English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
recognizance التزام نامه
Other Matches
post script مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libeling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled هجو نامه یا توهین نامه افترا
being bound over التزام
liabilities التزام
assunption التزام
paroling التزام
paroles التزام
commitments التزام
commitment التزام
assumes التزام
assume التزام
recognizance التزام
parole التزام
liability التزام
obligation التزام
warranty التزام
undertaking التزام
engagements التزام
warranties التزام
obligations التزام
engagement التزام
paroled التزام
give an undertaking التزام دادن
parole التزام گرفتن
collateral وجه التزام
paroles التزام گرفتن
paroled التزام گرفتن
penal clause وجه التزام
paroling التزام گرفتن
bind over التزام گرفتن از
bind over التزام گرفتن
to be bound over التزام دادن
probationary وابسته به التزام
requirement ایجاب التزام
pledging التزام سپردن
pledges التزام سپردن
pledged التزام سپردن
pledge التزام سپردن
liquidated damages وجه التزام
sponsoring التزام دهنده حامی
sponsors التزام دهنده حامی
penal clause شرط وجه التزام
paroling التزام قول گرفتن
parole التزام قول گرفتن
sponsor التزام دهنده حامی
paroled التزام قول گرفتن
paroles التزام قول گرفتن
penalties تاوان وجه التزام
penalty تاوان وجه التزام
affidavits شهادت نامه قسم نامه
credential گواهی نامه اعتبار نامه
certificates رضایت نامه شهادت نامه
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
certificate رضایت نامه شهادت نامه
pledged متعهد شدن التزام دادن
pledging متعهد شدن التزام دادن
pledge متعهد شدن التزام دادن
be on the parole با دادن التزام ازاد شدن
pledges متعهد شدن التزام دادن
nude contruct قرارداد بدون وجه التزام تخلف
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
depositions درCL مشروط بر ان است که اولا" به قید التزام به راستگویی و ثانیا" در حضورمامور رسمی تنظیم شود
deposition درCL مشروط بر ان است که اولا" به قید التزام به راستگویی و ثانیا" در حضورمامور رسمی تنظیم شود
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
consideration وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
considerations وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
quasi contract عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
to release on parole با قید التزام رها کردن باگرفتن قول شرف رها کردن
manifest نامه
correspoundence نامه ها
breve نامه
carriers نامه بر
carrier نامه بر
manifested نامه
manifests نامه
letters نامه
epistle نامه
epistles نامه
letter نامه
post boy نامه بر
manifesting نامه
missive نامه رسمی
prospectuses اطلاع نامه
letters معرفی نامه
by low ایین نامه
covering letter نامه پوششی
byelaw ایین نامه
certificate of incorporation شرکت نامه
covering letters نامه توضیحی
circular letter نامه اداری
letter معرفی نامه
collins نامه پر سود
concession deed امتیاز نامه
concessionary agreement امتیاز نامه
concordat موافقت نامه
bylaw ایین نامه
covering letter نامه توضیحی
bylaws ایین نامه
covering letters نامه پوششی
letters of procurator وکالت نامه
testimonial گواهی نامه
protocols پیوند نامه
protocol پیوند نامه
open letters نامه سر گشاده
open letter نامه سر گشاده
herbal گیاه نامه
rental اجاره نامه
testimonial تصدیق نامه
treaty عهد نامه
treaties موافقت نامه
treaties عهد نامه
testimonials گواهی نامه
testimonials تصدیق نامه
deed of sale بیع نامه
treaty موافقت نامه
bacchanalian song ساقی نامه
bail bond ضمانت نامه
bill of divorce طلاق نامه
bill of exception اعتراض نامه
bill of indicment ادعا نامه
bill of lading بار نامه
bill of sale بیع نامه
missives نامه رسمی
acknowledgment شهادت نامه
billet doux نامه عاشقانه
glossary لغت نامه
dictionary لغت نامه
wordbook واژه نامه
pursuivant نامه رسان
questionary پرسش نامه
recognizance تعهد نامه
power of attorney اجازه نامه
registered letter نامه سفارشی
word book واژه نامه
road book راه نامه
lexicon [dictionary] واژه نامه
glossary واژه نامه
lexicon [dictionary] لغت نامه
word book لغت نامه
wordbook لغت نامه
memorandum of understanding تفاهم نامه
packet boat کشتی نامه بر
passionary شهادت نامه
passionary مصیبت نامه
letter of a اگاهی نامه
pigeongram نامه کبوتر
dictionary واژه نامه
statement of a claim افهار نامه
stemma نسب نامه
written contract پیمان نامه
log book رخداد نامه
log books رخداد نامه
storybook داستان نامه
Did you carry (deliver) the letter ? نامه را بردی یا نه ؟
Are there any letters for me? من نامه ای ندارم؟
Letter of recommendation. توصیه نامه
hear from <idiom> دریافت نامه
wordbook واژه نامه
word hoard لغت نامه
waybill راه نامه
surety bond تضمین نامه
swamped with letters غرق نامه
swearing formula قسم نامه
swearing formula سوگند نامه
sylva درخن نامه
tenency agreement اجاره نامه
the original letter عین نامه
threnddy سوگ نامه
threnod سوگ نامه
threnode سوگ نامه
waybill بار نامه
Registered mail. نامه سفارشی
corrigenda غلط نامه
formulary دستور نامه
gender tree شجره نامه
genealogical tree شجره نامه
genealogical tree نسب نامه
guaranty ضمانت نامه
l/c اعتبار نامه
escape chit امان نامه
epistoler نامه نویس
credential استوار نامه
decameron داستان نامه
deed of conveyance صلح نامه
deed of endowment وقف نامه
deed of gift هبه نامه
deed of transfer انتقال نامه
demand note مطالبه نامه
lease contract اجاره نامه
leetter writing نامه نگاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com