English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
awn الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
Other Matches
chitin جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
colony گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند [زیست شناسی]
groveler خزنده
reptant خزنده
creepers خزنده
creeping خزنده
groveller خزنده
masculine gender مذکر
reptilian خزنده
crawly خزنده
masculine مذکر
male مذکر
creeper خزنده
herpetology خزنده شناسی
hidden inflation تورم خزنده
masculine gender جنس مذکر
masculinely به شکل مذکر
decumbent گیاه خزنده
kingcup الاله خزنده
creeping schizophrenia اسکیزوفرنی خزنده
creeping move حرکت خزنده
creeping inflation تورم خزنده
crawlingly خزنده وار
reptiles حیوان خزنده
reptile حیوان خزنده
masculinize مذکر کردن
matthew اسم مذکر
worm خزنده خزیدن
wormed خزنده خزیدن
worms خزنده خزیدن
masc مخفف مذکر
oliver اسم خاص مذکر
timothy اسم خاص مذکر
peter : اسم خاص مذکر
Douglas اسم خاص مذکر
Stanley اسم خاص مذکر
creeping mine مین خزنده دریایی
crawler type tractor تراکتور نوع خزنده
Sydney اسم خاص مذکر
thomas اسم خاص مذکر
hector اسم خاص مذکر
hectors اسم خاص مذکر
lukan اسم خاص مذکر
lucan اسم خاص مذکر
hectoring اسم خاص مذکر
paul اسم خاص مذکر
herpetologist متخصص خزنده شناسی
hectored اسم خاص مذکر
tommy اسم خاص مذکر توماس
crawl drive محرک وسیله نقلیه خزنده
crawl type vehicle وسیله نقلیه نوع خزنده
pyxie بوته خزنده وهمیشه بهار
neuters اسم یاصفتی که نه مذکر و نه مونث است
zoysia چمن خزنده پایای نواحی گرمسیر
neutered اسم یاصفتی که نه مذکر و نه مونث است
neuter اسم یاصفتی که نه مذکر و نه مونث است
priapus خدای قدرت تناسلی جنس مذکر
neutering اسم یاصفتی که نه مذکر و نه مونث است
serge پارچه صوف پشمی "سرجیوس " اسم خاص مذکر
android نام یک ادم مکانیکی که شبیه انسان مذکر است
sea skimmer موشکی که در روی سطح اب سینه مال حرکت میکند موشک خزنده
several بعضی
cretain بعضی
divers بعضی
some بعضی
allegedly بنابگفتهء بعضی
occasionally <adv.> بعضی ازاوقات
frequently [quite often] <adv.> بعضی ازاوقات
once in a while <adv.> بعضی ازاوقات
sometimes بعضی مواقع
sometimes بعضی اوقات
alleged بنابگفتهء بعضی
piezoelectric ارتباط در بعضی موادکریستالی
Some children are afraid of the dark. بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
cutin پوشش خارجی بعضی گیاهان
bell-conopy [سقف بعضی از ناقوسها با سنتوری]
nurse a grudge <idiom> احساس تنفر از بعضی مردم را داشتن
hookup تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
megaspore هاگدان بزرگ وغیرجنسی بعضی سرخسها
proconsul افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی
hyposensitize کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
vanishes بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishing بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanished بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
zonate واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
draft mode چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
index number مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
stenosis تنگ شدن یا انقباض بعضی از مجراهای بدن
bote حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
vanish بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
goat antelope نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
faunology جانوران
crawlers وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
... however sometimes it just can't be helped. ... اما بعضی وقتها واقعا کاریش نمی شه کرد.
