Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
osteomyelitis
التهاب موضعی و مخرب استخوان
Other Matches
mastoiditis
ماستوئیدیت
[التهاب استخوان پشت گوش]
[پزشکی]
erythematic
وابسته به التهاب پوست التهاب اور
hyprostosis
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
green stick
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
osteotomy
برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
astragalus
استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
syynostosis
ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
zygoma
استخوان قوس وجنه استخوان گونه
fatal
مخرب
wrackful
مخرب
suicidal
مخرب
destroyer
مخرب
withering
مخرب
wreckers
مخرب
wrecker
مخرب
lethal
مخرب
destroyers
مخرب
destructive
مخرب
wreakful
مخرب
periosteum
پوشش استخوان ضریع استخوان
condyle
مهره استخوان- برامدگی استخوان
ischium
استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
mortals
خونین مخرب
mortal
خونین مخرب
bane
مخرب زندگی
destructive read
خواندن مخرب
antisubmarine
مخرب زیردریایی
destructively
بطور مخرب
destructive read out
بازخوانی مخرب
destructive competition
رقابت مخرب
destructive operation
عملیات مخرب
over sulphation of battery
سولفاتی شدن مخرب
hun
مخرب تمدن المانی
non destructive inspection
بازرسی غیر مخرب
nondestructive
خواندن غیر مخرب
nondestructive storage
انباره غیر مخرب
ndro
ReadOut NonDstructive خواندن غیر مخرب
occiput
استخوان قمحدوه استخوان پس سر
local
موضعی
locals
موضعی
local
<adj.>
موضعی
topical
موضعی
focal
موضعی
regional
<adj.>
موضعی
local velocity
سرعت موضعی
gripe
تشنج موضعی
spot checks
بررسی موضعی
spasms
تشنج موضعی
locals
مکانی موضعی
local
مکانی موضعی
spasm
تشنج موضعی
local oscillator
اوسیلاتور موضعی
position warfare
نبرد موضعی
ischmia
کم خونی موضعی
spot check
بررسی موضعی
spot checks
مقابله موضعی
position defense
دفاع موضعی
ischemia
کم خونی موضعی
ischaemia
کم خونی موضعی
locally
بطور موضعی
localization
موضعی کردن
position correction
تصحیحات موضعی
position warfare
جنگ موضعی
local anasthesia
بیهوشی موضعی
local paraysis
فلج موضعی
spot check
مقابله موضعی
concentrated or single load
بار موضعی
spot lamp
لامپ موضعی
fervour
التهاب
phlogosis
التهاب
inflammation
التهاب
incandescence
التهاب
phlegmasia
التهاب
ophthalmia
التهاب
fervor
التهاب
vomer
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
focal seizure
حمله صرعی موضعی
local deformation
تغییر شکل موضعی
depressions
فرو رفتگی موضعی
depression
فرو رفتگی موضعی
local action
تخلیه موضعی باتری
transient ischemia
کم خونی موضعی موقت
pulmonitis
التهاب ریه
phlebitis
التهاب وریدها
peritonitis
التهاب صفاق
podarthritis
التهاب مفاصل پا
pneumonia
التهاب ریه
pharyngitis
التهاب گلو
annealing
التهاب گداختگی
pharyngitis
التهاب حلق
adenitis
التهاب غده
parotitis
التهاب غددبناگوشی
ophthalmitis
التهاب چشم
carditis
التهاب قلب
gastritis
التهاب معده
encephalitis
التهاب مغز
arthritis
التهاب مفصل
metritis
التهاب رحم
Tendinitis
التهاب تاندون
erythema
التهاب پوست
inflammable
التهاب پذیر
leucophlegmasia
التهاب سفید
pack annealing
التهاب لفافی
boils
التهاب هیجان
boiled
التهاب هیجان
boil
التهاب هیجان
ovaritis
التهاب تخمدان
box anneal
التهاب جعبهای
brainfever
التهاب دماغ
intermediate anneal
التهاب میانی
tumult
اشوب التهاب
keratitis
التهاب قرنیه
neuritis
