English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
og الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت
Other Matches
hibernicism ضرب المثل یا گفتار ایرلندی ملیت ایرلندی
minute book دفتر یاد داشت یاد داشت نامه
paddy ایرلندی
Irishwomen زن ایرلندی
Irish ایرلندی
irish man ایرلندی
paddies ایرلندی
Irishwoman زن ایرلندی
irish bridge پل ایرلندی
irish gaelic ایرلندی
irish woman زن ایرلندی
Irishman مرد ایرلندی
Irishmen مرد ایرلندی
milesian مرد ایرلندی
shamrocks شبدر ایرلندی
shamrock شبدر ایرلندی
hibernian ایرلندی زبان
pot(heen ویسکی قاچاقی ایرلندی
Cashel [استحکامات دفاعی ایرلندی]
hurler بازیگر هاکی ایرلندی
irishize ایرلندی ماب کردن
bogtrotter باطلاق کردیعنی ایرلندی
kil حجره راهب ایرلندی
eric خون بهای ایرلندی
irish terrier سگ کوچک ایرلندی ازنژاد تریر
rapparee سرباز اجیر و سیار ایرلندی
irishism عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
kern پیاده سبک اسحله ایرلندی روستایی
ceilidh مهمانیهمراهبا رقصو آواز اسکاتلندیو ایرلندی
one-time پیشین
primeval پیشین
fore پیشین
anterior پیشین
apriori پیشین
ventral پیشین
ci devant پیشین
pristine پیشین
primitive پیشین
antecedent پیشین
antecedents پیشین
previous پیشین
irish coffee قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
cottier روستایی ایرلندی که کلبهای اجاره کرده است
the old ways رسمهای پیشین
prior پیشین جلوی
the days of old روزگار پیشین
foretime روزگار پیشین
primogenitors نیاکان پیشین
the magi of old مجوسیان پیشین
olden پیشین سابق
antecendent phenomenon پدیده پیشین
incisor دندان پیشین
incisive tooth دندان پیشین
langsyne در روزگار پیشین
cerebra مغز پیشین
cerebrum مغز پیشین
protext عبارت پیشین
cerebrums مغز پیشین
past master استاد پیشین
past masters استاد پیشین
instatu quo بحالت پیشین
early poets شعرای پیشین
telencephalon مغز پیشین
clochan [ساختمان مدور ایرلندی که شبیه کندوی زنبور عسل بود.]
paleocrystic یخ بسته از زمانهای پیشین
orbital frontal cortex قشر پیشین حدقهای
former قالب گیر پیشین
old boy دانش آموز پیشین
old boys دانش آموز پیشین
incisive دندان پیشین ثنایا
Dahomey نام پیشین کشور بنین
to rest on ones laurels بجایزههای پیشین خودخرسند بودن
to run the f. جاده پیشین رادوباره رفتن
track record آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
constable of france فرمانده کل قوادرغیاب پادشاهان پیشین فرانسه
track records آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
prestation خدمتی که درزمان پیشین دربرابرمالیات انجام می دادند
telegraph alphabet الفبای تلگراف
phonetic alphabet الفبای صوتی
phonetic alphabet الفبای مکالماتی
Roman alphabet الفبای لاتین
manual alphabet الفبای انگشتی
telegraphic alphabet الفبای تلگراف
futhorc الفبای فوتارک
embossed alphabet الفبای برجسته
finger alphabet الفبای انگشتی
deaf and dumb alphabet الفبای کروگنگ
IPA الفبای آوانگار بینالمللی
phonetic alphabet الفبای صوتی یا اوایی
five unit code الفبای پنج گانه
P, p (P's, p's) حرف شانزدهم الفبای انگلیسی
m سیزدهمین حرف الفبای انگلیسی
Q, q (Q's, q's) حرف هفدهم الفبای انگلیسی
omega اخرین حرف الفبای یونانی
D, d (D's, d's) حرف چهارم الفبای انگلیسی
o پانزدهمین حرف الفبای انگلیسی
nu سیزدهمین حرف الفبای یونانی
beta دومین حرف الفبای یونانی
n چهاردهمین حرف الفبای انگلیسی
R, r (R's, r's) حرف هجدهم الفبای انگلیسی
mu حرف دوازدهم الفبای یونانی
S, s (S's, s's) حرف نوزدهم الفبای انگلیسی
N, n (N's, n's) حرف چهاردهم الفبای انگلیسی
B, b (B's, b's) حرف دوم الفبای انگلیسی
A, a (A's, a's) حرف اول الفبای انگلیسی
O, o (O's, o's) حرف پانردهم الفبای انگلیسی
E, e (E's, e's) حرف پنجم الفبای انگلیسی