myelin sheath ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
animality زندگی جانوران
bimana جانوران دودست
halobiont جانوران اب شور
acephali جانوران بیسر
kits بچه جانوران
kit بچه جانوران
arachnida جانوران عنکبوتی
animals kingdom جهان جانوران
implacentalia جانوران بی جفت
animalist پیکرنمای جانوران
animal kingdom جهان جانوران
invertebrata جانوران بی مهره
lights ریه جانوران
herbivora جانوران علفخوار
faunae مربوط به جانوران
menagerie نمایشگاه جانوران
vermin جانوران موذی
menageries نمایشگاه جانوران
faunistic وابسته به جانوران
faunis الهه جانوران
zoodvnamics فیزیولوژی جانوران
zooplankton جانوران شناور
filter چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
filters چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
zone ride کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
cabin blower در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
neural net مدل ریاضی بعضی پدیده هاکه رفتار عصبی دارند
tuning pipe نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
occasional وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه
verminous پر از حشرات یا جانوران موذی
oestrum شهوت ومستی جانوران
neontology بررسی جانوران مانده
pachyder mata جانوران پوست کلفت
pincer عضو گازانبری جانوران
wild beasts جانوران وحشی وحوش
underbody پایین تنه جانوران
claw سرپنجه جانوران ناخن
terrarium نمایشگاه جانوران خشکی
zootaxy طبقه بندی جانوران
clawing سرپنجه جانوران ناخن
clawed سرپنجه جانوران ناخن
claws سرپنجه جانوران ناخن
zooid جانورسان شبیه جانوران
to water [horses, cattle, etc.] آب دادن [به جانوران بومی]
king of beasts پادشان جانوران :شیر
biosystematic رده بندی جانوران
articulata جانوران حلقه دار
arthropoda جانوران مفصل دار
animal husband پرورش جانوران اهلی
instinct هوش طبیعی جانوران
instincts هوش طبیعی جانوران
White Paper کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Papers کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
autoharp سنتوری که در ان بعضی ازسیمها را خفه میکنند تاسیمهای ازاد صدا کنند
microorganism جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
weasel جانوران پستاندار شبیه راسو
gamekeeper متصدی جانوران شکاری قرقچی
microorganisms جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
zoometry اندازه گیری اندامهای جانوران
vivarium جای نگاهداری جانوران زمینی
epizootic منتشر شونده درمیان جانوران
gamekeepers متصدی جانوران شکاری قرقچی
weasels جانوران پستاندار شبیه راسو
aquaria نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
achordata جانوران فاقد ستون فقرات
animalcular وابسته به جانوران ذره بینی
To kI'll animals for food . جانوران را برای غذا کشتن
aquarium نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
limnologist زیست شناس جانوران اب شیرین
lorica پوسته سخت حافظ جانوران
aquariums نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
somite حلقه یابند بدن جانوران
seafood غذاهای مرکب از جانوران دریایی
diaeresis دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
dieresis دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
zootechny روش تربیت و رام کردن جانوران
zootechnics فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
incestuous وابسته به جفت گیری جانوران از یک جنس
humane killer تپانچه ویژه برای بی زجرکشتن جانوران
zootechny فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
polyzoic مرکب از شبه جانوران بسیار پرزیوگانی
polyphagous تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
zootechnics روش تربیت ورام کردن جانوران
zoography علم توصیف جانوران وخوی انان
deadfall دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
verminate تولید حشرات یا جانوران موذی کردن
fauna کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
foot and mouth یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
rodenticide دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
foraminifer جنسی از جانوران ریز ریشه پای
crown colony بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
microspacing خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
rule of reason تفسیر کردن قانون به طورغیر عادلانه به منظور حفظ بعضی انحصارات غیر قانونی
pinfold جانوران ولگرد درتوقیف گاه نگاه داشتن
lethal chamber اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران
outbreed جفت گیری کردن انواع مختلف جانوران
sea fire شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
chine مهره استخوان پشت جانوران گوشت مازه
Are animals able to think ? آیا جانوران قادربه فکر کردن هستند ؟
pond life جانوران بی مهره [که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
herd book نژادنامه برخی جانوران همچون گاو وخوک
inbreed پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
Aborigines سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی
antibiotics مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com