English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
kapok الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
Other Matches
natural fiber الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم]
ceiba درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
linter ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
filament الیاف [بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی]
direct dyes رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
log wood درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
surah نوعی پارچه ابریشمی زنانه ابریشم مصنوعی
floss پنبه ابریشمی
raw silk ابریشم خام [ابریشمی که صمغ آن گرفته نشده است.]
protein fiber الیاف پروتئینی [مانند ابریشم و پشم]
vat dyeing رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
processed silk ابریشم پخته [ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
vegetable fiber الیاف سلولزی [مثل پنبه و کنف]
cellulose الیاف سلولز [در پنبه کنف و غیره]
mildew کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
mimosa درخت گل ابریشم
waste silk ابریشم گجین [ابریشمی که از تفاله پیله سوراخ شده بدست می آید و دارای طول های متغیر است و کیفیت مطلوبی ندارد.]
denier دنیر [واحد اندازه گیری الیاف فیلامنت مثل ابریشم که هر نهصد متر طول آن معادل یک گرم است.]
cotton plant درخت پنبه
cork oak درخت چوب پنبه کش
staple [الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.]
cork بافت چوب پنبه درخت بلوط
corks بافت چوب پنبه درخت بلوط
hank طول مشخصی از نخ [بطور مثال یک هنک یا کلاف الیاف پنبه معادل با هشتصد و چهل یارد یا هفتصد و پنجاه و شش متر می باشد.]
willow درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
willows درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
goat hair موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
garbed in silk جامه ابریشمی پوشیده ملبس بجامه ابریشمی
dry rot پوسیدگی [خشک و فاسد شدن الیاف پنبه که در اثر رشد قارچ بر روی لیف بوجود می آید. فرش هایی که در جای رطوبتی یا گرم و شرجی قرار دارند بیشتر در معرض این آسیب دیدگی هستند.]
messaline پارچه نرم ولطیف ابریشمی ابریشمی
over dyeing [رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
burl [nep] گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
vase structure بافت سه پوده گلدانی [در بعضی از فرش های قرن دهم و یازدهم طرح های گلدانی را بصورت سه پوده می بافتند که دو پود آن پشمی و پود سوم پنبه یا ابریشم بوده است.]
flax درخت کتان الیاف کتان
wool sorting دسته بندی الیاف [بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
jute fiber [الیاف کنف که از ساقه این گیاه تیه می شوند. در فرش های ماشینی از کنف بین تار و پود استفاده می شود و در بعضی از فرش های هندی و چینی آنرا با مخلوط پنبه در تار استفاده می کنند.]
synthetic fibers الیاف شیمیایی [الیاف مصنوعی]
climbs بالا رفتن از کوه یادرخت
climbing بالا رفتن از کوه یادرخت
climb بالا رفتن از کوه یادرخت
climbed بالا رفتن از کوه یادرخت
kakemono تصویر یا نوشته روی ابریشم نقاشی روی ابریشم
asbestos پنبه نسوز پنبه کوهی
nep پرز [تل] [گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
rootery توده ریشه وکنده درخت درباغها که درخت روی ان میکارند
papaw درخت پاپااو یا درخت نخل امریکای جنوبی
underbrush درخت کوچک روینده درزیر درخت
myrica درخت شیشعان درخت موم
silky ابریشمی
sericate ابریشمی
sericeous ابریشمی
condoms ابریشمی
silken ابریشمی
silk tasseled گل ابریشمی
condom ابریشمی
grogram صوف ابریشمی
silkiness خاصیت ابریشمی
silk pile پرز ابریشمی
silk pile خامه ابریشمی
silk cloth پارچه ابریشمی
silk stocking جوراب ابریشمی
silk لباس ابریشمی
organzine قیطان ابریشمی
silk پارچه ابریشمی
levantine یکجورپارچه ابریشمی
we d. in silks ما کالای ابریشمی میفروشیم
chiffon نوعی پارچه ابریشمی
tie silk پارچه ابریشمی کراواتی
to garb oneself in silk جامه ابریشمی پوشیدن
i have a silk rug Štoo یک قالیچه ابریشمی هم دارم
shiner ستاره کلاه ابریشمی
doilies نوعی پارچه ابریشمی
velveteen مخمل نخی یا ابریشمی
doily نوعی پارچه ابریشمی
mantua نوعی پارچه ابریشمی
brocade پارچه ابریشمی گل برجسته
cotton or silk velvet مخمل نخی یا ابریشمی
d.s.c. سیم با دو روکش ابریشمی
