Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English
Persian
play
الت موسیقی نواختن
played
الت موسیقی نواختن
playing
الت موسیقی نواختن
plays
الت موسیقی نواختن
Search result with all words
trio
قطعه موسیقی مخصوص نواختن یاخواندن سه نفر
trios
قطعه موسیقی مخصوص نواختن یاخواندن سه نفر
Other Matches
play by ear
<idiom>
توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
to sight-read something
از روی ورقه
[نت موسیقی]
آلت موسیقی بازی کردن
melody
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melodies
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
musicom
یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
MIDI Mapper
برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
MIDI file
فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
sound
نواختن
soundest
نواختن
sounds
نواختن
to sund a note
نواختن یک نت
sounded
نواختن
strike up
نواختن
blow
وزش نواختن
jazz
جاز نواختن
cymbal
باسنج نواختن
recitative
به تنهایی نواختن
blows
وزش نواختن
to blow atrumpet
نواختن شیپور
executing
نواختن نمایش دادن
executes
نواختن نمایش دادن
executed
نواختن نمایش دادن
strum
نواختن ساز زهی
strummed
نواختن ساز زهی
strums
نواختن ساز زهی
strumming
نواختن ساز زهی
execute
نواختن نمایش دادن
boogie woogie
نواختن پیانو باضربات تند وضربهای
to play in or out
با نواختن ارغنون یا سازدیگرواردیا خارج کردن
played
نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
playing
نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
play
نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
plays
نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
lyrical
مناسب برای نواختن یاخواندن باچنگ
duets
دونفری خواندن دونفری نواختن
duet
دونفری خواندن دونفری نواختن
music
موسیقی
ear for music
موسیقی
treble clef
موسیقی
ragtime
در موسیقی
treble staff
موسیقی
ambient music
موسیقی پس زمینه
carillons
زنگهای موسیقی
quire
گروه کر
[موسیقی]
opus
قطعه موسیقی
musical instrument
الت موسیقی
opuses
قطعه موسیقی
concerto
قطعه موسیقی
play music
موسیقی ساختن
ragtime
موسیقی ضربی
music halls
سالن موسیقی
background music
موسیقی پس زمینه
musical instruments
الت موسیقی
music hall
سالن موسیقی
background sound
موسیقی پس زمینه
background sound
موسیقی متن
background music
موسیقی متن
ambient music
موسیقی متن
concertos
قطعه موسیقی
musician
موسیقی دان
boogieing
موسیقی راک
boogied
موسیقی بوگی
boogied
موسیقی راک
boogie
موسیقی بوگی
boogie
موسیقی راک
boleros
موسیقی بولرو
unvocal
بدون موسیقی
music synthesizer
ایجادکننده موسیقی
music therapy
موسیقی درمانی
musical ability
توانش موسیقی
musical language
زبان موسیقی
musicality
برابری با موسیقی
musicality
ذوق موسیقی
musicalness
برابری با موسیقی
musicologist
موسیقی شناس
musicology
موسیقی شناسی
instrumentally
با الت موسیقی
instructor of music
مشاق موسیقی
musicians
موسیقی دان
make music
موسیقی ساختن
chamber music
موسیقی مجلسی
subdominant
نت چهارم موسیقی
computer music
موسیقی کامپیوتری
musicalness
ذوق موسیقی
devotion to music
دلبستگی به موسیقی
electronic music
موسیقی الکترونیکی
euterpe
الهه موسیقی
fa
چهارمین نت موسیقی
discos
موسیقی دیسکو
disco
موسیقی دیسکو
boogies
موسیقی بوگی
boogies
موسیقی راک
boogieing
موسیقی بوگی
noteless
غیر موسیقی
carillon
زنگهای موسیقی
prick
نقطه نت موسیقی
jazz
موسیقی جاز
beat
ضربت موسیقی
philharmonic
عاشق موسیقی
pricked
نقطه نت موسیقی
pricking
نقطه نت موسیقی
forte
موسیقی بلند
pricks
نقطه نت موسیقی
note
نت موسیقی نوشتن
beats
ضربت موسیقی
notes
نت موسیقی نوشتن
fortes
موسیقی بلند
noting
نت موسیقی نوشتن
timpano
دهل
[ساز موسیقی]
kettledrums
کوسها
[ساز موسیقی]
timpano
کوس
[ساز موسیقی]
timpani
کوسها
[ساز موسیقی]
kettledrums
دهل ها
[ساز موسیقی]
to harp
چنگ زدن
[موسیقی]
to play
[the]
harp
چنگ زدن
[موسیقی]
tablature
نوعی علائم موسیقی
talent for musics
استعداد یا ذوق موسیقی
tin pan alley
جماعت موسیقی دانان
timpani
تیمپانی ها
[ساز موسیقی]
timpani
دهل ها
[ساز موسیقی]
anvil
سندان
[آلت موسیقی]
kettledrums
تیمپانی ها
[ساز موسیقی]
stroke
[guitar]
زدن
[گیتار]
[موسیقی]
soul music
موسیقی مذهبی سیاهپوستان
soundtrack
موسیقی ضبط شده
soundtracks
موسیقی ضبط شده
Beautiful music ( weather ) .
