتی
Other Matches
salvage material اقلام بازیافتی
recovery procedures روشهای تخلیه اقلام بازیافتی
recovery party گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
reportable items اقلام قابل گزارش
pileferable اقلام قابل حراج
direct exchange items اقلام قابل تعویض مستقیم
disposable end item اماد یا اقلام قابل انهدام
pileferable اقلام قابل فروش بصورت فرسوده
standard اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standards اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
common items اقلام تدارکاتی عمومی اقلام مشترک
push up list لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
critical item اقلام حیاتی اقلام مهم
salvage بازیافتی
salvages بازیافتی
salvaged بازیافتی
salvaging بازیافتی
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
wreckage کالای بازیافتی از کشتی و.....
wreckage piece تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
reconstitution site قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
wreck کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecks کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecking کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
salvages نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
categories اقلام
padding اقلام
items اقلام
item اقلام
end item اقلام عمده
cost category اقلام هزینهای
itemize به اقلام نوشتن
itemises به اقلام نوشتن
itemised به اقلام نوشتن
category اقلام اماد
sundry items اقلام متفرقه
itemizes به اقلام نوشتن
salvage material اقلام حراجی
itemized به اقلام نوشتن
itemizing به اقلام نوشتن
materiel management مدیریت اقلام
item اقلام امادی
items اقلام امادی
commercial items اقلام تجارتی
major end item اقلام عمده
cyclic item اقلام زنجیری
budget item اقلام نقدی
item manager مدیر اقلام
incidentals اقلام فرعی
expendable items اقلام مصرفی
long life itemes اقلام بادوام
dequeue برداشتن اقلام یک صف
spares اقلام مازاد
itemising به اقلام نوشتن
common user items اقلام عمومی
detail اقلام ریز
detailing اقلام ریز
centralized items اقلام اماد تمرکزی
expendable items اقلام مصرفی شدنی
visibles اقلام مرئی تجارت
item number شماره اقلام جنس
item manager مدیریت اقلام تدارکاتی
nonperishable items اقلام فاسد نشدنی
keyitem اقلام ضروری و حیاتی
surplus اقلام اضافی و مازاد
critical materials اقلام حیاتی و مهم
major end item اقلام عمده امادی
surpluses اقلام اضافی و مازاد
excess listing لیست اقلام مازاد
supply manifest بارنامه اقلام تدارکاتی
invisible items of trade اقلام نامرئی تجارت
sundry اقلام متفرقه گوناگون
basic of issue مبنای واگذارکردن اقلام
serial numbers شماره سری اقلام
condition code کد وضعیت امادگی اقلام
serial number شماره سری اقلام
basic end item اقلام اولیه اماد
secondary item اقلام فرعی تدارکاتی
existence load بار اقلام زیستی
junk mail اقلام پستی ناخواسته
classified items اقلام طبقه بندی شده
long life itemes اقلام با عمر قانونی زیاد
average life عمر متوسط اقلام دارائی
property disposition از بین بردن اقلام مازاد
juxtaposition جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر
component end item قطعات و اقلام تجهیزات عمده
spares اقلام اضافی وسایل یدکی
rationed items اقلام جیره بندی شده
controlled inventory اقلام ذخیره کنترل شده
assemblage جمع اوری اقلام تدارکاتی
assemblages جمع اوری اقلام تدارکاتی
survivor curves منحنی عمر اقلام انبارشده
adopted items of material اقلام مورد قبول از نظرعملیاتی
contingency retention stock اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
line item اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
nonrecoverable item اقلام مصرف شدنی و بدون داغی
common user items اقلام مشترک المصرف بین یکانها
consumable اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
proportional parts بخشهای کسری اقلام تصاعدی یک جدول
essential item list فهرست اقلام حیاتی یاضروری جنگی
three سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
availability edit بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
data chaining فرایند اتصال اقلام داده به یکدیگر
fifo lifo دو روش جمع اوری اقلام داده
age grouping لیست تعیین عمر قانونی اقلام
threes سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
application study بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
age grouping طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
blanket policy بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
property disposition ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
to e. upon acovnt book همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
contingency support stocks اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
standard item اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
cyclic item اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
standard اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standards اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
survivor curves منحنی باززیستی اقلام پس ازاتمام عمر قانونی یا مدت معین
assessed value ارزشی که به منظور خاص برای یکی از اقلام دارایی معین میشود
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
reporting by axception گزارشی که فقط حاوی اقلام خارج از قلمرو عادی بوده ونیازمند توجه مدیریت است
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
abc analysis طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
constructive receipt billing ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه
caged storage قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
combustible قابل سوزش قابل تراکم
flexile قابل تغییر قابل تطبیق
thankworthy قابل تشکر قابل شکر
elastic قابل کش امدن قابل انعطاف
adducible قابل اضهار قابل ارائه
sensible قابل درک قابل رویت
presentable قابل نمایش قابل تقدیم
presentable قابل معرفی قابل ارائه
changeable قابل تعویض قابل تبدیل
tenable قابل مدافعه قابل تصرف
exigible قابل تقاضا قابل ادعا
observable قابل مشاهده قابل گفتن
transferable قابل واگذاری قابل انتقال
bilable قابل رهایی قابل ضمانت
exigible قابل مطالبه قابل پرداخت
presumable قابل استنباط قابل استفاده
achievable قابل وصول قابل تفریق
major sort key یک فیلد حاوی اطلاعات که توسط ان اکثر اقلام داده هامی توانند تشخیص داده شده و مرتب شوند
capacities حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
combat essential اقلام رزمی حیاتی حیاتی در رزم
retail bin انبار اقلام جزئی یا اماد جزئی
controlled inventory موادکنترل شده اقلام بررسی شده
visual display unit ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
capital gain منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
floatable قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
irrefrangible غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
inconvertible غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indemonstrable غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
decimal file system سیستم انبارداری اعشاری سیستم شمارش اقلام اعشاری
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable قابل فروش جنس قابل فروش
vendible قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
solvable قابل حل
dissoluble قابل حل
soluble قابل حل
qualified قابل
ablest قابل
abler قابل
thorough paced قابل
able قابل
apt قابل
good قابل
incapable نا قابل
capable قابل
sensible قابل حس
acceptor قابل
demonstrability قابل شرح
deposable قابل عزل
deprivable قابل محرومیت
piceous قابل اشتعال
pitiable قابل ترحم
tractile قابل کشش
admittable قابل قبول
tractile قابل اتساع
admittable قابل تصدیق
derivable قابل اشتقاق
descendible قابل نزول
affimable قابل تصدیق
deportable قابل تبعید
avertible قابل دفع
demountable قابل برداشتن
numerable قابل شمارش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com