English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
salinometer الت تعیین مقدار نمک در ابهای شور
Other Matches
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
dosimetry تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
quantity theory of money نظریهای که به موجب ان قیمت هرکالا با مقدار پول تعیین میشود
mean sea level سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
contiguous zone منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
default عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaulted عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaults عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaulting عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
kabal قبال [نوعی واحد اندازه گیری در تبریز معادل هزار و چهارصد گره می باشد و جهت تعیین مقدار دستمزد بافنده بکار می رود.]
differential compression check ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
setting up 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
table استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
authentication تعیین نشانی تعیین معرف کردن
surplus water ابهای اضافی
spill water ابهای اضافی
surplus water ابهای مازاد
inshore water ابهای ساحلی
ground water ابهای زیرزمینی
territorial waters ابهای ساحلی
upwellings ابهای بالارود
high seas ابهای برون مرزی
overflowed ابهای اضافی لبریزی
hydrology بررسی ابهای سطحی
high seas ابهای بین المللی
hydrogeology بررسی ابهای زیرزمینی
overflow ابهای اضافی لبریزی
overflows ابهای اضافی لبریزی
table waters ابهای معدنی سر سفره
tail drain نهرچه ابهای مازاد
lentic وابسته به ابهای راکد
groundwater ابهای زیر زمینی
balneology مبحث استحمام در ابهای گرم
water table سطح ابهای زیر زمین
water tables سطح ابهای زیر زمین
piloting ناوبری در کنار ابهای ساحلی
inland rules مقررات حرکت در ابهای داخلی
lentic زیست کننده در ابهای راکد
coastel low قوانین مربوط به ابهای ساحلی
littoral law قوانین مربوط به ابهای ساحلی
piscary ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
hydro statics علم شار وموازنه ابهای ساکن
hydrography نقشه برداری از ابهای روی زمین
hydrology گفتار درچگونگی ابهای روی زمین
hydrothermal وابسته به عمل ابهای گرم درپوسته زمین
halophile موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
intrapermafrost water ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
dumb well چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
suprapermafrost ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
dosages مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
located جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
air priorities committee کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
radar locating تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
running fix کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
check total آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
continental shelf مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
emplacement تعیین جا
designations تعیین
appointments تعیین
designation تعیین
determination تعیین
assignment of space تعیین جا
specification تعیین
formulation تعیین
appointment تعیین
fixation تعیین
fixations تعیین
budget determinant تعیین بودجه
appropriated <adj.> <past-p.> تعیین شده
provided <adj.> <past-p.> تعیین شده
avows شرط تعیین
price determination تعیین قیمت
blood types تعیین کردن
blood type تعیین کردن
blood groups تعیین کردن
predesignation تعیین قبلی
blood group تعیین کردن
identified تعیین کردن
identifies تعیین کردن
avow شرط تعیین
avowing شرط تعیین
slate تعیین کردن
slated تعیین کردن
completely specified با تعیین کامل
indentification تعیین هویت
slates تعیین کردن
job placement تعیین شغل
coefficient of determination ضریب تعیین
quantification تعیین خاصیت
assignation تعیین وقت
assignations تعیین وقت
indeterminable تعیین ناپذیر
identify تعیین کردن
moisture determination تعیین رطوبت
determining تعیین کردن
determines تعیین کردن
watermark تعیین میزان مد اب
watermarks تعیین میزان مد اب
crucially تعیین کننده
crucial تعیین کننده
indicating تعیین کننده
earmarked تعیین شده
nominative تعیین شده
titration تعیین عیار
fixes تعیین کردن
appoint تعیین کردن
appoints تعیین کردن
fix تعیین کردن
admeasurement تعیین اندازه
admensuration تعیین اندازه
identifying تعیین کردن
assignment of tasks تعیین وفایف
abounded تعیین حدودکردن
assignability قابل تعیین
ascertian تعیین کردن
abounding تعیین حدودکردن
determine تعیین کردن
typification تعیین نمونه
appointe تعیین کردن
bound تعیین کردن
abounds تعیین حدودکردن
determinative تعیین کننده
placement تعیین شغل
placements تعیین شغل
tell off تعیین کردن
nominations تعیین نامزدی
orientation تعیین موقعیت
orientation تعیین جهت
frequency determination تعیین فرکانس
frequency designation تعیین فرکانس
range determination تعیین مسافت
determination coefficient ضریب تعیین
assignments تعیین تعدادسهمیه
specified تعیین شده
demarcation تعیین حدود
locations تعیین محل جا
location تعیین محل جا
frequency assignment تعیین فرکانس
frequency allocation تعیین فرکانس
determinant تعیین کننده
nomination تعیین نامزدی
assignment تعیین تعدادسهمیه
enumeration تعیین شماره
emplacement تعیین محل
specifies تعیین کردن
specify تعیین کردن
redirection تعیین مسیر
routes تعیین خط مسیر
fix on تعیین کردن
specifying تعیین کردن
route تعیین خط مسیر
foreordainment تعیین از پیش
identification تعیین هویت
delimitation تعیین حدود
sex determination تعیین جنسیت
assessments تعیین مالیات
valorization تعیین ارزش
damage assessment تعیین خسارات
assessment تعیین مالیات
unitization تعیین واحد
redirection تعیین جهت
signification تعیین افهار
income determination تعیین درامد
appraisals تعیین قیمت
determinants تعیین کننده
determinable قابل تعیین
wage determination تعیین دستمزد
appraisal تعیین قیمت
laid on <past-p.> تعیین شده
demark تعیین حدودکردن
formulation تعیین کردن
batches مقدار
mouthfuls مقدار
values مقدار
spatter مقدار کم
mouthful مقدار
modicum مقدار کم
sprinkling مقدار کم
sups مقدار
spatters مقدار کم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com