Dictiornary-Farsi | الکترون غیر مستقر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
delocalized electron	الکترون غیر مستقر


Other Matches

put	مستقر
established	مستقر
deep seated	مستقر
based	مستقر
resident	مستقر
puts	مستقر
established right	حق مستقر
putting	مستقر
residents	مستقر
fix	مستقر شدن
stabile	مستقر وپایدار
dynamic	نیروی مستقر
resides	مستقر بودن
plant	مستقر کردن
plants	مستقر کردن
reside	مستقر بودن
resided	مستقر بودن
inposition	مستقر در موضع
positioner	مستقر کننده
determinate	مستقر شده
plant oneself	مستقر شدن
dynamically	نیروی مستقر
localized bond	پیوند مستقر
occupier	مستقر مستاجر
occupiers	مستقر مستاجر
appointed <adj.> <past-p.>	مستقر شده
applied <adj.> <past-p.>	مستقر شده
fixes	مستقر شدن
inserted <adj.> <past-p.>	مستقر شده
installed <adj.> <past-p.>	مستقر شده
deployed <adj.> <past-p.>	مستقر شده
avouch	تضمین کردن مستقر ساختن
army in the field	ارتش مستقر در صحنه عملیات
sited	قرار داشتن مستقر بودن
conus armies	ارتشهای مستقر در قاره امریکا
site	قرار داشتن مستقر بودن
theater army	ارتش مستقر در صحنه عملیات
sites	قرار داشتن مستقر بودن
guides post	نفر هادی مستقر شوید
locates	مستقر ساختن مکان یابی کردن
deployed	مستقر گسترش یافته در روی زمین
emplacement	پایگاه مستقر کردن کار گذاشتن
locate	مستقر ساختن مکان یابی کردن
settle	مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
settles	مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
bottom mine	مینی که در کف دریا مستقر میشودمین کفهای
locating	مستقر ساختن مکان یابی کردن
located	مستقر ساختن مکان یابی کردن
emplace	جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
staged crews	پرسنل هوایی یا دریایی مستقر درپایگاههای مسیر ناو یاهواپیما
zmarker beacon	نوعی برج کنترل هوایی مستقر در میدان تیر پدافندهوایی
coelectron	هم الکترون
isoelectronic	هم الکترون
electron donor	الکترون ده
negatron	الکترون
electron	الکترون
traces	رد الکترون
traced	رد الکترون
trace	رد الکترون
electrons	الکترون
electron transition	انتقال الکترون
electron transition	عبور الکترون
electron tube	لوله الکترون
electron volt	الکترون ولت
electroneutrality	الکترون خنثایی
electrophile	الکترون دوست
valence electron	الکترون فرفیت
electron mass	جرم الکترون
electron trajectory	مسیر الکترون
electron multiplier	افزاینده الکترون
electron orbit	مسیرگردش الکترون
electron pair	زوج الکترون
electron recoil	بازگشت الکترون
electron jump	پرش الکترون
electron shell	پوسته الکترون
electron spin	تنیدگی الکترون
electron spin	اسپین الکترون
electron injector	الکترون افکن
valence electron	الکترون رسانایی
nonbonding electron	الکترون ناپیوندی
nuclear electron	الکترون هسته
odd electron	الکترون منفرد
outer shell electron	الکترون بیرونی
outer shell electron	الکترون رسانایی
photo electron	الکترون نوری
photo electron	فوتو الکترون
primary electron	الکترون اولیه
mass of the electron	جرم الکترون
lone electron	الکترون تنها
isoelectronic ions	یونهای هم الکترون
free electron	الکترون ازاد
free electron	الکترون غیرپیوندی
valence electron	الکترون والانس
high energy electron	الکترون پر انرژی
initiating electron	الکترون اغازگر
inner shell electron	الکترون درونی
secondary electron	الکترون ثانوی
electron focusing	تمرکز الکترون
electron beam	شعاع الکترون
conduction electron	الکترون رسانش
density of electron	چگالی الکترون
electron conduction	هدایت الکترون
electron decay	تجزیه الکترون
concentration of electron	چگالی الکترون
electron decay	اضمحلال الکترون
electron deceleration	دیرکرد الکترون
charge of the electron	بار الکترون
bound electron	الکترون بسته
electron acceleration	شتاب الکترون
electronic concentration	غلظت الکترون
electron beam	اشعه الکترون
electron avalanche	بهمن الکترون
electron beam	باریکه الکترون
electron acceptor	الکترون پذیر
electron capture	الکترون گیراندازی
electron acceptor	پذیرنده الکترون
electron charge	بار الکترون
electron beam	پرتو الکترون
electron concentration	غلظت الکترون
electron diffraction	خمیدگی الکترون
electron emmission	انتشار الکترون
electron energy	کارمایه ی الکترون
emission	صدور الکترون