F, f (F's, f's) حرف ششم الفبای انگلیسی
G, g (G's, g's) حرف هفتم الفبای انگلیسی
s نوزدهمین حرف الفبای انگلیسی
qoph نوزدهمین حرف الفبای عبری
q هفدهمین حرف الفبای انگلیسی
I, i (I's, i's) حرف نهم الفبای انگلیسی
J, j (J's, j's) حرف دهم الفبای انگلیسی
H, h (H's, h's) حرف هشتم الفبای انگلیسی
T, t (T's, t's) حرف بیستم الفبای انگلیسی
K, k (K's, k's) حرف یازدهم الفبای انگلیسی
L, l (L's, l's) حرف دوازدهم الفبای انگلیسی
M, m (M's, m's) حرف سیزدهم الفبای انگلیسی
C, c (C's, c's) حرف سوم الفبای انگلیسی
e پنجمین حرف الفبای انگلیسی
j دهمین حرف الفبای انگلیسی
k یازدهمین حرف الفبای انگلیسی
g حرف هفتم الفبای انگلیسی
alpha حرف اول الفبای یونانی
I نهمین حرف الفبای انگلیسی
f ششمین حرف الفبای انگلیسی
epsilon پنجمین حرف الفبای یونانی
d حرف چهارم الفبای انگلیسی
h هشتمین حرف الفبای انگلیسی
betas دومین حرف الفبای یونانی
gamma حرف سوم الفبای یونانی
lambda یازدهمین حرف الفبای یونانی
gammas حرف سوم الفبای یونانی
l دوازدهمین حرف الفبای انگلیسی
alphas حرف اول الفبای یونانی
sanhedrim سهندرین :دادگاه وشورای عالی بنی اسرائیل دراورشلیم درزمانهای پیشین
article had two notes داشت
conservation داشت
W, w (W's, w's) حرف بیستو سوم الفبای انگلیسی
U, u (U's, u's) حرف بیست و یکم الفبای انگلیسی
V, v (V's, v's) حرف بیستو دوم الفبای انگلیسی
iota حرف نهم الفبای یونانی نقطه
x حرف بیست و چهارم الفبای انگلیسی
u بیست و یکمین حرف الفبای انگلیسی
w بیست و سومین حرف الفبای انگلیسی
y بیست و پنجمین حرف الفبای انگلیسی
i , i حرف نهم الفبای انگلیسی برابر با
X, x (X's, x's) حرف بیستو چهارم الفبای انگلیسی
Y, y (Y's, y's) حرف بیستو پنجم الفبای انگلیسی
v حرف بیست و دوم الفبای انگلیسی
p شانزدهمین حرف الفبای زبان انگلیسی
Z, z (Z's, z's) حرف بیستو ششم الفبای انگلیسی
expectation چشم داشت
note book دفتریاد داشت
apanage اختصاص داشت
when will women have the vote? خواهند داشت
factum یاد داشت
dwelt منزل داشت
expectantly با چشم داشت
without letted باز داشت
expectations چشم داشت
durst زهره داشت
he loved her dear اوبسیاردوست داشت
he adored that woman ان زن رابسیاردوست می داشت
talented درون داشت
talents درون داشت
talent درون داشت
pi حرف شانزدهم الفبای یونانی عدد هشتاد
uncial وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
b دومین حرف الفبای انگلیسی که ازحروف بی صداست
z بیست و ششمین و اخرین حرف الفبای انگلیسی
to take down یاد داشت کردن
disposure نمایش عرضه داشت
to set down یاد داشت کردن
to take notes of یاد داشت برداشتن از
ephebe شهری که از 81 تا 02 سال داشت
outlook منظره چشم داشت
it had a europeanlook نمود اروپایی داشت
writing pad دسته یاد داشت
marrige of convenience پیوند با چشم داشت
i will note it down یاد داشت میکنم
block note paper دسته کاغذیاد داشت
he kept me waiting مرامنتظریامعطل نگاه داشت
to make a note of یاد داشت کردن
the dog wasled سگ بند در گردن داشت
prospectiveness چشم داشت به اینده
to make a minute of یاد داشت کردن
He was looking for you. داشت دنبالت می گشت
He looked well groomed . He had a tidy appearance . سرووضع مرتبی داشت
to minute down یاد داشت کردن
he complained with reason داشت که گله میکرد
annotator یاد داشت کننده
hush ship کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
upsilon نام حرف بیستم الفبای یونانی که بدین شکل
He was running like a madman. عین دیوانه ها داشت می دوید
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ? تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
All his belongings were stolen . هرچه داشت بردند (دزدیدند)
durst جرات داشت جسارت کرد
The girl was penciling her eyebrows . دخترک داشت ابروهایش را می کشید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com