double silk covered سیم با دو روکش ابریشمی
to rustle in silks جامه ابریشمی پوشیدن
silk tasseled گل ابریشم
silk نخ ابریشم
silk ابریشم
shantung پارچه ابریشمی خشن چینی
ninon پارچه نرم و مواج ابریشمی
silk manufactures of home کالاهای ابریشمی ساخت میهن
bobbinet نوعی توری نخی یا ابریشمی
tiffany پارچه توری ابریشمی نازک
samite پارچه زربفت ابریشمی سنگین
rubber ابریشمی یا کاپوت مالنده یاساینده
rubbers ابریشمی یا کاپوت مالنده یاساینده
floss نخاله ابریشم
rayon ابریشم مصنوعی
silk worm کرم ابریشم
silkworm کرم ابریشم
silkworms کرم ابریشم
silky ابریشم نما
aigrette کرک یا ابریشم
sleave ابریشم خامه
actate silk ابریشم استاتی
floss ابریشم خام
silken ابریشم نماکردن
coccon پیله ابریشم
caterpillar کرم ابریشم
sleave silk ابریشم نتابیده
sleave silk ابریشم خام
natural silk ابریشم طبیعی
artificial silk ابریشم مصنوعی
artifical silk ابریشم مصنوعی
silk cocoon پیله ابریشم
natural silk ابریشم طبیعی
floss silk ابریشم خام
filature ابریشم پیچی
organzine ابریشم تابیده
filoselle ابریشم پست
organzine ابریشم باقی
raw silk ابریشم خام
sericeous ابریشم نما
scarfs حمایل ابریشمی وامثال ان شال گردن
scarf حمایل ابریشمی وامثال ان شال گردن
grosgrain پارچه ابریشمی خیلی محکم وکلفت
near silk ابریشمی که نزدیک بابریشم اصل است
spun rayon ابریشم مصنوعی تابیده
flossy شبیه ابریشم خام
silk نخ ابریشم مخصوص طراحی
marabout نوعی ابریشم خام
marabou نوعی ابریشم خام
cocoons پیله کرم ابریشم
ser پرورش کرم ابریشم
silken ابریشم پوش حریری
caseworm نوعی کرم ابریشم
slub ابریشم نیم تاب
silk covered سیم ابریشم پوش
gypsy moth کرم ابریشم ناجور
tussah کرم ابریشم شرقی
tussore کرم ابریشم شرقی
silk accents فرش های گل ابریشم
cocoon پیله کرم ابریشم
tusseh کرم ابریشم شرقی
silk hat کلاه بلند ابریشمی مخصوص مواقع رسمی
serigraph استحکام سنج تار ابریشم
sericultural وابسته به پرورش کرم ابریشم
degumming صمغ گیری [از پیله ابریشم]
fuji پارچه ابریشم طبیعی یا مصنوعی
sericulturist پرورش دهنده کرم ابریشم
serigraphy ازمایش استحکام تار ابریشم
kakemone [تصویر و نقاشی روی ابریشم]
lansdowne یکجور پارچه پشم و ابریشم
fibers الیاف
silkaline پارچه ابریشمی سبک وحریرنمای مخصوص پرده وغیره
tricolette پارچه ابریشم مصنوعی لباس زنانه
fibroin جرم شیمیایی ابریشم وتارعنکبوت ومانندانها
acetate fibers الیاف استاتی
vulcanized fiber الیاف وولکانیده
glass fibers الیاف شیشه
ravel از هم جداکردن الیاف
ramie الیاف گیاه
vegetable fiber الیاف گیاهی
undyed <adj.> الیاف خام
man-made fiber الیاف شیمیایی
to unravel woven [knitted] fabric از هم جداکردن [الیاف]
man-made fiber الیاف مصنوعی
fiber optics الیاف نوری
fibrillation تشکیل الیاف
raffia الیاف رافیا
tulle پارچه توری ابریشمی نازک مخصوص روسری ولباس زنانه
cotton-carder جدا کننده الیاف
manila rope الیاف یا طناب مانیلا
viscose rayon الیاف سلولزی مصنوعی
coir الیاف سخت وزبر
dyeability قابلیت رنگرزی الیاف
bleaching رنگ زدایی الیاف
bath dye حمام رنگرزی الیاف
stripping of dye رنگبری کردن از الیاف
piassava الیاف نخل پیاساوا
orientation of fibers نظم و یکنواختی الیاف در نخ
decorticate بصورت الیاف در اوردن از
hydrophobic [الیاف مصنوعی ضد جذب آب]
shrinkage جمع شدن الیاف
Manila از الیاف گیاهی نساجی
crepe paper کاغذ الیاف درشت
shot silk ابریشمی که چون از چند سوبدان نگاه کنندچند رنگ نشان میدهد
to reel off silk ابریشم را ازپیله کشیدن وبه نخ پیچ یا چرخک پیچیدن
paramatta پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
tusser or sur orsore یکجور کرم ابریشم که ازدرخت بلوط تغذیه میکند
parramatta پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
flaxy filaments رشته هایا الیاف کتان
plucker ماشین الیاف بازکن پشم
tow پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
fasciculus دسته یا مجموعه کوچک الیاف
acetate rayon process فرایند تهیه الیاف استاتی
fascicule دسته یا مجموعه کوچک الیاف
spun glass شیشه مذاب الیاف مانند
adhesion of fibers خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
density تراکم الیاف [در یک مساحت معین]
fascicle دسته یامجموعه کوچک الیاف
yarn الیاف داستان افسانه امیز
polyester الیاف یاپارچه پولی استر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com