Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
drill jig
الگوی مته کاری
drilling jig
الگوی مته کاری
Search result with all words
drilling pattern
نمونه مته کاری الگوی مته کاری
Other Matches
attack pattern
الگوی تک
movement pattern
الگوی حرکتی
energy pattern
الگوی انرژی
program schema
الگوی برنامه
purchasing patterns
الگوی خرید
micro model
الگوی خرد
dynamic model
الگوی پویا
pattern of development
الگوی توسعه
two sector model
الگوی دو بخشی
neoclassical model
الگوی نئوکلاسیک
normative model
الگوی هنجاری
probabilistic model
الگوی احتمالی
demand pattern
الگوی تقاضا
vintage model
الگوی زمانی
bit pattern
الگوی بیتی
probabilistic model
الگوی تصادفی
haavelmo model
الگوی هاولمو
mathematicl model
الگوی ریاضی
field template
الگوی فیلد
macro model
الگوی کلان
conjunctive model
الگوی عطفی
stochastic model
الگوی تصادفی
stenograph
الگوی حروف
random model
الگوی تصادفی
radiation pattern
الگوی تابش
molecular model
الگوی مولکولی
bit pattern
الگوی ذرهای
econometric model
الگوی اقتصادسنجی
mathematical model
الگوی ریاضی
economic model
الگوی اقتصادی
planning model
الگوی برنامه ریزی
stimulus response model
الگوی محرک- پاسخ
s r model
الگوی محرک- پاسخ
feminiene stereotype
الگوی قالبی زنانگی
archetypes
طرح یا الگوی اصلی
balanced growth model
الگوی رشد متوازن
free electron model
الگوی الکترون ازاد
pattern construction drawing
الگوی نقشههای ساختمانی
archetype
طرح یا الگوی اصلی
fundamental motor pattern
الگوی بنیادی حرکت
noncompetitive model
الگوی غیر رقابتی
sport skill pattern
الگوی مهارت ورزشی
decision model
الگوی تصمیم گیری
micro dynamic model
الگوی خرد پویا
keyboard template
الگوی صفحه کلید
stencil plate
الگوی نقشه برداری
stick and ball model
الگوی گلوله و میله
scheme
الگوی پیش فرض
developmental motor pattern
الگوی حرکت تکوینی
vintage model
الگوی مقطع زمانی
macro dynamic model
الگوی کلان پویا
space filling molecular model
الگوی مولکولی فضا پر کن
street gauge
الگوی سطح راه
to know the ropes
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torched
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
stimulus organism response model
الگوی محرک- جاندار- پاسخ
s o r model
الگوی محرک- جاندار- پاسخ
matrixes
الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
repeating group
الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
matrix
الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
stringing
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing
میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
dithers
رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
area
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
audio
الگوی صوتی دیجیتال که روی دیسک ذخیره شده است
encoding
نمایش یک حرف یاعنصر با ترکیب یا الگوی یکتا از بیت ها در یک کلمه
areas
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
dithered
رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
dither
رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
grade
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
grades
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
glid
تذهیب کاری
[در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
dense binary code
کدی که تمام حالتهای ممکن الگوی دودوئی در ان بکار برده میشود
formats
فرآیندی که الگوی فیزیکی و ترتیب شیارها و سکتورهای روی دیسک را مشخص میکند
format
فرآیندی که الگوی فیزیکی و ترتیب شیارها و سکتورهای روی دیسک را مشخص میکند
mask
محل ذخیره سازی در کامپیوتر که حاوی الگوی بیتها به صورت ماسک است
masks
محل ذخیره سازی در کامپیوتر که حاوی الگوی بیتها به صورت ماسک است
spray
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
sprays
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
sprayed
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
spraying
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
matrix
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
matrixes
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
mediums
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
medium
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
masks
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
mask
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
lasers
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
laser
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
ebcdic
کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
controllers
وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند
controller
وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند
stencilling
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
identity
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
identities
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
rotation
جابجایی یک الگوی بیت درکلمه به چپ یا راست , بیت آخر قدیمی در بیت اول جدید قرار می گیرد
s r s model
الگوی محرک- پاسخ- محرک
plumbery
سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics
موزاییک کاری معرق معرق کاری
s s model
الگوی محرک- محرک
stimulus stimulus model
الگوی محرک- محرک
electroplating
اب کاری
curry
کاری
malfunctioned
کژ کاری
curry powders
کاری
malfunctions
کژ کاری
curries
کاری
curry powder
کاری
currie
کاری
malfunction
کژ کاری
under employment
کم کاری
plasterwork
گچ کاری
plastering
گچ کاری
effective
کاری
impotency
کاری
flower piece
گل کاری
parget
گچ کاری
slobbery
تف کاری
active
کاری
intent on doing anything
کاری
feckful
کاری
impotence
کاری
hypofunction
کم کاری
inaction
بی کاری
burnishing
صیقل کاری
chromium plating
اب کرم کاری
frustrate
بدل کاری
delicacy of touch
ریزه کاری
extrudes
چکش کاری
burnishing
پرداخت کاری
extruded
چکش کاری
working storage
حافظه کاری
metalwork
فلز کاری
ingraving
کنده کاری
extrude
چکش کاری
insagacity
ندانم کاری
cartwhip
شلاق کاری
canniness
ملاحظه کاری
work year
سال کاری
business hours
ساعت کاری
it is a soft snap
کاری ندارد
afforestation
جنگل کاری
frustrating
بدل کاری
frustrates
بدل کاری
workbenches
محیط کاری
calk
بتونه کاری
plating
روکش کاری
hammering
چکش کاری
working set
مجموعه کاری
extruding
چکش کاری
workbench
محیط کاری
workgroup
گروه کاری
lattice work
شبکه کاری
cotton plantation
پنبه کاری
counterattack
بدل کاری
crypianalysis
پنهان کاری
brocade
زری کاری
latticing
شبکه کاری
contrasuggestibility
وارون کاری
lighterage
دوبه کاری
wood carving
منبت کاری
contouring operation
فرم کاری
conservativeness
محافظه کاری
compulsiveness
مکرر کاری
lead work
سرب کاری
work area
ناحیه کاری
lay off
فصل کم کاری
sew
سوزن کاری
energetic
جدی کاری
illuminations
تذهیب کاری
latticework
شبکه کاری
in return
درعوض
[کاری]
by way of reciprocation
درعوض
[کاری]
cautiousness
احتیاط کاری
metallurgy
فلز کاری
caulking
بتونه کاری
illumination
تذهیب کاری
by way of reciprocation
به جای
[کاری]
knurled tool
ابزار اج کاری
in return
در تلافی
[کاری]
cutting off
برش کاری
cementation
سیمان کاری
cementation
سمنت کاری
by way of reciprocation
در تلافی
[کاری]
in return
به جای
[کاری]
d. touch
نازک کاری
pique
منبت کاری
to be up to the task
[to be equal to something]
<idiom>
از پس کاری برآمدن
smelting
ذوب کاری
amalgamates
ملغمه کاری
decoration
زینت کاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com