Dictiornary-Farsi | الکل گوگرد دار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 146 (8 milliseconds)

English	Persian
mercaptan	الکل گوگرد دار


Other Matches

brimstones	گوگرد
sulphur	گوگرد
sulfur	گوگرد
brimstone	گوگرد
brimstone	گوگرد قلمی
sulphurous	شبیه گوگرد
sulphury	مانند گوگرد
suphuretted	گوگرد دار
brimstones	گوگرد قلمی
sulphurize	گوگرد زدن
sulphuric acid	جوهر گوگرد
sulphureous	گوگرد مانند
sulphurate	گوگرد زدن
oil of vitriol	عرق گوگرد
philosophers stone	گوگرد سرخ
desulphurizing	گوگرد زدایی
desulphurize	گوگرد زدودن
desulfurization	گوگرد زدایی
sulfurate	با گوگرد امیختن
sulfuret	با گوگرد امیختن
sulfurous	شبیه گوگرد
sulfureous	دارای گوگرد
dust	گرد گوگرد
dusts	گرد گوگرد
philosophers' stone	گوگرد سرخ
dusted	گرد گوگرد
sulfur	گوگرد گوگرددار کردن
sulfureous	دارای سنگ گوگرد
desulfurization unit	واحد گوگرد زدایی
sulphurate	با گوگرد ترکیب کردن
sulfur recovery unit	واحد بازیابی گوگرد
hydrodesulfurizing	گوگرد زدایی با هیدروژن
sulphur	گوگرد گوگرددار کردن
sulfuric acid	جوهر گوگرد بفرمول 4SO 2H
sulphuret	ترکیب گوگرد باجسم بسیط
to metallizo rubber	گوگرد زدن پلاستیک و انراکشدارتر کردن
nitrosulphuric	ساخته شده از امیزش تیزاب و جوهر گوگرد
spirit of wine	الکل
spiriting	الکل
spirit	الکل
alcohol	الکل
spirits of wine	الکل
water/alcohol	الکل
monohydric alcohol	مونوهیدریک الکل
shellac solution	لاک الکل
secondary alcohol	الکل 2 درجه
methyl alcohol	متیل الکل
wood alcohol	الکل متانول
proof spirit	الکل خالص
primary alcohol	الکل 1 درجه
polyalcohol	پلی الکل
methyle alcohol	الکل متیلیک
wood spirit	الکل چوب
rectified spirit	الکل دو تقطیری
neutral spirits	الکل سفید
wood alcohol	الکل چوب
alcohol-free <adj.>	بدون الکل
trihydric alcohol	الکل چندعاملی
wet one's whistle <idiom>	نوشیدن الکل
on the wagon <idiom>	الکل ننوشیدن
hit the sauce <idiom>	الکل نوشیدن
spirituous	دارای الکل
hit the bottle <idiom>	الکل نوشیدن
spiritous	الکل دار
spirit varnish	لاک الکل
tertiary alcohol	الکل 3 درجه
alcoholic	معتادبنوشیدن الکل
anhydrous alcohol	الکل مطلق
acetylene alcohol	الکل استیلنی
acetylenic alcohol	الکل استیلنی
alcoholimeter	الکل سنج
alcoholmeter	الکل سنج
alcoholometer	الکل سنج
alcoholysis	الکل کافت
amyl alcohol	الکل امیلیک
alcoholic	دارای الکل
varnishing	لاک الکل
varnishes	لاک الکل
alcoholics	دارای الکل
alcoholics	معتادبنوشیدن الکل
lacquer	لاک الکل
lacquers	لاک الکل
absolute alcohol	الکل مطلق
varnish	لاک الکل
varnished	لاک الکل
denatured alcohol	الکل تقلیبی
dihydric alcohol	الکل دوعاملی
ethyl alcohol	الکل معمولی
glycol	الکل دهنی
ethanol	الکل معمولی
grain alcohol	الکل خالص
ethanol	الکل اتیلیک
laced	الکل زده
ethyl alcohol	الکل اتیلیک
dihydric alcohol	دی هیدرولیک الکل
methanol	الکل متیلیک
methyl alcohol	الکل متیلیک
tertiary alcohol	الکل نوع سوم
trihydric alcohol	تری هیدریک الکل
vinic	مربوط به شراب یا الکل
lacquer	لاک الکل زدن
p.v.a	پلی وینیل الکل
alcoholism	تاثیر الکل در مزاج
alcoholism	اعتیاد به نوشیدن الکل
hard drink	مشروب قوی و پر الکل
lacquers	لاک الکل زدن
kvass	ابجو کم الکل روسی
wood alcohol	الکل چوب متانول
polyhydric alcohol	پلی هیدریک الکل
strong drink	مشروب قوی و پر الکل
polyvinyl alcohol	پلی وینیل الکل
secondary alcohol	الکل نوع دوم
alcoholize	بصورت الکل دراوردن
aquavitae	الکل تصفیه نشده
primary alcohol	الکل نوع اول
ethyl alcohol	الکل اتیل دار
polyhydroxcy alcohol	الکل چند عاملی
proof	مقیاس خلوص الکل
proofs	مقیاس خلوص الکل
absolute ethyl alcohol	اتیل الکل مطلق
spirit stain	رنگ لاک الکل
alcoholize	تحت تاثیر الکل دراوردن
varnished	لاک الکل زدن به جلازدن به
varnishes	لاک الکل زدن به جلازدن به
varnishing	لاک الکل زدن به جلازدن به
The sharp smell of alcohol	بوی تند وتیز الکل
vinometer	الت سنجش الکل شراب
small beer	ابجو پست وکم الکل
methanol	الکل متیلیک بفرمول OH 3CH
methylate	بصورت الکل چوب در اوردن
varnish	لاک الکل زدن به جلازدن به
brut	دارای مقدار خیلی کمی الکل
non-alcoholic beer	آبجوی بدون الکل [غذا و آشپزخانه]
near beer [American]	آبجوی بدون الکل [غذا و آشپزخانه]
alcohol-free beer	آبجوی بدون الکل [غذا و آشپزخانه]
off the wagon <idiom>	دوباره شروع به خوردن الکل کردن
pyroxilin	یکجور باروت پنبه که در الکل اب میشود
geraniol	الکل اشباع شده مایع و معطر
acetum	حل مواد معطر درمحلولی مرکب از اسید استیک و الکل و اب
to quit something cold turkey	چیزی را یکدفعه ترک کردن [مانند سیگار یا الکل]
chaser	آب میوه یا آبجو [ یا نوشیدنی کم الکلی] که پشت مشروب قوی و پر الکل می نوشند
ether	مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
cellulose acetate	ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
lager	ابجو نارس ابجو کم الکل
lagers	ابجو نارس ابجو کم الکل