English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
polyester الیاف یاپارچه پولی استر
Other Matches
calendaring قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
over dyeing [رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
burl [nep] گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
filament الیاف [بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی]
wool sorting دسته بندی الیاف [بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
priming استر لایه استر
synthetic fibers الیاف شیمیایی [الیاف مصنوعی]
clout چرم یاپارچه مندرس
clouted چرم یاپارچه مندرس
clouts چرم یاپارچه مندرس
clouting چرم یاپارچه مندرس
nep پرز [تل] [گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
vat dyeing رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
european monetary agreement موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
monetarists طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
first color استر
linings استر
doubling استر
lining استر
priming coat استر
doublure استر
wigan استر
ester استر
primer استر
primers استر
surface paint استر
interlining استر لفافی
ceil استر کردن
bitumen lining استر قیری
chromate primer استر کرومات
reline استر نو انداختن
binder course لایه استر
unlined بدون استر
priming paint رنگ استر
priming استر زدن
linings استر دوزی
lining استر دوزی
prime استر کردن
primed استر کردن
primes استر کردن
kiln lining استر کوره
basic lining پوشش یا استر قلیایی
claisen ester condensation تراکم کلایزنی استر
bushing استر برنجی یا فلزی
linter ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
priming استر کاری چیدن برگ رسیده تنباکو
fibers الیاف
undyed <adj.> الیاف خام
vegetable fiber الیاف گیاهی
ravel از هم جداکردن الیاف
acetate fibers الیاف استاتی
ramie الیاف گیاه
vulcanized fiber الیاف وولکانیده
glass fibers الیاف شیشه
man-made fiber الیاف شیمیایی
to unravel woven [knitted] fabric از هم جداکردن [الیاف]
man-made fiber الیاف مصنوعی
fiber optics الیاف نوری
fibrillation تشکیل الیاف
raffia الیاف رافیا
Manila از الیاف گیاهی نساجی
coir الیاف سخت وزبر
bath dye حمام رنگرزی الیاف
shrinkage جمع شدن الیاف
orientation of fibers نظم و یکنواختی الیاف در نخ
manila rope الیاف یا طناب مانیلا
stripping of dye رنگبری کردن از الیاف
viscose rayon الیاف سلولزی مصنوعی
crepe paper کاغذ الیاف درشت
dyeability قابلیت رنگرزی الیاف
decorticate بصورت الیاف در اوردن از
cotton-carder جدا کننده الیاف
hydrophobic [الیاف مصنوعی ضد جذب آب]
bleaching رنگ زدایی الیاف
piassava الیاف نخل پیاساوا
fascicule دسته یا مجموعه کوچک الیاف
flaxy filaments رشته هایا الیاف کتان
plucker ماشین الیاف بازکن پشم
fascicle دسته یامجموعه کوچک الیاف
fasciculus دسته یا مجموعه کوچک الیاف
acetate rayon process فرایند تهیه الیاف استاتی
density تراکم الیاف [در یک مساحت معین]
tows پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
yarns الیاف داستان افسانه امیز
spun glass شیشه مذاب الیاف مانند
yarn الیاف داستان افسانه امیز
tow پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
adhesion of fibers خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
cellulose الیاف سلولز [در پنبه کنف و غیره]
mildew کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
curing time مدت زمان پخت الیاف در رنگرزی
carding موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
oakum پس مانده الیاف شاهدانه کنف لایی
vegetable fiber الیاف سلولزی [مثل پنبه و کنف]
protein fiber الیاف پروتئینی [مانند ابریشم و پشم]
oakum الیاف قیراندود کنف مخصوص درزگیری
moneyary پولی
venal پولی
pockets پولی
moneyed پولی
pocket پولی
pecuniary پولی
mercenaly پولی
impecuniousity بی پولی
impecuniosity بی پولی
monetary پولی
henequen الیاف محکم وزرد رنگ گیاه صباره
ingrain نخی که قبلا الیاف ان رنگ شده است
tip fading [رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
dacron نام تجارتی الیاف مصنوعی پارچه داکرون
blade کاردک تیز جهت بریدن الیاف اضافی
close grain دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
natural fiber الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم]
kapok الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
flocculus دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
close grained دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
monetary targets اهداف پولی
monetary system سیستم پولی
monetary sector بخش پولی
pecuniary liability ضمانت پولی
monetary school مکتب پولی
monetary restriction محدودیت پولی
monetary reserves ذخائر پولی
monetary policy سیاست پولی
monetary instruments ابزارهای پولی
monetary inflation تورم پولی
monetary unit واحد پولی
monetary value ارزش پولی
pay patient مریض پولی
polymyxin پولی میکسین
polywag پولی واگ
money wage مزد پولی
money matters امور پولی
money income درامد پولی
reconvert پولی را مجدداتسعیرکردن
money illusion خطای پولی
tight money کنترل پولی
money illusion توهم پولی
money capital سرمایه پولی
unit of currency واحد پولی
monetary incentive مشوق پولی
monetary expansion توسعه پولی
monetary economy اقتصاد پولی
money orders حواله پولی
dealing for money معاملات پولی
loose pulley پولی هرزگرد
polyethylene پولی اتیلن
financial inventory ذخایر پولی
financial property اموال پولی
financial property داراییهای پولی
grooved pulley پولی شیاردار
money order حواله پولی
monetary assets دارائیهای پولی
monetary authorities مقامات پولی
monetary deflation محدودیت پولی
monetary deflation انقباض پولی
monetary convention اتحاد پولی
monetary control نظارت پولی
monetary control کنترل پولی
monetary base پایه پولی
monetary base مبنای پولی
real غیر پولی
backing پشتوانه پولی
flock [الیاف ریز و خرد شده که قابلیت ریسندگی دارند.]
yacht rope طناب ساخته شده از الیاف نرم و سفید مانیل
contractionary monetary policy سیاست پولی انقباضی
price ارزش پولی کالا
prices ارزش پولی کالا
financing تامین هزینه پولی
dollar area منطقه پولی دلار
rate of money wage نرخ مزد پولی
finances تامین هزینه پولی
financed تامین هزینه پولی
pure monetary policy سیاست پولی خالص
bimetallic standard پایه پولی دو فلزی
money well spent <idiom> پولی که هدر نرفته
tools of monetary policy ابزار سیاست پولی
down and out <idiom> هیچ پولی نداشتند
tight money سیاست پولی انقباضی
restrictive monetary policy سیاست پولی انقباضی
pecuniary externalities پی امدهای خارجی پولی
not for the world <idiom> دراعضای هیچ پولی
strategic concentration by rail سیستم پولی فلزی
bimetallism نظام پولی دو فلزی
feel the pinch <idiom> دچار بی پولی شدن
european monetary fund صندوق پولی اروپا
european monetary system سیستم پولی اروپایی
nonmonetary sector بخش غیر پولی
nonmonetary income درامد غیر پولی
nonmonetary assets دارائیهای غیر پولی
nonmonetarists اقتصاددانان غیر پولی
money rate of interest نرخ بهره پولی
national money income درامد ملی پولی
he is pressed for money از بی پولی در مضیقه است
hyperdeflation انقباض پولی شدید
i am pushed for money ازبی پولی درفشار
expansionary monetary policy سیاست پولی انبساطی
gold standard نظام پولی طلا
gold currency system نظام پولی طلا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com