electron energy	انرژی الکترون
emissions	صدور الکترون
electron exchange	تبادل الکترون
electron emitter	منبع الکترون
electron flow	فلوی الکترون
electron flow	سیلان الکترون ها
conduction electron	الکترون رسانایی
electron distribution	پخش الکترون
antibonding electron	الکترون ضد پیوندی
electron donor	دهنده الکترون
electron drift	رانش الکترون
electron emission	صدور الکترون
electron affinity	الکترون خواهی
linear accelerator	شتابده خطی الکترون
elementary charge	بار الکترون [فیزیک]
electron attachment	پیوستگی یا وابستگی الکترون
lone pair electron	زوج الکترون ناپیوندی
secondary electron emission	پیل ثانویه الکترون
outer shell electron	الکترون لایه بیرونی
supressor grid	شبکه الکترون بند
rest mass of the electron	جرم ساکن الکترون
transmission electron micrograph	ریزنگار انتقال الکترون
unpaired electron	الکترون جفت نشده
electron accelerator	شتاب دهنده الکترون
bonding electron pair	زوج الکترون پیوندی
lone pair electron	زوج الکترون تنها
electrophilic attack	حمله الکترون دوستی
electron orbit	مدار گردش الکترون
electrophilic addition	افزایش الکترون دوستی
electroosmotic effect	اثر الکترون اسمزی
electron deceleration	کندی حرکت الکترون
electron pair	زوج الکترون حفره
electron pair bond	پیوند زوج الکترون
electron deficient molecules	مولکولهای با کمبود الکترون
electron transit time	زمان عبور الکترون
electron transfer mechanism	مکانیسم انتقال الکترون
electron spin resonance	رزونانس اسپین الکترون
electron gun	لوله پرتاب الکترون
electron pairing	زوج شدن الکترون
electron paramagnetic resonance	رزونانس پارامغناطیسی الکترون
electron multiplier	فزون ساز الکترون
electrophilic reagent	واکنشگر الکترون دوست
free electron model	الگوی الکترون ازاد
free electron gas	گاز الکترون ازاد
electron capture detector	اشکارساز الکترون گیراندازی
electron charge mass ratio	چگالی بار الکترون
electrophilic aromatic substitution	استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
Electron paramagnetic resonance [EPR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
electrosensitive	چاپ با کاغذ حساس به الکترون
quasi free electron theory	نظریه الکترون شبه ازاد
electron releasing substituent	گروه استخلافی الکترون دهنده
photon	تنها یک الکترون تابش شود
picture	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electron spin resonance [ESR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
pictures	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picturing	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electron withdrawing substituent	گروه استخلافی الکترون کشنده
pictured	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
beams	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
left hand rule for electron flow	قاعده چپگرد برای جریان الکترون
beam	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
franklin [Fr]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
electrostatic unit of charge [esu]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
statcoulomb [statC]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
electron beam	رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
right hand rule for electron flow	قاعده راست گرد برای جریان الکترون
target system	سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
vectored attacks	تک غیر مستقیم هواپیما به هدف با استفاده از هدایت یک یکان زمینی مستقر دراطراف هدف
photoemission	خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
beam	حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
charges	1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charge	1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
line flyback	اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود
klystron	لوله الکترون نوسان ساز باسرعت مدوله شده
hall effect	شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
beams	حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
tenant	یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی

delocalized electron

الکترون غیر مستقر