Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
rheometer
الت سنجش سرعت جریانهای الکتریک یا خون
Other Matches
tack weld
وسیلهای برای سنجش ونمایش سرعت شفت گردنده جوش موقتی
measuring technique
متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
scalar
توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
ppi gauge
معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
foucault currents
جریانهای فوکو
local currents
جریانهای فوکو
eddy currents
جریانهای فوکو
dielectric
دی الکتریک
dielectric loss factor meter
دی الکتریک
wake
جریانهای حلقوی بال
vortex drag
پسای جریانهای حلقوی
wakes
جریانهای حلقوی بال
waked
جریانهای حلقوی بال
low level switch
کلید جریانهای ضعیف
k
ثابت دی الکتریک
condenser dielectric
دی الکتریک خازن
faradization
تحریک با الکتریک
faradism
تحریک با الکتریک
mica dielectric
دی الکتریک میکا
dielectric absorption
جذب دی الکتریک
ideal dielectric
دی الکتریک ایده ال
permittivity
ثابت دی الکتریک
electric foil
فلوره الکتریک
dielectric strength
استحکام دی الکتریک
dielectric strength
قدرت دی الکتریک
dielectric loss
اتلاف دی الکتریک
dielectric hysteresis
پسماند دی الکتریک
relative permittivity
ضریب دی الکتریک
dielectric current
جریان دی الکتریک
dielectric constant
ثابت دی الکتریک
counted
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
count
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
burbles
جریانهای گردابی و اشفته درسیال
burbled
جریانهای گردابی و اشفته درسیال
counting
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
counts
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
burble
جریانهای گردابی و اشفته درسیال
burbling
جریانهای گردابی و اشفته درسیال
low loss capacitor
خازن با تلفات دی الکتریک کم
relative dielectric constant
ثابت دی الکتریک نسبی
dischrger
الت تولید جریان الکتریک
diapositive
تولید حرارت توسط جریانهای با فرکانس زیاد
photo electric
وابسته به تاثیر نورو الکتریک باهم
electro statics
علم خواص الکتریک هنگام بیحرکتی
omnibus wire
سیمی که همگی جریان الکتریک از ان می گذرد
voltage
نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
voltages
نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
combined speed indicator
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
conical flow
تئوری جریانهای مافوق صوت روی صفحات مسطح گوشه دار
burning rate
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
drags
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
common flow afterburner
توربوفن تقویت شده
[که در آن جریانهای مرکزی و محیطی بعد از پس سوز با یکدیگرترکیب می شوند.]
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
true air speed
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
tachometer
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
rate of flame propagation
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
dielectric heating
گرمای ایجاد شده در یک دی الکتریک که تحت تاثیر میدان فرکانسهای زیاد اچ اف قراردارد
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
subsonic
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerate
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating
سرعت دادن سرعت گرفتن
electrodynamics
شاخهای از علم فیزیک که درباره اثرات جریان برق برمعناطیس یا روی جریانهای الکتریکی دیگر یاروی خودشان بحث میکند
mach hold
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
critical mach number
عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
diode
قطعه الکترونیکی که به جریان الکتریک اجازه عبور از یک جهت ونه جهت دیگر میدهد
transonic
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
vortex breakdown/brust
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
cumulus
ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
cumuli
ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
declared speed
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
evaluations
سنجش
measurements
سنجش
scalar
سنجش
measurment
سنجش
assays
سنجش
degress of comparison
سنجش
appraisal
سنجش
assessment
سنجش
evaluation
سنجش
assessments
سنجش
assay
سنجش
ponders
سنجش
deliberations
سنجش
scaling
سنجش
ponderation
سنجش
measure
سنجش
ponderingly
با سنجش
poneration
سنجش
ponder
سنجش
pondered
سنجش
pondering
سنجش
g
سنجش
deliberation
سنجش
measurement
سنجش
appraisals
سنجش
evalution
سنجش
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
ponderability
سنجش پذیری
measurable
سنجش پذیر
metage
حق سنجش قپانداری
voltage measuring
سنجش فشارالکتریکی
measurment
سنجش اندازه
measuring voltage
فشار سنجش
assay
ازمایش سنجش
sociometry
سنجش افکاراجتماعی
comparison
تطبیق سنجش
pulmometry
سنجش گنجایش شش
assays
ازمایش سنجش
surveyor's chain
زنچیر سنجش
rating
سنجش توان
ponderable
قابل سنجش
method of measurment
روش سنجش
comparisons
تطبیق سنجش
measuring unit
واحد سنجش
incommensurable
سنجش ناپذیر
measuring coil
بوبین سنجش
measuring current
جریان سنجش
accuracy to gage
دقت سنجش
measuring diaphragm
دیافراگم سنجش
measuring diaphragm
ممبران سنجش
measuring error
خطای سنجش
measuring frequency
فرکانس سنجش
measuring generator
مولد سنجش
measuring junction
محل سنجش
graduated steel straight edge
شینه سنجش
font metric
سنجش فونت
measuring circuit
مدار سنجش
measuring cable
کابل سنجش
comparative measurement
سنجش مقایسهای
precision measurment
سنجش دقیق
indirect measurement
سنجش غیرمستقیم
clocked
با سنجش زمان
biometrics
زیست سنجش
colorimetry
سنجش رنگ
frequency measurement
سنجش فرکانس
meters
وسیله سنجش
meter
وسیله سنجش
comparative measurement
سنجش قیاسی
market appraisal
سنجش بازار
high accuracy measurement
سنجش دقیق
measuring junction
نقطه سنجش
measuring unit
عضو سنجش
measuring system
سیستم سنجش
ratings
سنجش توان
delib erator
سنجش کننده
volumetric analysis
سنجش حجمی
voltage measuring
سنجش ولتاژ
measuring technique
روش سنجش
emergency measure
سنجش اضطراری
measuring technique
تکنیک سنجش
depth measurement
سنجش گودی
measuring thermocouple
ترموکوپل سنجش
measuring thermocouple
عنصرحرارتی سنجش
measuring transductor
ترانسدوکتور سنجش
datum line
خط مبنای سنجش
measuring relay
رله سنجش
measuring position
محل سنجش
measuring range
حیطه سنجش
measuring range
ناحیه ی سنجش
measuring point
نقطه سنجش
measuring rectifier
یکسوکننده سنجش
measuring period
دوره سنجش
measuring period
مدت سنجش
measuring sensitivity
حساسیت سنجش
measuring method
اسلوب سنجش
measuring switch
کلید سنجش
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
eudiometry
سنجش اکسیژن هوا
optical measuring system
سیستم سنجش نوری
miles
مقیاس سنجش مسافت
clocked input
ورودی با سنجش زمان
instrumentation
کاربرد وسائل سنجش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com