موسیقی ( هوای ) قشنگ
duo
اواز یا موسیقی دونفری
serenades
قطعه موسیقی عاشقانه
serenaded
قطعه موسیقی عاشقانه
serenade
قطعه موسیقی عاشقانه
etude
قطعهء موسیقی کوتاه
wind instruments
الات موسیقی بادی
wind instrument
الات موسیقی بادی
marching
موسیقی نظامی یا مارش
gavote
موسیقی این رقص
marches
موسیقی نظامی یا مارش
marched
موسیقی نظامی یا مارش
march
موسیقی نظامی یا مارش
noting
اهنگ صدا نت موسیقی
glockenspiel
نوعی الت موسیقی
notes
اهنگ صدا نت موسیقی
immusical
خارج ازقواعد موسیقی
bandsmen
عضو دستهء موسیقی
banstand
محل دستهء موسیقی
duos
اواز یا موسیقی دونفری
castanet
یک نوع الت موسیقی
dulcet
نوعی الت موسیقی
symphony
قطعه طولانی موسیقی
symphonies
قطعه طولانی موسیقی
reed
الت موسیقی بادی
bandsman
عضو دستهء موسیقی
musically
مطابق اصول موسیقی
plainsong
سرودمناجاتی و بدون موسیقی
octave
نتهای هشتگانه موسیقی
bands
دستهء موسیقی اتحاد
octaves
نتهای هشتگانه موسیقی
band
دستهء موسیقی اتحاد
lyrical
غزلی موسیقی یا شعربزمی
serenading
قطعه موسیقی عاشقانه
intermezzo
قطعه موسیقی کوتاه
melodies
صدای موسیقی نوا
postlude
قطعه موسیقی پایان
gavotte
موسیقی این رقص
percussion instrument
الات موسیقی ضربی
note
اهنگ صدا نت موسیقی
duet
قطعه موسیقی یا اوازدونفری
duets
قطعه موسیقی یا اوازدونفری
chime
ترتیب زنگهای موسیقی
medleys
قطعه موسیقی مختلط
medley
قطعه موسیقی مختلط
melody
صدای موسیقی نوا
chiming
ترتیب زنگهای موسیقی
chimed
ترتیب زنگهای موسیقی
chimes
ترتیب زنگهای موسیقی
euphonium
یکجورالت موسیقی بادی
combos
دسته کوچک موسیقی جاز
fugues
نوعی الت بادی موسیقی
accent mark
یکی از علائم تکیه در موسیقی
sext
یک ششم نوعی الت موسیقی
harmonicas
الت موسیقی شبیه سنتور
combo
دسته کوچک موسیقی جاز
range of music
حدود یا میدان علم موسیقی
reed organ
یکنوع الت موسیقی بادی
fugue
نوعی الت بادی موسیقی
preattunement
کوک از قبل
[آلت موسیقی]
harmonica
الت موسیقی شبیه سنتور
go-go
وابسته به رقصگر موسیقی راک
masque
نمایش توام با موسیقی ورقص
offbeat
قطعه موسیقی ناهماهنگ مغایر
go-go
وابسته به رقص با موسیقی راک
orpheus
ارفیوس موسیقی دادن و شاعر
saxophone
نوعی الت موسیقی بادی
musical instrument digital interface
میانجی رقمی الات موسیقی
nocturnes
قطعه موسیقی دل انگیزو رویایی
phrasing
ترتیب بندی قطعات موسیقی
saxophones
نوعی الت موسیقی بادی
He is a mediocre musician .
موسیقی دان پرمایه یی نیست
cithara
یکنوع الت موسیقی قدیمی
glee
ساز و نواز اسباب موسیقی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com