Dictiornary-Farsi | الت سنجش چربی شیر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
butyrometer	الت سنجش چربی شیر


Other Matches

measuring technique	متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
lipoma	تومر خوش خیم چربی غده چربی
fat soluble	قابل حل در چربی محلول در حلالهای چربی
degreasing	پاک کردن مواد روغنی به وسیله ضد چربی کم کردن چربی
scalar	توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
ppi gauge	معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
fats	چربی چربی دار
fatter	چربی چربی دار
fattest	چربی چربی دار
fat	چربی چربی دار
lipid	چربی
greasily	با چربی
greasiness	چربی
greased	چربی
grease	چربی
lipide	چربی
adiposeness or diposity	چربی
meagre	بی چربی
greasy	چربی
oiliness	چربی
myelin	چربی پی
creaminess	چربی
oils	چربی
oiling	چربی
oil	چربی
fatless	بی چربی
thinnest	کم چربی
fat	چربی
thin	کم چربی
thinned	کم چربی
lubricous	چربی
thinners	کم چربی
thins	کم چربی
fattest	چربی
fatter	چربی
fats	چربی
greasing	چربی
fatness	چربی
meager	بی چربی
whipping cream	خامهی پر چربی
fat is insoluble in water	چربی در اب حل نمیشود
wool grease	چربی پشم
adipocere	چربی لاش
wool fat	چربی پشم
aliphatic	چربی دار
suint	چربی پشم
adipose tissue	بافت چربی
skim milk	شیر بی چربی
adipic	وابسته به چربی
vegtable fat	چربی گیاهی
blackheads	چربی دانه
blackhead	چربی دانه
casein	پنیر بی چربی
animal fat	چربی حیوانی
comedo	چربی دانه
leather head	چربی دانه
sebaceous	چربی دار
degreasing	اب کردن چربی
grease	روغن چربی
fattiness	خاصیت چربی
flense	چربی گرفتن از
grease trap	چربی گیر
grease trap	بازیابی چربی
lipuria	چربی در پیشاب
greasing	روغن چربی
lipoid	شبه چربی
lipophilic	چربی گرای
lipomatous	چربی مانند
lipotropic	چربی سوز
lipophilic	چربی دوست
greased	روغن چربی
lard	چربی خوک
fatty	چربی مانند
adipose tissue	چربی حیوانی پیه
blobber	چربی یاپیه نهنگ
greasily	به شکل روغن یا چربی
emulsions	ذرات چربی دراب
unsaturated fat	چربی اشباع نشده
saturated fats	چربی اشباع شده
saturated fat	چربی اشباع شده
lubricity	شهوانی بودن چربی
emulsioning	ذرات چربی دراب
lipolysis	تجزیه وتحلیل چربی
fatback	چربی پشت خوک
emulsion	ذرات چربی دراب
emulsioned	ذرات چربی دراب
blubbered	چربی اوردن هایهای گریستن
lard	گوشت خوک چربی زدن
blubbering	چربی اوردن هایهای گریستن
blubber	چربی اوردن هایهای گریستن
blubbers	چربی اوردن هایهای گریستن
poly unsaturated fat	پلی چربی اشباع نشده
lanoloin	چربی پشم که در ارایش مورداستعمال دارد
lardon	تکه چربی که لای گوشت گذارند
lardoon	تکه چربی که لای گوشت گذارند
I clinched a lucrative deal.	معامله چربی ( شیرینی ) انچام دادم
pate de foie gras	خمیر چربی جگر غاز ودنبلان
blubbering	چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubber	چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
lipoprotein	مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
greasing	روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
grease	روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
greased	روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
blubbers	چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
suet	چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
lactoscope	شیرازما اسباب ازمایش پاکی یا چربی شیر
blubbered	چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
ponder	سنجش
evalution	سنجش
assays	سنجش
pondering	سنجش
ponders	سنجش
deliberation	سنجش
deliberations	سنجش
assessment	سنجش
pondered	سنجش
g	سنجش
measure	سنجش
evaluation	سنجش
assessments	سنجش
degress of comparison	سنجش
measurement	سنجش
ponderingly	با سنجش
evaluations	سنجش
appraisal	سنجش
appraisals	سنجش
scalar	سنجش
ponderation	سنجش
poneration	سنجش
measurment	سنجش
measurements	سنجش
scaling	سنجش
assay	سنجش
myelin sheath	ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
lipotropic	موادی که سبب دخول چربی در واکنشهای بدن میگردند
lipid	مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
lipide	مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
measuring frequency	فرکانس سنجش
measuring error	خطای سنجش
measuring diaphragm	دیافراگم سنجش
measuring diaphragm	ممبران سنجش
measuring current	جریان سنجش
market appraisal	سنجش بازار
measuring coil	بوبین سنجش
measuring cable	کابل سنجش
measuring circuit	مدار سنجش
measuring generator	مولد سنجش
measuring junction	محل سنجش
measuring transductor	ترانسدوکتور سنجش
measuring unit	عضو سنجش
measuring unit	واحد سنجش
measuring voltage	فشار سنجش
measurment	سنجش اندازه
metage	حق سنجش قپانداری
method of measurment	روش سنجش
volumetric analysis	سنجش حجمی
voltage measuring	سنجش فشارالکتریکی
ponderable	قابل سنجش
surveyor's chain	زنچیر سنجش
pulmometry	سنجش گنجایش شش
voltage measuring	سنجش ولتاژ
sociometry	سنجش افکاراجتماعی
measuring thermocouple	عنصرحرارتی سنجش
measuring technique	تکنیک سنجش
measuring method	اسلوب سنجش
measuring period	مدت سنجش
measuring period	دوره سنجش
measuring point	نقطه سنجش
measuring thermocouple	ترموکوپل سنجش
measuring position	محل سنجش
measuring range	حیطه سنجش
measuring range	ناحیه ی سنجش
measuring rectifier	یکسوکننده سنجش
measuring relay	رله سنجش
measuring sensitivity	حساسیت سنجش
measuring switch	کلید سنجش
measuring system	سیستم سنجش
measuring technique	روش سنجش
ponderability	سنجش پذیری
datum line	خط مبنای سنجش
graduated steel straight edge	شینه سنجش
colorimetry	سنجش رنگ
rating	سنجش توان
frequency measurement	سنجش فرکانس
font metric	سنجش فونت
ratings	سنجش توان
comparative measurement	سنجش قیاسی
comparison	تطبیق سنجش
comparisons	تطبیق سنجش
measurable	سنجش پذیر
accuracy to gage	دقت سنجش
emergency measure	سنجش اضطراری
comparative measurement	سنجش مقایسهای
depth measurement	سنجش گودی
delib erator	سنجش کننده
biometrics	زیست سنجش
assay	ازمایش سنجش
indirect measurement	سنجش غیرمستقیم
incommensurable	سنجش ناپذیر
assays	ازمایش سنجش