التهاب عصبی
novocain
ماده بی حس کننده موضعی پروکائین
localizing
محلی کردن موضعی ساختن
localizes
محلی کردن موضعی ساختن
localize
محلی کردن موضعی ساختن
to anaesthetize locally
سر کردن بیهوشی موضعی زدن
localising
محلی کردن موضعی ساختن
localises
محلی کردن موضعی ساختن
asymmetric local deformation
تغییر شکل موضعی بی تقارن
bright drawn
کشیدن در حالت التهاب
pot annealing furnace
کوره التهاب کفچهای
glow
التهاب تابش گداختگی
glowed
التهاب تابش گداختگی
glows
التهاب تابش گداختگی
coil annealing furnace
کوره التهاب القایی
pack annealing furnace
کوره التهاب لفافی
white heat
نور سفید التهاب
otitis
التهاب گوش
[پزشکی]
naps
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
nap
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
napped
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
napping
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
vorticity
میزان برداری دوران موضعی سیال
gingivitis
اماس و التهاب لثه دندان
gastroenteritis
التهاب معده و رودهی باریک
uteritis
اماس زهدان التهاب رحم
nip
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nips
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nipped
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
hayfever
[med.]
التهاب مخاط بینی آلرژیک
[پزشکی]
hay fever
[med.]
التهاب مخاط بینی آلرژیک
[پزشکی]
pollinosis
[med.]
التهاب مخاط بینی آلرژیک
[پزشکی]
pollenosis
[med.]
التهاب مخاط بینی آلرژیک
[پزشکی]
laryngitis
اماس خشک نای التهاب حنجره
allergic rhinitis
[med.]
التهاب مخاط بینی آلرژیک
[پزشکی]
pleurohepatitis
اماس شامه شش وجگر التهاب غشاریه وکبد
phlegm
[secretion in the airway during inflammation]
بلغم
[مخاط]
[ترشح در دستگاه تنفسی در زمان التهاب]
[پزشکی]
benzocaine
ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
waisting
کاهش موضعی قطر ناشی ازجریان برگشت ناپذیر حاصل از تنش در نقطه شکست
nibbler
ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
vortex line
خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
neuritis
التهاب یا اماس وزخم عصبی که دردناک است وسبب ناراحتی عصبی وگاهی فلج میگردد
anti blush tinner
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
superheterodyne
گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
tarsus
استخوان مچ پا
osteotome
استخوان بر
jawbones
استخوان فک
ossicle
استخوان چه
jawbone
استخوان فک
boneless
بی استخوان
bone
استخوان
fleshiest
بی استخوان
boning
استخوان
fleshier
بی استخوان
boned
استخوان
natchbone
استخوان
bones
استخوان
fleshy
بی استخوان
pubis
استخوان شرمگاه
sacrum
استخوان خاجی
malleolus
استخوان غوزک
shinbone
استخوان قلم پا
malleus
استخوان چکشی
scaular
استخوان شانه
carcse
استخوان بندی
navicular bone
استخوان زورقی
carcass
استخوان بندی
xyster
استخوان تراش
metacarpal
استخوان کف دست
merrythought
استخوان جناغ
maxillary bone
استخوان ارواره
scalping iron
استخوان تراش
malar bone
استخوان گونه
luxation
در رفتگی استخوان
reckets
استخوان نرمی
hollownes
پوکی استخوان
innominate bone
استخوان بی نام
reckets
نرمی استخوان
kneepan
استخوان کشگک
stapes
استخوان رکابی
raspatory
استخوان تراش
raspatory
استخوان ساب
knucklebone
استخوان قوزک
incus
استخوان سندانی
scroll bone
استخوان فرفرهای
parietal
استخوان اهیانه
osteogenesis
تشکیل استخوان
osteography
شرح استخوان ها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com